عفو و گذشت ، در روابط اجتماعى
24 آبان 1395
در حديثى ديگر چنين آمده است :
يكى از عمو زاده هاى امام سجاد (عليه السلام ) به نام سخن بن حسن با آن حضرت كدورتى پيدا كرده بود روزى حسن وارد مسجد شد و امام زين العابدين عليه السلام را در آنجا ديد بى درنگ به پرخاش و تندگويى پرداخت و آن حضرت را آزرده خاطر ساخت ولى امام در برابر سخنان او كمترين عكس العملى از خود نشان نداد، تا حسن از مسجد خارج شد.
شب هنگام امام سجاد عليه السلام به خانه اش رفته و به او فرمود:
برادر آنچه امروز در حضور اهل مسجد درباره من گفتى اگر راست باشد از خداوند مى خواهم كه مرا بيامرزد و اگر نسبتهاى نارواى تو به من دروغ باشد از خداوند مى خواهم كه مرا بيامرزد و اگر نسبتهاى تو به من دروغ باشد از خداوند مى خواهم كه تو را بيامرزد درود بر تو رحمت و بركات خدا شامل حال تو باد.
امام اين سخنان را گفت و از او جدا شد.
حسن كه هرگز انتظار چنين برخوردى را از امام نداشت و خود را براى شنيدن سخنان تند و كوبنده آماده كرد بود، به خود آمد و خويش را در برابر كوهى از بزرگوارى و شرافت يافت شرمنده شد و در پى حضرت با چشمى گريان روان گرديد و از امام عذر مى طلبيد.
امام بر حالش رقت آورد و به او اطمينان داد كه وى را بخشيده است .