یادی از بهشتیان
سيد «حسن» در سايه مادري پرورش يافت كه متدين ، بي آلا يش ، علاقمند به اسلام ، قرآن ، اهل بيت (عليهما السلام) و روحانيت معظم بود. ايشان در همه لحظات زندگي ياور سيد «حسن» ، خصوصا در طفوليت و دوران ستم شاهي ، بودند. شهيد در جمع خانواده و در بين 4 خواهر و 4 برادرش، موقعيت خاصي داشت. او چشم و چراغ خانه بود. شهيد شاهچراغي ، تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ي هاتف (شهيد عالمي فعلي) به پايان بردند و مدت 2 سال نيز در كنار پدر بزرگوارشان در حوزه علميه ي دامغان به فراگيري علوم پرداختند. ايشان به راحتي توانستند وارد حوزه شوند و دروس متوسطه را نيز در كنار آن بخوانند. آنگاه ادبيات ، فقه ، اصول ، زبان خارجه ، تفسير و … را پشت سر بگذارند و نيز مدرس اين رشته ها باشند. در آن دوران ستم شاهي و فرهنگ مبتذل و رايج طاغوت در جامعه ، از هرگونه خطا و نسيان مبرا و همه معيارش ارزشهاي اسلامي و انساني بود و اهداف بلند و عالي را تعقيب مي نمودند. پس از پايان دوره ي ابتدايي بر سر دو راهي قرار گرفت؛ زير او مي بايد يكي از دو راه را انتخاب كند. دانش آموزي و دانشجويي در رشته علوم جديد و يا طلبگي در حوزه ي علميه. آن روزها كه بر اثر حاكميت طاغوتيان و حضور فرهنگ منحط شيطاني ، بازار دين و دينداري از رونق افتاده بود و در مقابل آن بازار مكاره ي دنيا و دنياداران ، جاذبه خاصّي را به ويژه براي استعدادهاي آماده در رشته هاي پول ساز و پر درآمد به وجود آورده بود ، از طرف بعضي از افراد ، به خانواده ي آقا سيد حسن توصيه مي شد ، كه هوش سرشار و استعداد ممتاز فرزندتان را مراقبت نماييد. او به سهولت و آسانی قادر خواهد بود تا يكي از سخت ترين رشته هاي دانشگاهي را با موفقيت به پايان برساند و سپس صاحب درآمدي كلان باشد و ضمنا هم در خدمت جامعه قرار گيرد؛ مبادا اين استعداد ممتاز را در مدرسه هاي مخروبه ي علميه ي قديمه تلف كند. ولي جاذبه هاي نفساني و فريبكاري هاي شيطاني نتوانستند در نوع انتخاب اين فرزند فرزانه تأثيري بگذارد. او با بزرگترها به مشورت نشست و در يك انتخاب آزاد ، همانند بزرگان خانواده اش راه حوزه ي علميه را برگزيد ، تا درس دين را بياموزد و در خدمت آن قرار گيرد. شهيد شاهچراغي از كساني نبود كه به بهانه ي مبارزه و انقلاب ، درس و بحث و كتاب و كلاس را رها نمايد. او بسياري از مطالعات خود را در سنگر مبارزات انجام مي داد.