استان سمنان به دلیل دارا بودن تنوع فرهنگی و فرهنگ کهن و اصیل، دارای مجموعهای از آیینهای جالب در ایام مختلف سال است
نوید بهار از زبان پیکهای نوروزی و نوروزخوانان در ایام نوروز در دیار قومس به خوبی شنیده میشود. از جمله مراسم جالب مردم این خطه از ایران آیین ایام نوروز است که ریشه در فرهنگ و آداب این منطقه دارد.
در شهرستان سمنان عموما یک ماه مانده به شروع سال جدید و عید نوروز، نوجوانانى به عنوان پیشاهنگان نوروزى، پس از غروب آفتاب در محلههاى قدیمى به راه مىافتند و فرا رسیدن سال جدید را تبریک مىگویند.
در بعضى از مناطق استان سمنان، از جمله در شاهرود، به نوروزخوانى اصطلاحاً «صد سلام و سى علیک» یا «سالینو، مالینو» مىگویند.
صاحبخانه وقتى مژده بهار و نوروز را مىشنود، انواع و اقسام خوراکىها و شیرینىهاى نوروزى را به نوروزخوانها مىدهد. این خوردنىها عبارتند از هسته زردآلو، گندم، کنجد، شاهدانه بو داده، تخممرغ پخته رنگ کرده و …
زمانى که از صاحبخانه خبرى نمىشود، نوروزخوانان براى دریافت نتیجه از صاحبخانه یک صدا مىگویند: «یا سؤال یا جواب یا شیشه پر گلاب» این کار تا شب عید ادامه مىیابد.
مدتى که از شب گذشت، نوروزخوانى تمام مىشود. ضمناً در آخر هر شب، نوروزخوانها خوراکىها و شیرینىها را روى هم مىگذارند و بین خود تقسیم مىکنند. معمولا نوروزخوان دو سهم و بقیه یک سهم بر مىدارند.
دو شب مانده به عید نوروز را مردم مناطقى از استان روز عرفه مردهها و یک شب به عید مانده را روز عرفه زندهها مىنامند. در شب عرفه مردهها مردم براى این که به نیت مردگان خود خیرات کرده باشند نانى محلی به نام گولاچ مىپزند. سپس آن را به قبرستان مىبرند و بین فقرا تقسیم مىکنند.
مردم معتقدند در این روز، مردگان چشم به راه خیرات زندهها هستند و این روز به آنان تعلق دارد. حتى مقدارى خوراکى روى قبر مىگذارند و دعا و قرآن مىخوانند و به خانه خود برمىگردند.
گاهى نیز در مساجد و اماکن متبرکه شمعى را براى روشن شدن گور مردگان روشن مىکنند. شام عرفه، سبزى پلو است که اصطلاحاً در محل علف چلو نامیده مىشود. آن را با سبزی صحرایى از قبیل چرقد پولکى، جاجو، چشم چغول و زینگو درست مىکنند. شام یک شب قبل از عید نیز سبزى پلو است. آن شب را عرفه زندگان مىنامند.
در شب عید، مردان به حمام مىروند تا آب عرفه را از سرشان دور کنند و سال نو براى آنان پر از خیر و برکت باشد. آنها در شب عید حنا نمىبندند. زیرا حنا تلخ است و براى مردم خوش یمن نیست.
مردم در شب عید چراغى در منزل روشن مىکنند که باید تا صبح روشن بماند. شام آنها کشمش پلو است. خوردن آن در این شب به نیت شیرین کام شدن اعضاء خانواده در تمام سال است.
آیینهای نوروزی در شهرستان دامغان
در دامغان چند ماه مانده به آغاز سال نو مردم در تدارک مقدمات و لوازم سال جدید هستند. فقرا به فکر تهیه وسایل و لوازم عید از جمله لباس ، روغن ، برنج ، گوشت برای پلو شب عید و شیرینی برای ایام عید هستند و به همین خاطر فعالیت می کنند و پول پس انداز می نمایند. در اواخر اسفند همه خانه تکانی و گردگیری می کنند. در شب عید همه خانه ها کشمش پلو می پزند و برای یکدیگر می فرستند. نان مخصوصی که آنرا کلوچه می گویند (گرد و کوچک که بر روی آنها قالب چوبی «کلومبو» نقش زده می شود) تهیه می نمایند. در خانواده های متمکن شیرینی به نام های «قطاب ، نان پنجره ، نان برنجی ، باقلوا ، نان نخودی» پخته در بشقاب هایی در سینی و مجمع می گذارند و در خانواده های دیگر ، کشمش سبز ، مویز ، انجیر خشک ، بادام ، گلابی خشک ، زردآلوی خشک ، نخود بریان و نقل بازاری است. سبزه ها که در میان ظرف های زیبایی رسته است زینت بخش خانه ها می شوند. باشکوه ترین و زیباترین آئین این زمان که در گذشته نزد عامه مردم و نیز دربار شاهان مرسوم بود کاشتن سبزی است. معمولاً در صحن هر خانه بر هفت ستون ، هفت قسم از غلات می کاشتند و هر یک از اقسام غلات را که بهتر می روئید دلیل قوت آن نوع از غلات در سال جدید می گرفتند. در ساعت تحویل سال از کسی که او را خوش یمن می دانند درخواست می کنند که با دسته ای سبزه به منزل آنها وارد شود. صبح عید یه دیدن بزرگ خانواده و یا ده می روند و مصافحه و روبوسی می نمایند ، به بچه ها پول ، تخم مرغ و گردو می دهند. در موقع مصافحه و روبوسی می گویند: عید شما مبارک ، صد سال به این سال ها. این دید و بازدیدها تا سیزدهم عید همچنان ادامه خواهد داشت. در گذشته در روز سیزدهم نوروز در مردم جنب و جوش زیادی می شد و اکثراً به بازار «خرفروشان» می رفتند که در زمان های قدیم بازاری بوده است به این نام ، البته در گذشته مراسم عقد پسر و دختر در این مکان انجام می شد و امروزه به غلط بازار خرفروشان نامیده می شود. در هنگام رفتن پسران و دختران به بازار مقداری نقل و شیرینی در جیب می ریزند و روانه آنجا می شوند، درویش ها در سر راه مردم سفره های سفید بزرگب گسترده اند و به عابران گلاب می پاشند و مردم هم اگر خوراکی دارند در سفره اش می ریزند و یا پولی در کشکول درویش می اندازند و می گذرند. دسته ای از مردم به آغوش سبزه ها پناه می برند ، درویش و آنهایی که از خود باغی دارند بساط چای ، ناهار را بر می دارند باتفاق اقوام و دوستان به باغ می روند و تا غروب به شادی می پردازند و در همان روز آنچه سبزه و پیاز نرگس که کم کم رو به سبزی گذاشته است و در منزل هست بیرون می اندازند و معتقدند نگهداری آنها شگونی ندارد. منبع: کتاب سیمای استان سمنان (جلد دوم)