شرح كلام امير (عليه السلام)
#شرح_حکمت ۱۴۵
❣️امیر المومنین _علیه السلام _می فرماید :
✨کمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ، وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَْکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ
?«چه بسیار روزه دارانى که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسیار شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گیرند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان»
✍️عبادات، ظاهرى دارد و باطنى یا صورتى و سیرتى; صورت عبادات افعالى است که در ظاهر باید انجام شود; ولى باطن آنها فلسفه هاى تربیتى است که نتیجه آن قرب الى الله است.
? براى رسیدن به این نتایج قناعت به شکل عبادات کافى نیست بلکه توجه به آداب آن نیز لازم است. مثلاً در نماز اگر حضور قلب نباشد و انسان اذکار و افعال آن را در حالى بجا آورد که فکر او مشغول برنامه هاى دنیاى مادى اوست به یقین از نتایج تربیتى آن که باز داشتن از گناه و قرب الى الله و شستشوى دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند. همچنین روزه برنامه هاى ظاهرى مانند خوددارى از خوردنى و نوشیدنى و بعضى دیگر از لذات نفسانى دارد و فلسفه اى که عبارت از تقویت ایمان و اراده و مبارزه با هواى نفس و شیطان است که اگر آنها حاصل نشود نتیجه روزه که تقوا است حاصل نمى گردد
✔️ علاوه بر این، افعال و اعمال زشتى جزء موانع قبولى عبادت است; مانند غیبت کردن، نوشیدن مست کننده ها، استفاده از اموال حرام و امثال آن که سبب مى شود عبادات تا مدتى مقبول درگاه خدا نگردد. نیز یکى از مهم ترین شرایط قبولى عبادات، پذیرش ولایت اهل بیت است که اگر نباشد عبادات به کلى بى روح و خالى از محتوا مى شود.
احاديث ماه رجب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، این ماه را ماه خدا خوانده و فرموده است هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد خشنودی خدا را به دست می آورد و غضب خدا را از خود دور می کند و دری از درهای دوزخ را به روی خود می بندد. رجب نام نهری است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است و آن که یک روز ماه رجب را روزه بدارد، از این نهر خواهد آشامید.[1]
امام صادق علیه السلام وقتی دانست که یکی از شیعیان، هیچ روزی از ماه رجب را روزه نگرفته، به او فرمود: آن قدر ثواب از تو فوت شده که مقدار آن را جز خدا کسی نمی داند! روزه دارِ این ماه حتی یک روز از سکرات و سختی های مرگ و بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن می گردد، به آسانی از صراط می گذرد و آن که سه روز از این ماه را روزه بدارد، از ترس بزرگ روز قیامت و از شدّت ها و هول های آن روز ایمن گردد.[2]
همچنین در آسمان هفتم فرشته ای است که آن را «داعی» نامند. هنگامی که ماه رجب از راه می رسد، این فرشته در همه شبهای این ماه، می گوید: «خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا! خوشا به حال فرمانبرداران خدا! خداوند متعال می فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهانِ بخشایش هستم. ماه، ماهِ من و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هر کس در این ماه مرا بخواند او را پاسخ می گویم و هر کس از من بخواهد به او می دهم. هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد، به من می رسد.»[3]
در این ماه، زیارت امام هشتم علیه السلام (مفاتیح الجنان، در اعمال ماه رجب) و نیز عمره بسیار ثواب دارد.[4]
شب جمعه اول ماه رجب را «لیلة الرغائب » می نامند. از حضرت رسول صلی الله علیه وآله، برای آن نماز نقل شده که بسیار فضیلت دارد، چنان که گناهان بسیار به سبب آن آمرزیده شود و آن نمازدر شب اول قبر، در صورت جوانی بسیار زیبا و خوش منظر و خوش صحبت بر او وارد شود و غم و اندوه از دلش بزداید و مونس او در قبر باشد. چگونگی این نماز به تفصیل در کتابهای دعا آمده است.[5]
[1] اقبال: 634.
[2] امالی صدوق: 15
[3] المراقبات: ص 70
[4] کافی: 4 / 536
[5] مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب؛ اقبال 3 / 185 فصل 10 و بحارالانوار 107 / 126
خصال مومن
امام صادق علیه السلام مي فرمايند:
شايسته است مومن هشت خصلت را دارا باشد :در سختی ها با وقار، در گرفتاری صبور، در آسایش شاکر و به روزی خداوند قانع باشد، به دشمنان ستم نکند، از دوستان کینه و دشمنی به دل نگیرد، بدنش از او در رنج و مردم از او در آسایش باشند.
منبع : اصول کافی، ج2، ص 47
پاي درس اهل بيت (ع)
امام سجاد علیه السلام
إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِک الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیفِ أُولَئِک الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج.
ابی حمزه ثمالی از ابو خالد کابلی روایت می کند که امام زین العابدین علیه السّلام فرمودند: غیبت بوسیله دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد می شود. ای ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمی به آنها داده که غیبت در نزد آنها حکم مشاهده را دارد! خداوند آنها را در آن زمان مثل کسانی می داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر -علیه دشمنان دین- پیکار کرده اند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان بدین خدا می خوانند. و فرمود: انتظار فرج بزرگ ترین فرج است.
منبع : بحارالأنوار، ج 52، ص122
ورزش چوگان در روايات شيعه
ورزش چوگان ورزشی است که در آن، ورزشکار بر اسب سوار میشود و با چوبدستی که سر آن دارای انحنا است، به چیزی(توپ) ضربه میزند.[1] این بازی به خودی خود و بدون در نظر گرفتن برخی مسائل پیرامونی، اگر تنها برای ورزش و تقویت جسم باشد مشکلی ندارد.[2] اما از آنجا که در گذشته، هدف از بازیهایی مانند چوگان، ورزش و بدنسازی نبود، بلکه تنها نوعی خوشگذرانی مخصوص پادشاهان و ثروتمندان و نوعی قماربازی به شمار میآمد، که علاوه بر غافل کردن انسان از یاد خدا و معنویات و ایجاد نفاق،[3] بدون آنکه فایدهای داشته باشد،[4] خطراتی جسمانی نیز برای ورزشکاران به دنبال داشت؛ و چه بسا به دلیل استاندارد نبودن زمین ورزشی، گاه منجر به مرگ بازیکنان میشد؛ از این جهت در برخی از روایات توصیه شده تا افراد باایمان به دنبال این بازی نروند:
امام صادق(ع) فرمود: «در بازی چوگان، شیطان به دنبال انسان میآید و فرشتهها از او دور میشوند، و اگر کسی در این بازی از اسب خود بر زمین افتاده و از دنیا برود، در آتش قرار میگیرد».[5]
مشابه همین روایت با اندکی تغییر از امام رضا(ع) نیز نقل شده است.[6]
با این وجود میتوان گفت که اگر شرایط برای اجرای این ورزش مهیا باشد و خطرات موجود در این ورزش رفع شود، و هدف از ورزش، بدنسازی باشد و نه تلاشی برای دور شدن از خدا و واقعیتها و نیز قماری در این ورزش رخ ندهد، این بازی حرام نیست.[7]
پي نوشت:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 2، ص 310، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. «اهمیت ورزش در اسلام»، 59279؛ «پیادهروی از نگاه روایات»، 33760؛ از اینرو برخی علما وسيله قمار بودن این بازی را رد نموده و وجهی برای حرمت این بازی ندانستهاند؛ تبریزى، جواد، إرشاد الطالب إلى التعلیق على المکاسب، ج 1، ص 77، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ سوم، 1416ق؛ شیرازى، سید محمد، إیصال الطالب إلى المکاسب، ج 1، ص 246، تهران، منشورات اعلمى، چاپ اول، بیتا.
[3]. عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، ص 51، قم، دار الشبستری للمطبوعات، چاپ اول، 1363ش.
[4]. «زندگی دنیا بازی و سرگرمی از نگاه قرآن»، 49926.
[5]. همان؛ شیخ صدوق، المقنع، ص 458، قم، مؤسسة امام مهدی عج، چاپ اول، 1415ق.
[6]. علی بن موسی (امام هشتم)، الفقه المنسوب للإمام الرضا ع، ص 284، مشهد، مؤسسة آل البیت ع، چاپ اول، 1406ق.
[7]. «پرداختن به ورزش کاراته»، 9064.
وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُرى آمَنوا وَ اتَّقَوا....
امام حسين عليه السلام:
فى بَيانِ ما يَحدُثُ فى زَمَنِ ظُهورِ المامِ الحُجَّةِ عليه السلام : وَ لَتَنزِلَنَّ البَرَكَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الرضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقصِفُ مِمّا يَزيدُ اللّهُ فيها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُوكَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّيفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّيفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِكَ قَولُهُ تعالى: «وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُرى آمَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الرضِ وَلكِن كَذَّبُوا»؛
در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان عليه السلام رخ مى دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ريزد، تا آنجا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن مىافزايد، مى شكند. (مردم) ميوه زمستان را در تابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى خورند و اين معناى سخن خداوند است كه: (و اگر مردمِ آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركتهايى از آسمان و زمين به روى آنان مى گشوديم، ليكن تكذيب كردند)
الخرائج و الجرائح ج2 ،ص849
حسن خلق
پيامبر صلى الله عليه وآلهمی فرمایند :
اَحَبُّكُمْ اِلَى اللّهِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا؛
(مجمع البيان، ج 10، ص 87 .)
نیت حسنه
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
خدا با ماست
كاش اين جمله را هرگز فراموش نكنيم .اگر هميشه يادم باشد خدا با من است نه خوفي بر من است و نه اندوهي…
بشارت رسول خدا (ص)
قالَ رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): اُبَشِّرُکُم بالمَهدیِ یَبعَثُ فی اُمَّتی عَلی إختلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ یَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماء وَ ساکِنُ الأَرضِ یُقَسِّمُ المالَ صِحاحاً فَقالَ رَجُلٌ ما صِحاحاً قال (علیه السّلام): بالسَّویَّهِ بَینَ الناسَ وَ یَملاُ اللهُ قُلوبَ اُمَّةِ مُحمدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) غِنیً وَ یَسَعُهُم عَدلُهُ، حَتی یَأمُرَ مُنادِیاً یُنادی یَقُولُ مَن لَهُ فی المالِ حاجَةُ فَما یَقُومُ مِنَ الناسِ إلا رَجلٌ واحِدٌ.
“کشف الغمه، جلد ۲، صفحه ۴۸۳
رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: شما را به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت می دهم. زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمان ها و زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروت ها را به گونه ای درست تقسیم می کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی میان مردم.
سپس فرمود: دل های پیروان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بی نیازی پر می کند. عدالتش همه را فرا می گیرد، تا آن جا که دستور می دهد کسی با صدای بلند صدا زند هر کس نیاز مالی دارد برخیزد، هیچ کس جز یک تن برنمی خیزد.
مبناي تشخيص ما چيست؟
امام صادق (ع) مي فرمايد:
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد زيرا آدمي گاه چنانا به نماز و روزه خو مي كند كه اگر آنها را ترك گويد ،احساس ترس مي كند،بلكه آنان را به راستگويي و امانت داري بيازماييد.
آيا واقعا مبناي قضاوتها ي ما اين است؟
اهمیت روز عرفه
امام صادق (ع) می فرماید:
فلسفه اینکه در روز عرفه و در عرفات، بین نماز ظهر و عصر جمع می شود و سریع و با عجله نماز برگزار می گردد، آن است که با فراغ بال به دعا و نیایش پرداخته شود؛ زیرا آن روز، روز دعا و درخواست از درگاه خداوند سبحان است.(1)
امام باقر (ع) نیز در مورد استجابت دعا در عرفات می فرماید:
هیچ نیکوکار و بدکاری نیست که در عرفات توقّف کند؛ مگر اینکه خدا دعایش را مستجاب کند. دعای نیکوکار برای آخرتش مستجاب شود و دعای بدکار برای دنیایش.(2)
پی نوشت
1- تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی، ج 5، ص١٨٢.
2- فروع کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 4، ص ٢6٢.
منبع:کتاب عرفه و عرفات ،سید عباس اسلامی کاشانی ،ص18
کلید هر سخن
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم مِفْتاحُ کلِّ کتابٍ.
بسم الله الرحمن الرحیم، کلید هر نامه و نوشتاری است.
و نوشته ای که این قاعده اساسی در آن رعایت نشده باشد پایان مطلوبی ندارد.
تفسير درالمنثور، ج 1، ص 10.
احرار چه کسانی هستند؟
امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «ان العبّاد او العبادة، كان ثلاثة: قومٌ عبدواللّه، خوفاً، فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدواللّه تبارك و تعالي طلب الثواب، فتلك عبادة الاجراء، و قومٌ عبدواللّه تبارك و تعالي حبّا له، فتلك عبادة الاحرار و هي افضل العبادة»(1)
يعني پرستش و يا پرستش كنندگان سه گروه است، گروهي خداوند را از ترس مي پرستند، پس اين پرستش بندگان است، گروهي خداوند تبارك و تعالي را براي رسيدن به پاداش مي پرستند، پس اين پرستش مزدوران است، و گروهي خداوند را از روي محبت مي پرستند، و اين پرستش آزادگان است، و اين از همه پرستش ها برتر است. و در نهج البلاغه همين حديث آمده لكن به جاي كلمه «حباً» واژه «شكراً» آمده است.(2)
حال باید دید احرار چه کسانی هستند:
قبل از تبيين ماهيت عبادت سپاسي، بايد درباره چيستي و ماهيت خود سپاس و تشكر، به اختصار توضيح داده شود. درباره ماهيت شكر سخن بسيار است، از جمله درباره شكر گفته اند: حقيقت شكر آن است كه از نعمت هايي كه براي انسان آفريده شده در جهت درست استفاده شود. يكي از نعمت هاي بزرگ الهي براي انسان، نعمت عبوديت و بندگي خداوند است. انسان تا مي تواند بايد تلاش كند كه از اين نعمت به صورت كامل و شايسته استفاده كند. يعني اولاً اهل بندگي و عبوديت باشد، ثانياً تاجرانه و يا از روي ترس عبادت نكند. بلكه از روي محبت و عشق و براي سپاس خداوند و براي بجا آوردن شكر عملي در برابر خداوند عبادت كند، اين نوع عبادت بهترين مصداق شكر و كامل ترين عبادات است. چون بندگي انسان را خالصانه و به عنوان سپاس الهي نشان مي دهد.(3)
و هم چنين گفته شده، شكر عبارت است از قدرداني نعمت مُنعِم و آثار اين قدرداني در هر كدام از شئون وجودي به گونه اي خاص ظهور مي كند. مثلاً آثار شكر در قلب عبارت از خضوع و خشوع و محبت است، و در زبان ثناء و مدح و حمد، و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح و امثال آن. و مرتبه متعالي شكر عبارت از نفس معرفت با قلب است و اظهار آن معرفت در زبان و عمل، بلكه خود حالت نفساني كه اثر معرفت منعِم است.(4)
براي مشخص شدن ماهيت و چيستي عبادت حبّي و سپاسي، در ابتداء بايد گفت:
اولاً: اساساً عبادت و پرستش خداوند در واقع، كامل ترين جلوه گاه آزادي انسان از قيد اسارت و هواهاي نفساني است. و عبد از نظر لغت، به انساني گفته مي شود كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع ارادة او و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چيزي نيست و در اطاعت او هرگز سستي به خود راه نمي دهد. به تعبير ديگر، عبوديت آن گونه كه در متون ديني آمده، اظهار آخرين درجة خضوع در برابر معبود است و به همين دليل تنها كسي مي تواند، معبود باشد كه نهايت سزاواري و شايستگي هر نوع كمال از آن او بوده و تمام نعمت هايي كه به انسان مي رسد از او باشد. انسان وقتي در برابر چنين وجودي، نيايش و كرنش و خضوع و عبادت مي كند، به طور يقين يا از روي محبت و عشق است و يا از روي سپاس گزاري از آنچه فيض، رحمت، نعمت و مانند آن است. لذا عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعي، يعني كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد و هر چه غير او است فراموش كند. حتي خويشتن را فراموش نمايد و اين گونه عبادت است كه هدف آفرينش را تأمين خواهد كرد.(5) اين گونه بندگي و پرستش، در واقع نمودار سپاس گزاري از حق بوده و نشان دهنده محبت و عشق بنده به خداوند است. اما اگر عبادت در همان آغاز از روي ترس يا طمع صورت بگيرد، گرچه مطلوب است، اما كامل و ايده ال نخواهد بود. اين كلام نغز حافظ در اين باره بسيار زيبا است كه مي گويد:
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروري داند
ثانياً: اگر بندگي و عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است. اما اگر انسان بر اساس فرهنگ وحياني عمل كند. يعني مطالعه آثار الهي و نعمت هاي او، انسان را وادار نمايد كه از روي سپاس آن همه نعمت، خدا را عبادت نمايد. همان عبادت سپاسي خواهد بود.
با توجه به اين بيان معلوم مي شود كه عبادت سپاسي، بعد از توجه به نعمت و شناخت نعمت و در مقام شكرگزاري از نعمت ها انجام مي شود. برخلاف عبادت مزدورانه كه در همان آغاز از روي طمع صورت مي گيرد.
ثالثاً: در آيه ديگر، درباره عبادت سپاسي و پرستش از روي شكرگزاري آمده است: انّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقاً فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشكرواله(6) يعني كساني را كه غير از خدا پرستش مي كنيد مالك رزق شما نيستند، روزي را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد. از اين آيه بدست مي آيد كه انگيزه برخي عبادت ها و يا اساساً انگيزه عبادت ها، حس شكرگزاري در مقابل مُنعِم حقيقي است، و هر انساني كه مي داند نعمت از آن خدا است و اوست كه نعمت مي دهد، تنها او را عبادت مي كند و از او شاكر است، پس عبادت شاكرانه است كه بهترين و كامل ترين نوع عبادت ها محسوب مي شود.(7)
رابعاً: از آن جا كه عبادت شاكرانه در واقع از روي عشق و اخلاص و محبت صورت مي گيرد و هيچ گونه شائبة ترس و طمع در ميان نيست، به همين جهت در بعضي روايات به جاي «شكر» سخن از «حبّ» است، يعني عبادت عاشقانه كه تنها از روي دل دادگي و عشق به خدا و سپاس او انجام مي گيرد.
پی نوشت:
1. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، بيروت، نشر دارالحياء تراث العربي، 1391 ش، ج 1، ص 45، ابواب مقدمات العبادت، باب 9، ح1.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 237.
3. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج15، ص416، ج11، ص186، ج10، ص280، ج 18، ص51، ج 16، ص148.
4. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه آثار امام، 1378 ش، ص 345 ـ 346.
5. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 22، ص 378.
6. عنکبوت: 17.
7. تفسير نمونه، همان، ج 16، ص 233.
جرعه ای از کلام نبوی (ص)
در اهمیت اخلاق همین بس که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله )فرمودند:
صله رحم، نه قطع رحم
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «وَ أَکافِی مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ؛ (بار خدایا! مرا توفیق ده…) با آن کس که رشته مودّت بریده است، بپیوندم.»(1) امام این توصیه را درباره خویشاوندان نمی کند، ولی یکی از موارد برجسته آن، خویشاوندان است. امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر فرمود: «لا تَقْطَعْ رَحِمَکَ وَ إِنْ قَطَعَکَ؛ با خویشاوندانت قطع رحم نکن، اگرچه آنان با تو قطع رابطه کردند».(2)
پیامبر اسلام فرمود:
أَلا أَدُلُّکُمْ عَلی خَیرِ أَخْلاقِ أَهْلِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ : مَنْ عَفا عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ وَ یعْطِی مَنْ حَرَمَهُ .(3)
آیا شما را به بهترین اخلاق اهل دنیا و آخرت خبر دهم : کسی که فردی را که به او ظلم کرده است، ببخشاید و با آن کس که با او قطع رابطه کرده، ارتباط برقرار سازد و به کسی که او را محروم کرده است، عطا و بخشش کند.
1- الصحیفه السجادیه، دعای 20، فراز 9.
2- وسائل الشیعه، ج 8، ص 594.
3- محمد بن محمد سبزواری، جامع الاخبار، تحقیق: علاء آل جعفر، قم، مؤسسه آل البیت، 1414 ه_.ق، ص 287
منبع:کتاب اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه،حمید رضا حق شناس،ص68
عید فطر در روایات
امام علی علیهالسلام: «إنَّما هُوَ عِیدٌ لِمَن قَبِلَ اللَّهُ صِیامَهُ و شَكَرَ قِیامَهُ»؛ امروز تنها عید كسی است كه خداوند روزهاش را پذیرفته و
شبزندهداریاش را سپاس گزارده است. (نهجالبلاغه، حكمت ۴۲۸)
روزه قلب
حضرت علی علیه السلام :
صَوْمُ الْقَلْبِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ اللِّسانِ و صِیامُ اللِّسانِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ الْبَطْن.
روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان نیز از روزه شکم برتر است.
سلام بر علم
علم بهتر است یا ثروت
جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند.مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
یا علی! سوالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) در پاسخ گفت:
علم بهتر است،زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سوال خود را گرفته بود، سکوت کرد.در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
ابا الحسن! سوالی دارم،می توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس!
مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی(ع) فرمود:
علم بهتر است، زیرا علم تو را حفظ می کند،ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود،همان جا که ایستاده بود نشست،در همین حال سومین نفر وارد شد،او نیز همان سوال را تکرار کرد،وامام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است، زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.او در حالی که کنار دوستانش می نشست،عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند:
علم بهتر است، زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود،ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را بر دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود.
نوبت پنجمین نفر بود.او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود،با تمام شدن سخن امام همان سوال را تکرار کرد.حضرت علی در پاسخ به او فرمودند:
علم بهتر است، زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت،مردم با تعجب به او نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت:حتما” این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!
کسانی که صدایش را شنیده بودند،پوزخندی زدند.مرد، آخر جمعیت در کنار دوستانش نشست و با صدای بلند شروع به سخن کرد یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت:
علم بهتر است، زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.مرد ساکت شد.
همهمه ای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سوال را می پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته می شد در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود در میان جمعیت نشسته بود،پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند:
علم بهتر است،زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود،اما علم هر چه زمان برآن بگذرد پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است، برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می ماند،ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت مجلس را فرا گرفته بود،کسی چیزی نمی گفت.همه از پاسخ های امام شگفت زده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است، زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.
نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند.
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود،وارد مسجد شد او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سر هایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت.با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند
علم بهتر است، زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند،
اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.
فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سوال کنندگان، آرام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند.هنگامی که آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم.
منبع : کشکول بحرانی
گشاده رویی
امام علی علیه السلام :
سَبَبُ الْمَحَبَّةِ البُشْرُ؛
گشاده رويى، سبب دوستى و محبّت است.
غرر الحكم: ج4، ص126، ح5546