3 نکته کوچک، 3 تغییر بزرگ
وقتی زندگی دانشمندان بزرگ تاریخ را مطالعه میکنیم جالبه که بعد از یک عمر تلاش و کوشش وقتی ازآنها پرسیده میشود که آیا چیزی هم فهمیدید؟ میگویند که الان که دیگر آفتاب عمرما در حال غروب کردن است به این نتیجه رسیدیم که هیچ چیز نمیدانیم و به عبارت دیگه فهمیدیم که نفهمیدیم.
و این جملات یک واقعیت زندگی را برای ما روشن میکند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم همه معلومات را بدست بیاوریم و در مورد آنها حرفه ای بشویم.
حال با توجه به این واقعیت زندگی، انسان موفق کسی است که تا میتواند تلاش کند تا حداقل در یک زمینه تخصص پیدا کند و واقعا حرفه ای بشود.
اما واقعیت تلخی را که در اطرافیان خود مشاهده میکنیم این است که بعضی از افراد از هر علمی چند خطی مطالعه میکنند و با توجه به این اطلاعات کم و اندک در هر زمینه ای خود را کارشناس میدانند و میخواهند در هر زمینه ای که حرف به میان میآید اظهار نظر کنند و خود را متخصص جلوه بدهند.
این اتفاق تالی فاسد های زیادی را در جامعه به دنبال دارد و اولین نتیجه این کار این است که خرافات در جامعه رواج پیدا میکند، چون افراد خواهان این هستند که در مورد مسائلی که تخصص آنها نیست نظر تخصصی بدهند و این باعث به وجود آمدن بسیاری از خرافات در جامعه میشود.
خداوند متعال نیز به این واقعیت بارها و بارها در قرآن کریم اشاره کرده است و همگان را از نظر دادن در حوزه ای که در آن سر رشته ندارند منع کرده است
پس جامعه ای میتواند به یک جامعه نمونه تبدیل شود که افراد آن جامعه اولاً هر کدام در یک حوزه مخصوص تخصص پیدا کنند و دوما هر کسی فقط در رشته ای که درآن تخصص پیدا کرده اظهار نظر کند و از نظر دادن در حوزه های دیگر پیرهیز کند و اجازه بدهد که صاحب نظران آن رشته در مورد آن نظر بدهند و گفتگو و بحث کنند.
خداوند متعال نیز به این واقعیت بارها و بارها در قرآن کریم اشاره کرده است و همگان را از نظر دادن در حوزه ای که در آن سر رشته ندارند منع کرده است .
برای مثال در سوره نحل فرموده است:
(وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ:
و پیش از تو نفرستادیم جز مردانی را که به ایشان وحی میکردیم، پس اگر نمیدانید از آگاهان بپرسید) (۱)
منافق
در قسمتی دیگر وقتی صحبت از جنگ و جهاد میشود میفرماید :
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ:
بر شما کارزار واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است؛ و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است، و خدا میداند و شما نمیدانید) (۲)
عده ای که تخصصی در این زمینه ندارند و میخواهند خود را به عنوان کارشناس معرفی کنند و در مورد جهاد و چگونگی آن و وقت انجام آن اظهار نظر کنند خداوند متعال به صراحت از کارآنها نهی میکند و به این نکته اشاره میکند که فقط کارشناسان در امر جهاد میتوانند در این زمینه اظهار نظر کنند و دیگران حق این کار را ندارند.
و جالب اینجاست که وقتی خداوند متعال صفات مؤمنین واقعی را بیان کمی کند باز به این نکته مهم اشاره میکند که مومنان واقعی کسانی هستند که وقتی در برابر مدیران و رهبران جامعه وکسانی که در اداره جامعه از آنها آگاه تر هستند قرار میگیرند سخن آنهارا از صمیم جان گوش میدهند :
(إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ :
جز این نیست که سخن مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و رسولش خوانده شوند تا (رسولش) در میان آنها (در مقام نزاع و غیره) داوری کند، این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و آنانند که به حقیقت رستگارند)(۳)
وقتی خداوند متعال صفات مؤمنین واقعی را بیان کمی کند باز به این نکته مهم اشاره میکند که مومنان واقعی کسانی هستند که وقتی در برابر مدیران و رهبران جامعه وکسانی که در اداره جامعه از آنها آگاه تر هستند قرار میگیرند سخن آنهارا از صمیم جان گوش میدهند
و در مقابل وقتی صفات منافقین را بیان میکند این گونه میفرماید :که این گروه کسانی هستند که در هر زمینه ای میخواهند نظر کارشناسانه بدهند و حرف هیچ کسی را هم قبول نمیکنند :
(وَإِذَا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ :
و چون (در مورد اختلاف و نزاعی) به سوی خدا و رسولش دعوت شوند تا (رسولش) میان آنها داوری کند ناگاه گروهی از آنان (از حضور نزد رسول) رویگردانند)(۴)
خلاصه کلام اینکه
برای تغییرات اساسی در زندگی باید سه گام برداشت :
اولین گام موفقیت: سعی کنید در یک رشته واقعا تخصص پیدا کنید و تبدیل به یک انسان حرفه ای شوید.
دومین گام موفقیت: برای رشد و تکامل فرد و جامعه هر کسی فقط و فقط در زمینه تخصص خود اظهار نظر کند و از نظر دادن
در مورد مسائلی که در آن اطلاعاتی ندارد خود داری کنید.
سومین گام موفقیت: در علومی که در آنها اطلاعات جامع و کافی نداریم به متخصصان آن علم مراجعه کنیم و سعی کنیم
اطلاعات خود را از آنها بدست بیاوریم.
و در آخر این نوشته را با این آیه از آیات الهی به پایان میبرم که خداوند فرمود:
(إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا به قومٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ:خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند) (۵)
(برای تغییر از همین امروز شروع کنید)
پی نوشت ها :
۱) سوره نحل ۴۳
۲) سوره بقره ۲۱۶
۳) سوره نور ۵۱
۴) سوره نور ۴۸
۵) رعد۱۱
به نقل از سایت موفقیت آنلاین