به سوی انتظار راستین
در جواب این سؤال كه انتظار راستین چگونه حاصل می آید، میتوان به موارد ذیل كه به نوعی لازمه داشتن حالت انتظار است، اشاره نمود:
1. خودسازی فردی
كسی كه در انتظار موعود است، همواره متوجه این امر است كه چنین تحولی قبل از هرچیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است كه بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بكشند و این در درجه نخست، محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فكری برای همكاری در پیاده كردن آن برنامه گسترده است.
تنگن ظریها، كوته بینیها، كج فكریها، حسادتها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و به طور كلّی هرگونه نفاق و پراكندگی، با موقعیت «منتظران واقعی» سازگار نیست.
بنابراین، انتظارِ یك مصلح جهانی، به معنای آمادهباش كامل فكری، اخلاقی، مادّی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فكر كنید چنین آمادهباشی چهقدر سازنده است!؟
اصلاح تمام زمین و پایان دادن به همه ستمها و نابسامانیها، شوخی نیست و كار سادهای هم نمیتواند باشد. آمادهباش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین تحوّلی، انسانهای بزرگ و مصمّم، بسیار نیرومند و شكستناپذیر، فوقالعاده پاك و بلندنظر، كاملاً آماده و دارای بینش عمیق، لازم است
2-خودیاریهای اجتماعی
منتظران راستین، در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند؛ بلكه باید مراقب حال یكدیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بكوشند؛ زیرا برنامه گسترده و سنگینی كه انتظارش را میكشند، یك برنامه فردی نیست. در یك میدان وسیع مبارزه دسته جمعی، هیچ فردی نمیتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلكه موظف است هر نقطهضعفی را در هركجا دید، اصلاح كند و هر موضع آسیبپذیری را ترمیم نماید و هر عضو ضعیف و ناتوانی را تقویت كند؛ زیرا بدون شركت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزان، پیاده كردن چنان برنامهای امكانپذیر نیست.
3. حل نشدن در فساد محیط
اثر مهمّ دیگری كه انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد، حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیهاست.
هنگامی كه فساد فراگیر میشود و اكثریت (یا جمع كثیری) را به آلودگی میكشانَد، گاهی افراد پاك در یك بن بست سخت روانی قرار میگیرند؛ بن بستی كه از یأس اصلاحات سرچشمه میگیرد. حتّی گاهی فكر میكنند كار از كار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست و تلاش و كوشش برای پاك نگاه داشتن خویش بیهوده است. این یأس و ناامیدی ممكن است آنها را تدریجاً بهسوی فساد و همرنگی با محیط بكشاند و نتوانند خود را در جهان به صورت یك اقلیت صالح، (در برابر اكثریت ناسالم) حفظ كنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند.
تنها چیزی كه میتواند در آنها روح «امید» بدمد و به مقاومت و خویشتنداری دعوت كند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است. تنها در این صورت است كه آنها دست از تلاش و كوشش برای حفظ پاكی خویش و اصلاح دیگران برنخواهند داشت. به همین دلیل، امید را میتوان همواره به عنوان یك عامل مؤثّر تربیتی در تربیت شخصیتهای ناسالم شناخت. همچنین افراد صالحی كه در محیط فاسد گرفتارند، بدون امید نمیتوانند خویشتن را حفظ كنند.
از آنچه اشاره شد، به خوبی میتوان دریافت كه چرا پیشوایان معصوم ما جایگاه بس والایی برای انتظار فرج (بویژه در دوران پنهانْزیستی آخرین حجّت الهی) قائل بودهاند.
كوتاه سخنْ اینكه: انتظار، باوری است بارور به عمل، كه در زندگی انسان منتظر، در قالب كرداری خاص تجسم مییابد. دست روی دستگذاردن و بیهیچ كُنِشِ منتظرانه، خود را منتظر دانستن، تفسیری وارونه و منافقانه از «انتظار» است.
انتظار، اعتقادی است در گروِ عمل؛ عمل كردن به آنچه فرهنگ انتظار ایجاب میكند. انتظار، چشم داشتن به حاكمیتی است كه در آن ناپاكان، ظالمان، متظاهران بیاعتقاد و معتقدان بیكردار، به شمشیر عدالت و دیانت سپرده میشوند؛ دین از بدعتها، كجیها، نفاقها و نارواییهای بشری پیراسته میگردد؛ نادرستیها و ناراستیها كنار میروند؛ كاخهای به ظلم افراشته تاریخ، سقوط میكنند؛ زنجیرهای جهل و اسارت، گسسته میشوند و نابِخردیها و ناحقّیها پایان مییابند.
و این است آن آینده تابناک، زیبا و باشكوهی كه انتظار سبز موعود، نویدبخش آن است.
برداشت از کتاب: نعمانى، الغیبه، ص 200، حدیث 16.
تفسیر نمونه، ج 7، صص 384 - 387 (با اندكى تصرف).