برنامه عملي شيعيان و ياوران حضرت در دوران غيبت
4- دعا براي تعجيل در ظهور امام زمان (عليه السلام) :
يكي از وظايف مسلم شيعيان در زمان غيبت امام زمان ، دعا برا ي قرب ظهور و درخواست تعجيل در قيام آن حضرت است . شيعه راستين و دلباخته امام زمان كسي است كه در هر صبح و شام و با هر نماز ونياز دست حاجت به پيشگاه خداي رؤف دراز كرده و از او ظهور مولايش را بطلبد .
كسي كه شيفته واقعي امام زمان (عليه السلام) است در دعا براي ظهور مولايش اسير الفاظ و گرفتار عبارت پردازي نيست ، بلكه از عمق جان دعا مي كند و با تمام وجود گمشده اش را مي طلبد ، تنها زبانش سخن نمي گويد ، بلكه قلبش در هجران يار مي سوزد ، دلش در فراق محبوب مضطرب است و ديدگانش در انتظار ديدار اشكبار است . گردش زبانش در گام ، همچون اشكهاي غلطانش برگونه ، نشانه محبت دروني و علاقه قلبي او به مولا و محبوب اش است .
شيعه شيفته ، بسان انساني فارغ و بي سوز ، نيايش نمي كند . بلكه مانند عاشقي دلباخته با دلي پر سوز و گداز و با تمام وجود براي ظهور امامش دعا ميكند . انساني كه دردريا گرفتار توفان شده و كشتي اش شكسته به دريا افتاده و در حال غرق شدن است ، چگونه براي نجات خويش دعا مي كند ؟ و با چه حالي خدا را ميخواند و چطور از ته دل به پيشگاهش التماس مي كند ؟
شيعه دلباخته نيز در زمان غيبت ، ميان موجهاي پرخروش حكومتهاي خود كامه در دل درياي توفان زده و تاريك اجتماعات فاسد بشري ، كشتي سعادتش را شكسته مي بيند ، دل را در فراق امام ومولايش مضطرب و پريشان مي يابد و بدون ذره اي ظاهر سازي و خودنمايي ، از صميم قلب فرياد مي كشد : اين بقيه الله ؟ و با اشك و آه جان سوز مي گويد : اين المنتظر لاقامه الامت والعوج ؛ كجاست مصلحي كه انتظار مي كشيم انحرافها و كجيها را راست گرداند ؟ اين المرتجي لازاله الجور و العدوان ؛ كجاست مايه اميدي كه ستم و بي عدالتي را از جهان برچيند ؟ اين معز الاولياء ومذل الاعداء ؟ كجاست عزت بخش دوستان و ذليل كننده دشمنان ؟ اين ابن النبي المصطفي و ابن علي المرتضي وابن خديجه الغراء و ابن فاطمه الكبري ؛ كجاست پسر محمد مصطفي (صل الله عليه و اله) وعلي مرتضي (عليه السلام) و خديجه غراء (عليه السلام) و فاطمه كبري (عليه السلام) ؟
آري ، عاشق دلباخته صبح و شام نمي شناسد و درتمام ساعات منتظر ظهور يار و مشتاق ديدار جمال محبوب است . امام صادق (عليه السلام) فرمود :فتوقعو الفرج صباحاً و مساءً3 ؛ بايد در هر صبح و شام در انتظار ظهور صاحب خود باشي .
و در حديث ديگر فرمود :…. و توقع امر صاحبك ليك و نهارك4 ؛ بايد شب و روز منتظر فرار رسيدن ظهور صاحب خود باشي .
بنابراين ، بر همه شيفتگان آن حضرت لازم است دائم به ياد آن امام همام بوده و برا ي تعجيل در ظهورش دعا كنند و از خدا ظهور او را هر چه سريعتر بخواهند ، چرا كه با آمدن او تمام ملل نجات مي يابند و شيعه به اوج عزت وعظمت خود مي رسد . به قول امام صادق :لكل اناس دوله و دولتنا في آخر الدهر يظهر5 .
يقيناً در دولت اهل بيت پيامبر شيعيانشان به اوج عزت خواهند رسيد و دشمنانشان به حضيض ذلت ، چنانكه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه) فرمود :و اكثر و الدعا ، بتعجيل الفرج فان ذالك فرجكم 6؛ براي فرج ما بسيار دعا كنيد چرا كه فرج شما در آن است .
5- ندبه بر امام زمان (عليه السلام) :
ندبه بر حضرت مهدي اظهار شوق به لقاي او ، گريه و ابراز نگراني از مفارقت ومحروم بودن از فيض حضور او ، دعا براي تعجيل فرج وظهور او ، ذكر مناقب وفضايل واقدامات و برنامه هاي انقلابي و اصلاحي آن وجود مبارك و اظهار تأسف از اوضاع ناهنجار و روي كار بودن حكومتهاي باطل ومستبد و روشهاي بيداگرانه ، سنت حسنه اي است كه همواره شيعه بر آن مداومت داشته و آن راشعار خود قرار داده و تا ظهور دولت حق و تأسيس حكومت جهاني اسلام ، و آزادي و نجات تمام انسانها ، اين شعار بر قرار بوده و روشنگر خواسته هاي ارزنده و با ارج و هدفهاي مترقي و نجات بخشاسلاماست .
اين ندبه را شيعه از امامان معصوم خود كه كار و عملشان سرمشق و پيروي از گفتار و رفتارشان ( بر حسب حديث متواتر ثقلين و احاديث ديگر ) وظيفه هر مسلماني است ، آموخته اند .
پيامبر اكرم (صل الله عليه و اله) و ائمه معصومين (عليه السلام) بر حسب روايات ، كراراً ضمن آنكه از اوضاع آخر الزمان و فتنه هاي كه ظاهر ميشود و فشار هايي كه براهل حق وارد مي گردد ،خبر مي دادند ، نگراني و تأثر خود را نيز اظهار مي كردند .
شيخ صدوق و شيخ طوسي (رحمه الله ) هر يك به سند خود حديث مفصلي را از سدير صيرفيروايت كرده اند كه در آن ، گريه و ندبه امام ششم حضرت جعفر بن محمد (عليه السلام) بر غيبت صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه) بيان شده است ، در اينجا براي رعايت اختصار قسمتي از اين حديث را كه ارتباط با بحث ما ( ندبه ) دارد ؟ نقل مي كنيم . سدير صيرفي مي گويد : من و مفضل بن عمر و ابوبصير و ابان بن تغلب به محضر امام صادق (عليه السلام) شرفياب شديم ، ديديم آن حضرت بر روي خاك نشسته و لباسي كه از مو بافته شده و طوقدار و بي گريبان بود ، پوشيده است و مانند فرزند مرده جگر سوخته گريه مي كند ، آثار حزن و اندوه ا زگونه و رخسارش آشكار و اشك كاسه چشمهايش را پر كرده بود و مي فرمود :
سيدي غيبتك نفت و ضيقت علي مهادي و ابتزت مني راحه فوادي سيدي غيبتك او صلت مصابي بفجايع الابد ، و فقد الواحد بعد بعد الواحد يقني الجمع و العدد ، فما احس بدمعه ترقي من عيني و انين يقتر من صدري عن دوارج الرزايا و سوالف البلايا الا مثل بعيني عن غواير اعظمها و افظعها و بواقي اشدها و انكرها ونوائب مخلوطه بغضبك و نوازل معجونه بسخطك 7؛ آقاي من ، غيبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم رابر من تنگ كرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است . آقاي من ، غيبت تو مصيبتم را به مصيبتهاي دردناك ابدي پيوسته و ازدست دادن يكي پس از ديگري جمع و عدد را فاني مي سازد ، پس احساس نمي كنم به اشكي كه در چشمم خشك مي گردد و ناله اي كه در سينه ام آرام مي گيرد ، مگر آنكه مصايب بزرگتر و دلخراش تر وپيشامدهاي سخت تر و ناشناخته تر در برابر ديده ام ، مجسم مي شود .
سدير گفت : عقل از سر ما پريد و دلهاي ما از غم و اندوه اين پيشامد هولناك و حادثه خطرناك پاره شد و گمان كرديم از اتفاق ناگوار كوبنده اي اين چنين گريان و سوگوار است يا از روزگار به او مصيبتي رسيده است .
عرض كرديم خدا ديدگانت را نگرياند اي پسر خير الوري ،از چه پيش آمدي اينگونه گرياني ، و از ديده اشك مي باري ؟ چه حالي روي داده كه اين گونه سوگواري ؟ حضرت چنان آه عميقي كشيد كه ناراحتيش از آن افزون شد . از روي تعجب فرمود :واي بر شما . بامداد امروز نگاه كردم در كتابجفرو آن كتابي است كه علم مرگها و بلاها ، وآنچه واقع شده و واقع مي شود تا روز قيامت ، در آن مندرج است . خدا ،محمد (صل الله عليه و اله) وائمه اطهار (عليه السلام) بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمل كردم در موضوع ولادت غايب ما و غيبت و طول عمر او و گرفتاري مؤمنان در آن زمان وشك هايي كه از جهت طول غيبت در دلهايشان پيدا مي شود و اينكه بيشتر آنها از دين برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند . 8
بنابراين ، ندبه ناله وزاري و گريه بر امام عصر (عليه السلام) كه در بين شيعه رائج است امري بي مأخذ و موضوعي بي سند نيست ، بلكه امري است كه شيعه ازاولياي خود گرفته است .
در تضرع و زاري بر امام عصر و ندبه بروجود مقدس او شيعه دلباخته اسير الفاظ نيست ، با هر لفظي و با هر سوز و گدازي انجام گيرد ، صحيح است ، لكن بهتر آن است كه شيعه در اين موضوع نيز ببيند كه از مبادي عاليه چه دستوري رسيده است ، شايد بهترين آنهدعاي ندبهباشد كه هم از لحاظ سند طبق بررسي بزرگان فن, محكم ومتين است و هم از لحاظ متن ودلالت مطابق قرآن و روايات وارده است . اساساً جذبه اين دعا محتواي بلند آن ، بهترين گواه بر صحت صدور آن است . ذكر اين نكته لازم است كه اگر شخصي ميخواهد براي امام زمان تضرع و ندبه اي داشته باشد بايد با حالي مخصوص و قلبي محزون و چشمي گريان و ادبي مطابق شأن امام معصوم باشد . در اين مورد ،دعاي ندبه بهترين راهنماست ، زيرا با دقت در آن دعا روشن مي شود كه از يك جهت دعاي ندبه ، به سه بخش قابل تقسيم است :
نخست : مناجات با خدا و سرسخن باز كردن و گله وشكايت از مردم روزگار نمودن و اقرار به معارف حقه اسلامي كردن تا آنكه محبتش شديد و شديدتر مي شود . سپس مثل كسي كه ميخواهد محبوب و معشوق عزيزش را در گوشه و كنار دنيا پيدا كند با سفري روحي به همه جاي عالم سري مي زند و به گفتن اين كلمات مي پردازد :اين الحسن اين الحسين (عليه السلام)تا مي رسد بهاين بقيه الله ؟و همچنان ادامه مي دهد و به تجسس مي پردازد، ناگهان مانند كسي كه محبوبش را درگوشه اي يافته و او را ديده، به اوخطاب مي كند :بابي انت وامي ونفسي لك الوقاؤ والحميو در پايان مي گويد :اللهم انت كشاف الكرب والبلوي ؛ يعني كسي كه غم و اندوه را از دلها مي زدايد و بلاها را رفع ميكند و غم هجران را به سرور و صال مبدل مي سازد ، خداست .
بنابراين ، عاشق دلسوخته وقتي براي حضرت ندبه مي كند ، خواه دعاي ندبه بخواند ، خواه خود زمزمه داشته باشد ، ابتدا بايد توجه به حضرت حق داشته و عرض حاجت و شكايت به او ببرد و سپس توجه به گمشده خويش نمايد ، و سرانجام ، به گونه اي باشد كه خود را در محضر امام بيند و در پايان نيز شكر خدا را به جا آورده و رسيدن به وصال يار را از امداد او بداند .
6- زيارت امام زمان (عليه السلام) :
از جمله وظايف دوستان امام عصر (عجل الله تعالي فرجه) اين است كه درهر روز به ويژه در روز جمعه به زيارت امامشان بپردازند وبه يكي از زيارتنامه هايي كه براي آن حضرت در كتب دعا معرفي شده . آقايشان را زيارت كنند .
زياراتي كه در كتب ادعيه از قبيل مصابح المتجهد شيخ طوسي و جمال الأسبوع و اقبال سيد بن طاووس ، و زاد المعاد و بحار الانوار مجلسي ومفاتيح الجنان محدث قمي و كتب ديگر آمده ، بسيار است .كتاب مفاتيح الجنان محدث قمي كه دردسترس همگان قرار دارد ، عاشقان مي توانند براي زيارت امام عصر (عليه السلام) به همان كتب مراجعه كنند . زيارتي كه در اوايل مفاتيح مربوط به روز جمعه است ودعاي ندبه و آل ياسين ودعاي عهد و چندين زيارت ديگر كه دراواخر آن كتاب در بخش زيارت حضرت صاحب الامر آمده است، همه زيارت نامه آن حضرت است . بهترين زيارت براي هر امامي از جمله امام عصر (عليه السلام) زيارت جامعه كبيره است .
نكته : چه قدر زيباست كه انسان هر شب هنگام استراحت وضو گرفته ، دو ركعت نماز به جا آورد . سپس تسبيح حضرت زهرا (س) وحداقل سه مرتبه سوره توحيد را بخواند و يكي از زيارات حضرت را هر چند مختصر بخواند و هر مقدار كه آمادگي دارد به قرآن و اذكار بپردازد و در پايان مجموعه آن عمل را به عنوان هديه به محضر آن حضرت تقديم نمايد، زيرا حداقل فايده اين كار اين است كه در هر 24 ساعت يكبار هم كه شده به ياد مولايش افتاده است . امكان ندارد كه ما متوجه مولايمان بشويم ، ولي او به ما توجه نكند ، چون آنان خاندان كرمند :عادتكم الاحسانوسجيتكم الكرم
7- توسل به امام زمان (عليه السلام):
همانگونه كه هر عبدي اگر مبتلا به مشكلي شود به مولايش پناه مي برد و رفع شدايد ومشكلات را از او مي طلبد ، مخصوصاً اگر آن مولا توان رفع مشكل راداشته باشد ، شيعه نيز بايد در همه حالات به ويژه درهنگام شدايد وتهاجم دشمن ، به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه)متوسل شود و رفع مشكل را از مولاي خود بخواهد . در طول تاريخ شيعه از صدر غيبت تاكنون مواردي كه مؤمنان به آن امام همام متوسل شه و نتيجه گرفته اند ، قابل احصا نيست . شفا يافتگان درگاه او ونجات يافتگان پناهجويان او بسيارند كه در كتابهاي متعدد به آنها اشاره شده است. كساني كه در مسجد جمكران قم با توسل به امام زمان (عليه السلام) شفا گرفته و يا از آنان رفع مشكل شده ، تعداد بي شماري هستند كه ما در اينجا بناي نقل آنها را نداريم .
گرچه همه ائمه سرور ومولاي ما هستند و همگان صاحب كرامات ومعجزات اند و تمامي آنان در درگاه پروردگار صاحب عزت و جاه و جلالند و انسان به هر كدام كه متوسل شود به پناهندگان خود ، پناه مي دهند . لكن طبق قاعده امروزه هر كاري كه بخواهد انجام گيرد وهر مشكلي كه بخواهد رفع شود و هر بليه اي كه بخواهد از ميان برداشته شود و سرانجام ، هر عزت و ذلتي بايد زير نظر ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه) باشد و با صلاح ديد آن حضرت انجام گيرد . شايد معصومين ديگر كارها را به آن حضرت ارجاع دهند ، چرا كه فعلاً دوران حكومت و حكمروايي اوست ، لذا توسل به او لازم است .
8- ارجاع مردم به امام زمان (عليه السلام) :
صرف اينكه انسان به ياد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) و متوسل به اوست ودرهر صبح و شام او را زيارت مي كند كافي نيست ، بلكه تكليف ديگري هست كه (البته اين تكليف عمدتاً متوجه روحانيت ورهبران ديني و متدينان صاحب نفوذ در جامعه است ) بايد سعي كرد تا جامعه را جامعه امام زماني (عليه السلام) قرار داد و مردم را متوجه امام زمان كرد . درايام تبليغ محرم وصفر وماه رمضان و درهر فرصت متناسب از امام عصر(عليه السلام) سخن به ميان آورد و بخشي از منبر و وعظ و خطابه خود را به آن حضرت اختصاص داد ومردم را نسبت به اصل وجود او و عظمت و جلال و جمال او آگاه ساخت . دستور توسل به آن حضرت را به مردم آموخت و مردم را نسيت به آن امام همام اميدوار كرد . هم چنين شبهات رادر مورد وجود آن حضرت برطرف نمودو در مورد طول عمر آن حضرت وغيبت و فوايد وجودي او ، در عين اينكه در پرده غيبت است ، سخن گفت و ابهامات را بر طرف نمود تاهمه افراد شيعه نسبت به امام آگاهي پيدا كرده و مبلغ او شوند . در اين راه يك بسيج عمومي لازم است كه همه اهل سخن و قلم يكصدا شوند ، همنوا شوند و به مردم بفهمانند كه ما بي صاحب نيستيم تا جامعه ، يكپارچه جامعه امام زماني شود ،نه آنكه تنها دعاي ندبه بخوانند ، آنهم پس از مدتي در اثر گرايشهاي نابجا مورد طعن ديگران قرار گيرند . يا يك روحاني و واعظ در ميلاد آن حضرت به چند جمله يا داستان اكتفا نمايد ، بلكه بايد كاري كرد كه زن و مرد شيعه دائم به فكر امامشان بوده و مبلغ او باشند و درهر حادثه قبل از هر كسي به ياد امام زمان بيفتند و از او كمك بخواهند . نه آنكه پس از آنكه نزد همه اطبا رفته و تمام اموالشان را در اين راه تباه كردند . و پاسخ منفي و مأيوس كننده شنيدند ، تازه به ياد مسجد جمكران و امام زمان بيفتند . ما بايد مردم را به گونه اي بسازيم كه در تمام زمينه ها نخست به ياد امام زمان افتاده ،سپس با توسل به آن حضرت به طبيب مراجعه كنند و دارو مصرف نمايند ، نه آنكه نخست به دارو پناه ببرند ، آنگاه به امام زمان (عليه السلام) مراجعه نمايند . البته ما منكر اسباب و علل طبيعي نيستيم و نمي خواهيم بگوييم هر كه بيمار شد، و با اينكه مثلاُ نياز به عمل جراحي دارد به دكتر مراجعه نكند ، و فقط به امام زمان متوسل شود ، بلكه مي گوئيم نخست توسل براي اينكه امام عصر عنايتي بفرمايد كه طبيب درست مرض را تشخيص دهد و داروي مناسب تحويز نمايد و عمل جراحي موفقيت آميز باشد . به هر حال ، دارو از طبيب ، ولي شفا از خدا با وساطت امام عصر (عليه السلام) است .
9- هديه براي امام زمان (عليه السلام) :
از جمله وظايف شيعه آن است كه هدايايي به محضر امام زمانش تقديم دارند . منظور از هداياي مادي نيست كه مثلاُ براي امام يك دست لباس بخرند ، بلكه مقصود از هديه اعمال صالحه است از قبيل : قرائت قرآن . حج ، طواف ، زيارت قبور ائمه معصومين (عليه السلام) به نيابت از آن حضرت و سرانجام هر كار خيري كه از انسان سر زند مي تواند آن را به محضر امام هديه كند يا به نيابت امام زمان حج انجام دهد و طواف نمايد و امثال اينها و يا براي سلامتي او صدقه دهد و …
10-توبه :
گرچه توبه درهر عصر و زماني ممدوح ومورد توجه و لازم بوده است ، ولي در عصر غيبت اهتمام به آن دليل اينكه از جمله اسباب غيبت حضرت گناهان ماست ، مورد توجه يشتر قرار گرفته است و اساساً اگرمي خواهيم امام زمان ظهور كند بايد از گناه وآلودگي پاك باشيم . زيرا با ظهور امام گنه كاران از ميان برداشته مي شوند ، چون آلودگان نمي توانند در اطراف امام جمع شوند ، بلكه درمقابل امام قرار مي گيرند و هر كسي هم كه عليه امام و درمقابل او قرا رگيرد ، از دم تيغ اوخواهد گذشت .
11-خودسازي :
شيعه درطول غيبت كبري به انتظار نشسته كه كي يوسف گم گشته باز آيد و غم هجران يعقوبي آنها به سرور وصال مبدل شود و عزت از دست رفته باز گردد . همه اميد شيعه اين است كه روزي در زير پرچم امام عصر به جهاد عليه دشمنان خدا و دين پرداخته و از جمله ياران امام و شهداء در ركاب حضرت باشد . مي دانيم كه اين مقامات با آلودگي و پليدي سازگار نيست و از سوي ديگر . چون آمدن امام معلوم نيست و ممكن است ناگهان صداي دلرباي او طنين انداز شود ، پس شيعه منتظر بايد در تمام ابعاد زندگي خودسازي كند ، هم در بعد عقيده و هم در بعد نفسانيات و اخلاق و هم در بعد عمل ، چرا كه نه شخص فاسد العقيده در حريم امام راه دارد و نه شخص فاسد الاخلاق و نه انسان آلوده به گناه .
بنابراين اگر مي خواهيم امام هر چه زودتر ظهور كند و ما از ياران و دوستان او باشيم بايد خود رااز هر جهت بسازيم و يك انسان خود ساخته و عبد صالح خدا باشيم و گرنه نه تنها نمي توانيم از ياوران و اصحاب امام زمان باشيم . بلكه ممكن است از دشمنان او بشمار آمده و زير پرچم مخالفان در آييم و از قهر امام در امان نمانيم ، چنانكه خيلي ها قبل از انقلاب دم از دوستي با امام خميني را ميزدند ، ولي وقتي كه امام آمد نه تنها با امام خميني همكاري نكردند ، بلكه نتوانستند قوانين اسلامي او را تحمل كنند ، در رديف مخالفان قرار گرفتند .
12- آمادگي براي ظهور امام زمان (عليه السلام) :
يكي از وظايف مهم عباد موضوع آمادگي براي پذيرش حكومت واحد جهاني حضرت وليعصر (عليه السلام) است و تا آن آماگي حاصل نشود ظهور حضرت واقع نخواهد شد ، زيرا بدون آمادگي ظهور بي فايده خواهد بود . ما هر قدر خوشبين و اميدوار باشيم باز بايد بدانيم كه رسيدن به مرحله اي از تاريخ كه در آن همه انسانها زير يك پرچم گرد آيند ، سلاحهاي وحشتناك از جهان برچيده شود ، طبقات به مفهوم استعمارگر و استعمار شده از ميان برود كشمكشها و بازيهاي خطرناك سياسي ونظامي ابرقدرتها براي هميشه به دست فراموشي سپرده شود ، دنيا از نام چندش آور ابر قدرت وكابوس شوم نيروهاي جهنمي آنها رهايي يابد ، و رقابتهاي ناسالم وويرانگر اقتصادي جاي خود را به تعاون همگاني انسانها در راه بهتر و پاكتر زيستن دهد . هنوز زود است و دنيا نياز به يك آمادگي عمومي دارد . اما از آنجا كه درعصر اخير تحولها و ديگرگونيها به سرعت رخ مي دهد نبايد آن را هم زياد دور بدانيم وهمانند يك رؤيا وخواب شيرين بپنداريم .
ولي درهر حال , براي اينكه دنيا حكومتي را بپذيرد بايد از جهات مختلف ذيل آمادگي داشته باشد9:
الف ) آمادگي فكري وفرهنگي :
به اين معنا كه سطح افكار مردم جهان آن چنان بالا رود كه بدانند مثلاُ نژاد يمناطق مختلف جغرافياييمسأله قابل توجهي در زندگي بشريت نيست ، تفاوت رنگها , زبانها و سرزمينها نمي تواند نوع بشر را از هم جدا سازد ، تعصبهاي قبيله اي و گروهي بايد براي هميشه از ميان برود و فكر مسخره آميز نژاد برتررا بايد به دور انداخت ، مرزهاي ساختگي با سيمهاي خاردارد . و ديوارهايي همچون ديوار باستاني چين . نمي تواند انسانها را از هم دور سازد .
بلكه همانگونه كه نورآفتاب ونسيم روح بخش . ابرهاي باران زا و ساير مواهب ونيروهاي جهان طبيعت به مرزها ابداً توجهي ندارند و همه روي كره زمين را دور مي زنند و دنيار را عملاً يك كشور مي دانند .ما انسانها نيز به همين مرحله از رشد فكري برسيم و اگر خوب دقت كنيم مي بينيم كه اين طرز تفكر در ميان آگاهان و روشنفكران جهان در حال تكوين و تكامل است و روز به روز بر تعداد كساني كه به مسأله جهان وطنيمي انديشند افزوده مي شود ، لذا مسأله زبان واحد و پول وحكومت واحد جهاني علناً در جهان مطرح است .
ب ) آمادگيهاي اجتماعي :
مردم جهان بايد از ظلم وستم و نظامهاي موجود خسته شوند و تلخي اين زندگي مادي و تك بعدي را احساس كنند ،حتي از اينكه ادامه اين راه تك بعدي ممكن است در آينده مشكلات كنوني را حل كند ، مأيوس شوند .
مردم جهان بايد بفهمند آنچه در قرن هيجده ، نوزده و بيست ميلادي درباره آينده درخشان تمدن بشري در پرتو پيشرفتهاي ماشيني به آنها نويد داده مي شد، در واقع , باغ سبزي بيش نبود و يا همچون سرايي بود در يك بيابان سوزان ، در برابر ديدگان مسافران تشنه كام .
نه تنها صلح ، رفاه و امنيت مردم جهان تأمين نشد ، بلكه دامنه مناقشات و نا امنيهاي مادي ومعنوي گسترش يافت ، نه تنها وضع قوانين به ظاهر جالب ، ظلم ، تبعيض ، استعمار وشكافهاي عظيم طبقاتي را از جهان برنچيد . بلكه مفاسد پيشين در مقياسهاي عظيم تر و اشكال خطرناكتر بروز كرد .
پي بردن به عمق وضع خطرناك كنوني ،نخست حالت تفكر ، سپس ترديد و سرانجام ، يأس از وضع موجود جهان و آمادگي براي يك انقلاب همه جانبه بر اساس ارزشهاي جديد به وجود مي آورد و اين چيزي است كه تا حاصل نشود . رسيدن به چنان مرحله اي ممكن نيست . درست همانند دمل چركيني مي ماند كه تا نضح نگيرد ، لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسيد .
ج) آمادگيهاي تكنولوژي و ارتباطي :
علي رغم آنچه بعضيها مي پندارند كه رسيدن به مرحله تكامل اجتماعي و جهاني آكنده از صلح و عدالت ، حتماً بايدهمراه بانابودي تكنولوژي جديد امكان پذير شود ، وجود اين صنايع پيشرفته نه تنها مزاحم يك حكومت عادلانه جهاني نيست ؟ بلكه شايد بدون آن وصول به چنين هدفي محال باشد ، زيرا براي ايجاد كنترل يك نظام جهاني ، يك سلسله وسايل مافوق مدرن لازم است كه با آن بتوان جهان را درمدت كوتاهي در نورديد و به همه جا سركشي كرد . از همه جا آگاه شد ، و در صورت نياز امكانات لازم را از يك سوي جهان به سوي ديگر برد و پيامها ، اطلاعات و آگاهيهاي مورد نياز را در كمترين مدت به همه نقاط دنيا رساند . اگر زندگي صنعتي به وضع قديم برگردد و مثلاً براي فرستادن يك پيام از يكسوي جهان به سوي ديگر يكسال يا بيشتر وقت لازم باشد چگونه مي توان بر جهان حكومت كرد و عدالت را در همه جا گسترد ؟ ! اگر براي سركوب كردن يك فرد يا يك گروه كوچك متجاوز كه مسلماً حتي در چنين جهاني نيز امكان وجود دارد ، مدتها وقت براي مطلع شدن وفرستادن نيروي تأمين كننده عدالت لازم باشد، چگونه ميتوان حق ، عدالت و صلح را در سراسر دنيا تأمين كرد ؟ !
بدون شك چنين حكومتي براي برقرار ساختن نظام وعدالت در سطح جهان نياز به آن دارد كه در آن واحد از همه جا آگاه بوده و بر همه جا تسلط كامل داشته باشد تا مردم آماده اصلاح را تربيت ورهبري كند نياز به چنين تكنولوژي دارد .
آنها كه غير از اين فكر مي كنند ، گويا به مفهوم حكومت واحد جهاني نمي انديشند و آن را با حكومت در محدوده كوچك مقايسه ميكنند به هر حال ،تا اين نوع آمادگيها درجهان پيدا نشود ، امام عصر ظهورنمي كنند . زيرا بدون اين نوع آمادگيها امكان پياده كردن آن حكومت واحد جهاني كه نويد بخش عدالت و صلح و آزادي است ميسر نخواهد بود .
13- اطاعت و پيروي از نايب امام زمان (عليه السلام):
يكي از مهمترين وظيفه شيعه در عصر غيبت گوش دادن به فرمان نماينده ونايب امام عصر است ، به اين معنا كه درتمام كارها و حوادث كه درصورت حضور امام ، با نظارت وولايت او انجام ميگرفت . در عصر غيبت بايد با نظارت فقيه جامع الشرايط انجام گيرد ، چنانكه خود امام زمان (عليه السلام) در پاسخ به نامه اسحق بن يعقوب فرمود :و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي روات حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله 10؛ در حوادث واقعه به راويان حديث ما مراجعه كنيد ، چرا كه آنان حجت و نماينده من ومن حجت خدا مي باشم .
امام عسكري(عليه السلام) نيز درضمن توقيعي ، مردم را به فقها ارجاع داده و فرمود است : مقلد و تابع بي چون و چراي فقيه جامع الشرايط باشيد 11.
امام صادق (عليه السلام) هم فرمود : من فقها را حاكم بر شما قرار دادم و آنها منصوب ما هستند و شما موظفيد در زماني كه به ما دسترسي نداريد ، به آنها رجوع كرده ، و به گفته آنها عمل كنيد و ابداً حق رد قول آنها را نداريد ، چرا كه رد آنها رد ماست و رد ما رد خداست 12.
بنابراين ، يكي از وظايف مسلم شيعه طبق دستور ائمه هدي (عليه السلام) اطاعت از فقها در تمام شئون زندگي ، اعم از زندگي فقهي . عبادي ، اجتماعي و سياسي و … است و اين چيزي است كه خود حضرت فرمانش را صادر فرموده است اينجاست كه صحت قول من به ولايت فقيه اثبات مي شود .
14- ايجاد زمينه براي آمدن امام زمان (عليه السلام) :
منظور از ايجاد زمينه صرفاً آمادگي شخصي نيست كه هر فردي موظف باشد خود را در بعد عقيدتي . اخلاقي و عملي آماده سازد ، بلكه مقصود آن است كه افراد صالح و ذي نفوذ ، مانند مراجع تقليد ودانشمندان ، خطيبان و صاحبان قلم ، دست به يك اقدام اصلاحي در جامعه بزنند ومردم را باتبليغات از خطر دشمنان آگاه كرده و به آثار وجودي امام زمان و بيان زندگي سعادتمندانه وشرافتمندانه در عصر ظهور توجه دهند و آنها رامهيا و آماده سازند و به تعبير نظامي در آماده باش كامل نگه دارند ، چرا كه هر ساعت امام زمان (عليه السلام) ظهور كرد آنان آماده باشند يعني سردمداران بايد طوري عمل كنند كه جامعه از هر جهت (عقيدتي ، فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي ، نظامي و اقتصادي ) آماده ظهور حضرت وتشكيل حكومت واحد جهاني و اجراي فرامين ديني به طور كامل باشد . اين چيزي است كه در حديثي از پيامبر اكرم (صل الله عليه و اله) در مورد ملل شرق به آن اشاره شده است ، چنانكه فرمود : يخرج ناس من المشرق فيوطون للمهدي سلطانه ؛13 مردمي از مشرق زمين قيام مي كنند و زمينه ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) را فراهم مي سازند .
البته منظور اين نيست كه قبل از ظهور حضرت ، مردم آنچنان صالح شوند كه ديگر گرد هيچ گناه و خلافي نگردند تا گفته شود كه ديگر چه نيازي به آمدن حضرت است . بلكه ممكن است مردمي از لحاظ ديني يك زندگي صالح نداشته باشند ولي از لحاظ فكري و جهات ديگر آمادگي براي پذيرش يك حكوكت صالح را داشته باشند . مثل اينكه مردم ايران درطول مدت 15 سال تبعيدي امام خميني آمادگي پذيرش حكومت اسلامي و فرامين او را پيدا كردند . و امام آمد درحالي كه قبلاً در بين اين مردم بود .
15- رعايت ادب :
به اين معنا كه حضرت مهدي را به نام صدا نزند ، بلكه با القاب شريفه ، مانند حجت . قائم ، مهدي ، صاحب الزمان و امثال آن خطاب كند .
16- اظهار علاقه :
يكي از وظايف نه تنها علاقه شديد ومحبت قوي نسبت به آن حضرت است ، بلكه اظهار علاقه وشوق ديدار لازم است .
17- ذكر فضايل ومناقب :
يكي از وظايف اين است كه انسان درهر جا و به هر مناسبتي كه سخني از امام زمان به ميان آورده مي شود، از فضايل ،مناقب ، معجزات ؟ كرامات و آثار وجودي او بگويد .
18-اظهار حزن :
يك شيعه شيفته دائم از فراق مولايش در غم واندوه به سر مي برد ، به گونه اي كه وقتي با ملاقات كني او را به طوري بيابي كه چيزي را از دست داده و محزون است . وقتي از او سوال شود كه چرا ناراحتي . به گونه اي بفهماند كه چگونه ناراحت نباشد عبدي كه مولايش ازاو روي گردان است .
19- شركت در جلسات آن حضرت :
انسان وقتي به كسي علاقه مند باشد دلش مي خواهد در همه جا و ازهمه كس سخن نغز و دلپذير از محبوبش بشنود و هر جا سخن ازمحبوبش باشد . شركت كرده و گوش فرا مي دهد ، لذا بر يك شيعه امام عصر لازم است هر جا جلسه اي تشكيل مي شود كه سخن از فضايل ومناقب آن حضرت گفته مي شود ، حضور يابد واز فضايل امامش بشنود .
20- تشكيل جلسات :
نه تنها در جلساتي كه ديگران تشكيل مي دهند شركت كند ، بلكه خود نيز اقدام به تشكيل جلسات براي آن حضرت نمايد و خطبا وگويندگان را براي بحث در مورد آن حضرت و ذكر فضايل ومناقب ا واز مردم براي شركت در جلسات دعوت كند .
21- انتظار فرج آن حضرت :
از جمله وظايف شيعه انتظار ظهور و فرج آن حضرت است . در اين مورد . روايات بسياري وارد شده است ، گرچه مسأله انتظار، همانند ساير واژه هاي اسلامي از قبيل : زهد ، توكل و صبر و … مورد سوء استفاده قرار گرفته و به معناي واقعي و مثبت خود بكار گرفته نشده ، غالباً انتظار به معناي منفي آن رواج دارد . ما انشاء الله در يكي از درسهاي آينده در مورد آن به تفصيل بحث خواهيم كرد .
22- ترك توقيت :
نبايد براي آمدن امام وقت مشخص كرد و اگر كسي راديديم كه براي ظهور امام وقت مشخص كرد تكذيبش كنيم . چراكه از اين كار در روايات اهل بيت (عليه السلام) به شدت نهي شده و مكرر فرموده اند : كذب الوقاتون 14 .
23-رعايت حقوق امام زمان (عليه السلام):
از جمله وظايف آن است كه حقوق حقه امام زمان (عليه السلام) را ناديده نگيرد ، به عنوان مثال خمس , از جمله حقوق مالي آن حضرت است كه بر عهده صاحبان ثروت و مكنت قرار دارد ، حقي كه از جمله فروع دين است وبر هر فرد لازم است براي خود حساب سال مالي داشته باشد و در پايان هر سال به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مونه زندگي خود داشت بايد خمس آن را به دست نواب عام آن حضرت و يا به اجازه آنها به مصرف برساند ، ولي متأسفانه اكثريت جامعه شيعه اهل حساب سال مالي نيستند و اهل سنت به تبعيت از خلفاي مورد قبول خود اساساً به خمس معتقد نيستند .
البته حقوق امام بر رعيت منحصر به حقوق مالي نيست ، حقوق مالي يكي از حقوق هاست . چنانكه حضرت علي (عليه السلام) فرمود :يا ايها الناس ان لي عليكم حقاً و لكم علي حق … و اما حقي عليكم فالوفاء بالبيعه و النصيحه في المشهد و المغيب ، والاجابه حين ادعوكم و الطاعه حين آمركم 15 ؛ اما حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش با من وفادار باشيد ودر آشكار ونهان خيرخواه من باشيد و هر وقت شما را بخوانم اجابت كنيد و هرگاه فرمان دادم اطاعت نماييد .
چنانكه ملاحظه مي كنيد امام (عليه السلام) در اين چند جمله به چهار حق اساسي اشاره فرموده است . همين كه معتقد به امامت امام عصر شديم بايد براي هميشه بر اين عقيده باقي بمانيم ، بادهاي تند مخالف ما را نلرزاند و دعوتهاي باطل ما را از مسير امامت منحرف نكند وتنها در جلسات و از ديدگاه مردم طرفدار امام زمان نباشيم ، بلكه در پنهاني نيز به آن حضرت عشق بورزيم و براي سلامت و تعجيل فرجش دعاكنيم ، نسبت به دوستانش دوست و در مقابل دشمنانش بايستيم ، چنان آماده ومهيا شويم كه هر ساعت آن امام همام صداي انا بقيته اللهسر داد و ما فهميديم كه امام نياز به يار وياور دارد ، فوراً اجابت كنيم . در عصر غيبت نسبت به دستوراتش لبيك گويان بوده وتمامي فرمانش را اطاعت كنيم و سرانجام . حق امام بر رعيت تسليم بي چون و چرا در برابر او و مطيع محض بودن است .اللهم و فقنا لما تحب وترضي.
24- احترام به منتسبين به امام زمان (عليه السلام) :
از جمله وظايف اين است كه كساني راكه منتسب به امام عصر (عليه السلام) هستند محترم شمرده و نسبت به آنها بخاطر امام زمان احترام خاصي قائل باشيم ، حال آن شخص نسبت جسماني به امام زمان داشته باشد ، مانند . سادات و يا نسبت روحاني ، مانند علما ، فقها كه نماينده اوهستند و طلاب علوم ديني كه سربازان آن حضرتند ومؤمنان كه دربين مردم معروف به امام زماني بوه و واقعاً علاقه مند به آن حضرت اند . چرا كه احترام به آنان بخاطر آن حضرت ، احترام به امام زمان است .
25- توجه و تعظيم اماكن منتسب به امام زمان (عليه السلام) :
برخي اماكن كه از جهتي نسبت به امام زمان (عليه السلام) دارند : مانند مسجد سهله و مسجد اعظم در كوفه ، مسجد جمكران در قم و سرداب مقدسه در سامراء به دليل انتساب به آن حضرت در بين شيعه در طول تاريخ از قداست خاصي برخوردار بوده و شيفتگان آن حضرت چه بسا در اين اماكن مقدس به محضر امامشان شرفياب مي شدند ، مبتلايان رهايي يافته ، بيماران شفا گرفته ومحتاجان به حوايجشان مي رسيدند . لذا لازم است شيعيان نسبت به اين اماكن مقدسه توجه خاصي داشته باشند ، به آن مكانها بروند و آداب و دستوراتي كه در آن اماكن وارد شده . بجا آورنده كه شايد عزيز فاطمه (س) روزي پرده از چهره بردارد و ديدگان رمد ديده عاشقي را با ديدار جمالش نوراني فرمايد .
26- رعايت حقوق برادران ديني :
كسي كه مي خواهد از شيعيان و ياران حضرت مهدي باشد بايد نسبت به حقوق برادران ديني خود همت بگمارد و بي مبالات نباشد ، چرا كه رعايت ديگران از اهم وظايف است . در اينكه حقوق برادران ديني نسبت به يكديگر چيست ؟ و به چه تعداد است ؟ خود نياز به بررسي جداگانه دارد . ما در اينجا صرفاً به نقل يك روايت از امام صادق (عليه السلام) اكتفا مي كنيم . منظور ما تنها اين است كه يك شيعه منتظر نمي تواند به گونه اي زندگي كند كه حقوق ديگران بر عهده اش باشد ، زيرا چنين كسي نمي تواند به عنوان يار و ياور آن حضرت شناخته شود .
معلي بن خنيسمي گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم حق مسلمان بر مسلمان چيست ؟ فرمود ، هفت حق واجب است كه اگر يكي از آنها راتباه كند از ولايت و اطلاعت خداوند خارج شده و خداوند از او بهره (طاعت و بندگي ) ندارد .
عرض كردم آنها چيست ؟ فرمود ، من بر تو نگرانم ، مي ترسم آنها راتباه سازي و بداني و عمل نكني . عرض كردم لا قوه الا باللهفرمود : آسانترين آنها اين است كه :
1- هر آنچه براي خود دوست داشته و مي پسندي براي برادر مسلمانت بپسندي وبراي او نپسندي آنچه برا ي خود نمي پسندي .
2- از ناراضي وخشمگين كردن برادر مسلمانت پرهيز كني و آنچه مورد رضايتش مي باشد انجام دهي و اوامرش را اطاعت نمايي .
3- با جان و مال و دست و پايت او را ياري كني .
4- چشم و راهنما و آئينه او باشي .
5- تو سير نباشي و او گرسنه ، تو سيراب نباشي و او تشنه و تو پوشيده نباشي و او برهنه .
6- اگر داراي خدمتكار باشي و برادر مسلمنانت خدمتكار نداشته باشد ، بر توواجب است كه خدمتكارت را بفرستي تا لباسهاي او را بشويد و غذايش را آماده كند و فرشش را بگستراند .
7- او را از مسئوليتهاي سوگندهايش رها ساز ي ودعوتش را اجابت كني ، در بيماري او را عيادت نمايي ، بر جنازه اش براي تشييع ،حاضر شوي ، اگر دانستي او حاجتي دارد در اداي حاجت اوشتاب كني ، تأخير در رواي حاجتش نكني كه او اظهار آن كند . بكله زودتر براي رفع نيازش بپردازي .
سپس امام صادق فرمود : وقتي كه چنين كردي دوستي خود را به دوستي او و دوستي او را به دوستي خود پيوند داده اي . 16
اين است كه گفته ايم يكي از وظايف مؤمن و شيفته امام عصر (عليه السلام) رعايت حقوق برادران ايماني است .
27- ترك تسميه :
از جلمه وظايف دوستان اين است كه امام را با نام نخوانند . بلكه با القاب شريفه نام ببرند . در اين مورد . رواياتي وارد شده كه بردن نام حضرت را ممنوع دانسته است . معمولاً در توجيه اين دستور مي گويند : براي حفظ جان و سلامت امام چنين دستوري داده شده است . اگر فلسفه اين دستور اين باشد . معلوم است كه امروزه اين تقيه و ترس معنا ندارد . چراكه كسي به امام دست رسي ندارد و اين حكم مخصوص زمان امام عسكري و حداكثر دوران غيبت صغراست كه در آن زمانها حكام بني عباس در صدد دستگيري امام بودند، تا حدي كه دوستان امام را نيز تحت فشار قرار مي دادند كه چون از جايگاه امام باخبريد بايد ما را آگاه نماييد . اما امروزه كه احدي از مكان او خبر ندارد ، اگر به القاب نيز خوانده شود باز مقصود معلوم است . ظاهراً اين دستور جاري نباشد، و ما طبق روال معمول كه همه كس ترك تسميه را از وظايف دانسته اند نوشته ايم . 17
برگرفته از کتاب سيماي آفتاب
پىنوشتها:
1- مفاتيح الجنان، اعمال شبهاي قدر.
2- منتخب الاثر، ص 503 به نقل از مصباح المتهجد ذيل دعاي اللهم عرفني نفسک.
3- کمال الدين، ص 337.
4- مکيال المکارم، ج 2، ص 157.
5- بحارالانوار، ج 51، ص 143 .
6- طبرسي،احتجاج، ج 2، ص 284 .
7- ر.ک: کمال الدين، ص 352 تا ص 357؛ غيبت شيخ طوسي؛ ص 104 تا ص 108 و بحارالانوار،
ج 51؛ ص 219، حديث 9 .
8- امامت و مهدويت، فروغ ولايت در دعاي ندبه؛ ج 1، ص 261 .
9- ر.ک: مکارم شيرازي، مهدي انقلابي بزرگ، چاپ ششم، ص 82 به بعد .
10- احتجاج، ج 2، ص 283 .
11- همان، ص 263 .
12- کافي؛ ج 1، باب اختلاف حديث، حديث10، ص 54 .
13- کنز العمال، حديث38675 .
14- منتخب الاثر، ص 463 .
15- نهج البلاغه، خطبه34 .
16- اصول کافي، ج 2، ص 169 .
17- براي توضيح بيشتر ر.ک: به انوارنعمانيه، ج 2، ص 52، بحارالانوار؛ ج 51، ص 31 به
بعد .
18- الزام الناصب، ج 1، ص 271 .
19- الزام الناصب، ج 1، ص 271 .
20- دادگستر جهان، ص 125 به نقل از الزام الناصب، ج 1، ص 271 .
21- الزام الناصب، ج 1، ص 271 .
صفحات: 1· 2