به مناسبت روز جوان
جنبه های مختلف جوانی
جوان در فطرت و سرشت خویش، حقگرا و خداگراست و ویژگیهایی نظیر تمایل به ابتکار و خلاقیت و زیبایی دارد و باید زمینههای رشد این خصوصیات فطری برایش فراهم شود. او همچون نهالی است که اگر به آن آفتاب، آب و خاک مناسب داده شود، رشد میکند و سالم میماند و در برابر حوادث طبیعی خم به ابرو نمیآورد و از اصل خود بازگشت نمیکند تا این که همچون درختی تنومند و استوار گردد.
جوان و اندیشه:
ای عزیزِ جوان، اندیشه به مانند آسیابی است که اگر گندم در آن بریزند آرد میدهد و اگر کلوخ در آن بریزند گرد و خاک میدهد و اگر هیچ نریزند، چون آسیاب دایم در حرکت است؛ خود را میساید و از بین میبرد و وجود اندیشه لغو میشود. ندانسته فکر کردن و ندانسته تصمیم گرفتن و عمل کردن موجب از بین رفتن کارآیی و ارزش اندیشه میشود. جوانان باید با علم صحیح و آگاهی کامل آینده خود را بسازند و اندیشه را با اهمیت و حیاتی و نه ساده و کم اهمیت تلقی کنند.
جوان و الگوپذیری:
عدم آگاهی نسبت به پدیدههای اجتماعی و عدم شناخت جوان نسبت به خود و کمال خویش و نبودِ الگوهای پذیرفتنی و وجود الگوهای نامناسب سبب انحراف جوان به سوی مکاتب فکری منحرف و پیروی از آنها میشود و به این ترتیب جوان از اصل خویش دور میشود.
جوان و پیروی از مردان خدا:
زمانی که مربیان الهی هدف مقدس خود را، که دهوت به خداپرستی بود، به مردم عرضه میداشتند و مردم را به آیین حق میخواندند، بیشتر کسانی که گِردشان جمع میشدند و دعوتشان را صمیمانه اجابت میکردند جوانان بودند؛ چرا که جوانان سخنان پیامبران را موافق الهام فطری و ندای وجدانی خود مییافتند و آنان را بهترین پاسخگو برای تمنای فضیلتدوستی خویش میدیدند. جوانان با پیروی از مردان الهی، عالیترین خواهش فطری ـ انسانی خود را ارضا میکردند و از این راه موجبات خوشبختی مادی و معنوی خویش را فراهم میساختند.
جوان و اندیشه پاکی:
جوانان، عاشق حق و حقیقت و علاقهمند به تقدساند جوان نسبت به نیکی و درستکاری حساسیت مخصوصی دارد و از آن لذت میبرد. او در ذهن خود مدینه فاضلهای را ترسیم میکند که در آن تمامی ناپاکیها از بین میرود.
مورسی دبس میگوید: در حدود پانزده تا هفده سالگی جوانان با ندای تقدس یا شجاعت، به لرزه در میآیند. آرزومند میشوند که جهان را از نو تشکیل دهند، بدی را نابود، و عدالت مطلق را حکم فرما کنند.
جوان و آزادی:
از تمایلات سوزانی که با فرا رسیدن دوران جوانی با شدت و نیروی فراوان در نهاد جوانان بیدار میشود و آنان را مجذوب خود میسازد، خواهش آزادی است. انگیزههای جوانی مانند بادی است که برای راندن کشتی سودمند است، اما نباید بادبان کشتی را به حال خود واگذارشت و گرنه آدمی را با خود خواهد کشانید. آزادی بر اساس احساسات، آدمی را به خواری میکشاند و آزادی بر اساس عقل آدمیرا با عزت و کمال هم پیمان میکند. محدود کردن تمنیات و خواهشهای نفسانی شرط آزادی عاقلانه، و ثمره آن رسیدن به کمال است.
جوان و فضیلت خواهی:
روح جوان خوبیها را زودتر میپذیرد و به صفات انسانی سریعتر میگراید. امام صادق علیهالسلام به یکی از دوستان خود به نام ابیجعفر احول که به نشر تعالیم اسلام مشغول بود، فرمود: تبلیغ خود را به نسل جوان معطوف دار؛ زیرا جوانان زودتر حق را میپذیرند و سریعتر به خیر و صلاح میگرایند. در این حدیث، امام صادق علیهالسلام به صفای باطن و فضیلتخواهی نسل جوان تصریح فرمودند و این مطلب اشاره به این دارد که در ایام جوانی میل به فضیلت خواهی در جوانان بیدار میشود.
جمال جوانی:
موضوع زیبایی از مسائلی است که همواره مورد توجه اسلام بوده است؛ چرا که خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد. جمال دلپذیر و جذاب دوران جوانی، از زیباییهای طبیعی بشر است که در ایام جوانی با فروغ خیره کننده خود جلوه میکند. خودآرایی جوان امری است فطری. او همچنان که به خودآرایی میپردازد و جمال ظاهری را دوست دارد، شیفته فضایل اخلاقی و جمال سیرت هم هست؛ فضایلی چون فتوت، وفای به عهد، عزت نفس، رقت قلب و هزاران فضیلت دیگر. اما ای عزیز آگاه باش که جمال روحانی و سجایای اخلاقی تو چون شعله فروزانی است که اگر به خاموشی بگراید، مانند دستهگلی خواهی بود که با نوارهای رنگارنگ تزیین شده، اما بوی نامطبوع و زنندهای دارد و چنین دستهگلی هیچ گاه مورد پسندن واقع نخواهد شد.
جوان و رفاقت :
انسانها در تمام ادوار زندگی نیازمند دوستی با دیگرانند. آدمی از داشتن همدمی یک دل، احساس مَسرّت میکند و این احساس در جوانان بیشتر است. انتخاب دوست، برای نسل جوان از اساسیترین مسائل است و دوستان دوران جوانی نقش موثری در خلق و خوی او دارند. دوستی بر اساس عقل و ایمان و مصاحبت با افراد پاکضمیر آدمی را به کمال میرساند و از دست دادن آن همچون از دست دادن اعضای بدن است، همچنان که دوستی بر اساس احساس و مصاحبت با فرد فاسد، طبیعت آدمی را ناخودآگاه منحرف میسازد و روح شیطانی را جایگزین روح الهی میکند.
نیروی جوانی :
مزارع سرسبز و خرم با کوشش جوانان آباد است، چرخهای عظیم صنایع با نیروی قوی جوان در حرکت است، ذخایر طبیعی که در اعماق معادن نهفته است با همت نسل جوان استخراج میشود، پایههای اقتصاد کشورها به نیروی فعال جوانان استوار است، دفاع از مرزها و حفظ استقلال و امنیت ممالک بر عهده نسل جوان است و در نهایت صعود به بالاترین قلههای کمال به دست توانای جوان میسر میشود.
جوان و تفریح:
تفریح از مسائلی است که آیین اسلام همواره به آن اهمیت داده است. امام علی علیهالسلام میفرماید: شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه نشاط است. جوان نیروی قدرتمندی در وجود خود دارد که در عرصههای گوناگون از آن استفاده میکند و برای سازماندهی این نیروی با ارزش نیاز به تفریح و پرکردن اوقات فراغت دارد.
جوان و مشکلات جامعه:
جوانان به خوبی نشان دادهاند که قدرت رفع دشواریها و مشکلات اجتماعی را دارند و اگر از انرژی آنها به طرز صحیح استفاده شود، قادرند بزرگترین موانع موجود بر سر راه جامعه را از میان بردارند. همان گونه که برای حل مسائل نظامی از نیروی جوان بسیجی بهره گرفتیم، برای رفع مشکلات دیگر نظیر مشکلات اقتصادی نیز میتوانیم از این نیروی قدرتمند و عظیم کمک بگیریم و امکانات و منابع فراوان موجود در کشور را به کار بگیریم.
جوان و عبادت:
از حیلههای بزرگ شیطان آن است که انسان را به توبه و پارسا پیشگی در پایان عمر و زمان پیری وعده میدهد و او را در جوانی به غفلت میکشاند و بدین ترتیب هر روز که از عمر میگذرد زنجیرهای شیطانی محکمتر میشود. به همین جهت است که تهذیب نفس و عبادت در جوانی با وجود مکرهای نفسانی و شیطانی دارای ارزش بسیار است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در اینباره میفرمایند: برتری کسی که در جوانی خدای را عبادت کند بر کسانی که در پیری به عبادت روی میآورند، به سان برتری پیامبران بر سایر مردم است. پس تا جوانی در دست توست، در عمل و در تهذیب نفس کوشش کن.
جوان و خلاقیت:
بنابر نظر استرنبرگ متداولترین برداشت از خلاقیت عبارت است از این که فرد فکری نو و متفاوت ارائه دهد. این پویایی فکری در جوان بیشتر است. او علاقهمند است آثار تازهای که پر از نشاط و تازگی است خلق کند؛ چه آن که او همه چیز را جوان و تازه و پرنشاط میبیند و با خلق آثار نو میخواهد به مردم ثابت کند که دنیا پر از خوبیهاست.
جوان و مسئولیت پذیری:
نقش عظیم جوانان در شکل گیری انقلاب و حفظ آن بسیار مؤثر است. از این رو نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این نسل پویا و کودک انگاشتن آنان کار غیر منطقی و ناصوابی است.
جوان در آینه شعر
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
(شهریار)