تعزیه، هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان
اگر شکوفایی و والایی هنر در قیام ظهوری و معراج عاشقانه هنرمندان در نظر گرفته شود و ارج و شأنی از قیامت قامت هنر مردمی در رَفِ چینیْ خانه دلِ اهل نظر اتراق کرده باشد و پردهدار حقیقت، غبار ریا و تکلّف و تصنّع از رخسار هنر اصیل برگیرد، آنگاه به حق الیقین خواهیم رسید و توصیف جانبازی هنرمندانه عاشقانِ راه حق را «شبیه خوانی» خواهیم خواند، و تعزیه را کاملترین هنری خواهیم دانست که هم از دیدگاه زیبایی شناسی و هم از منظر اُنس و الفت با مردم عادی، هزار مهلکه و معرکه چشمگیر عیان می سازد، و بی ریا و صرفا با اتّکا به وفا و صفا و نقش شهدا در صحنه لمیزلیِ آزمونِ «اَلَستُ بربّکم؟ قالوا: بلی»، صد میدان عشق را می نمایاند و از غیرت مندان، امداد می طلبد تا سینه شرحه شرحه از فراق و داغدار خود را طبل مصائب قرار دهند و به گلبانگ عزا و در وزن رثا و از گاهِ بُریده شدن کاکل خون آلود هابیلِ وجیه به دست قابیلِ کریه، نوحه ها سر دهند و به دستیاری و همدلی، سر سپارِ هابیلیان مظلوم باشند و رُخ از قابیلیان مشؤوم بر تابند و غمکدهای بیارایند که نقل محفلش گلواژههای کلامی و چرخش و پویش خدمتگزاران مجلسش گُلچرخ رفتاری و تمام نمایش مصیبتش تعزیه یا شبیه خوانی باشد و هر دَم بیتی نغز بر زبان شاعری عزادار جاری شود که:
این مصیبت چون ندارد انتها
هر چه گویم گفتهام از ابتدا
امّا تعزیه، فقط نمایش مصیبت نیست؛ بلکه نیایشی است درخور بزرگواران و آنان که نقد «جان» وقف کردند و خیرات باقیاتی جز طریق وصول به حقیقت برجای نگذاشتند.
تعزیه، شرح ماجرای «وقف خونِ»، دریادلانی است که قباله مِهر الهی را به خون خود مُهر کردند.
تعزیه، طوماری است از وقفنامه جسم و پیکر و اوداجِ بریده نیکان و پاکان که کُوردلی اشقیا و جبر فرعونیان و شدّادان و نمرودیان را جان و جسم خستند و خون حلقِ خود را بر زمین بریان و سوخته از ظلم ظالمان جاری نمودند. پس تعزیه تذکاری از جوشش خونهای حمرا و رویش گُلهای احمری است که از شاهرگ یحیای حریرْ حلقوم و حسین (ع) تشنه جگر ـ و حتّی در قلمرو اسطوره از رگهای سیاوش گُل بدن ـ بر شورهزار ظلم آباد امیرانِ عهد عتیق و سفیانیانِ سفیه و افراسیابیان کریه ریخته است.
اینجاست که شاعری از مدّاحان آلاللّه از ولایتی گمنام در شبیهنامه سیدالشهدا علیهالسلام، به زبان حال از سوی زینب کبری (س) خطاب به شهیدِ اکبر، حسینِ جان بر کف و نشسته برلُجّه خون در گودال قتلگاه و به زیر خنجر بُرّانِ شمربن ذی الجوشن می گوید:
حیف است خونِ حلق تو ریزند بر زمین
یحیای من! اجازه که تشتی بیاورم
پس ذکر مصائب آلاللّه و گریستن بر آنان، «بکاء» منفعل نیست و «تعزیه، شرح قیام ظهوری و توصیف شکوفایی و مُردن از «عالم حیوانی و پر کشیدن از جهان خاکی و پَرّان شدن در آسمان عرش الهی و همدمی با کرّوبیان و همنشینی با ساقی کوثر علی (ع) و در نهایت آشکار ساختن کنز مخفی از زبان اولیاست» و تکیه و حسینیّه و عباسیّه و زینبیّه و جز آن، مأمنی برای تذکار از این خوبان خجسته و محل نفرین بر ستمگران معلون است.
تعزیه هنر مردمی است و سبب ماندگاری این هنر بیریا همان است که مردم کوچه و بازار همواره به دلسپاری و عشق، در حفظ و نگهداشت این هنر آیینی ـ مذهبی کوشیده اند. شأن و وقار این هنر را از یاد نبریم و آثار مثبت اجتماعی و تأثیرات عمیق روحی ـ اخلاقی تعزیه را فراموش نکنیم.
تعزیه، میراث جاویدان بنی نوع انسان است و وسیله تذکار ظلم ظالمان و جبر اشقیا و قوم دغا، و یادآور ایستادگی و مقاومت دریادلان است و مِهر اولیا و طایفه سرسپار خدا. تعزیه، هنر مقاومت است، قدر این هنر را بدانیم.
برگرفته از سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن