در انتظار او...
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم
گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم
*****
مردان که به هنگام خطر گرد آیند
سرباز صفت به یک خبر گرد آیند
مظلوم تویی که سال ها منتظری
تا سیصد و سیزده نفر گرد آیند
*****
تا پنجره هاي روبه خورشيد
جاريست زلال روشنايي
بر دامن خاک گل بريزد
دستي ز نهايت خدايي
لبخند ستاره ترجمانيست
از شادي و شورو همزباني
درکوچه سبز خلوت دل
جاريست نواي آسماني
عشق است که بيبهانه اينجاست
همسايه بي قرار دل ها
شوق است که ميچکد زديده
از مطلع آفتاب طاها
عطر نفس مسيح مريم
جاريست به باور زمانه
از بارش گل از آسمانها
گل کرده بهار، عاشقانه
هستي به ترنّمي دوباره است
غوغاي قيامت است برپا
گل آمده مقدمش مبارک
گل آمده از بهشت گلها
آغاز بهار روي مهدي (عليه السلام)
پايان هميشه خزان است
پايان غم است و نامرادي
آغاز دوباره جهان است