رابطه شیعیان با امام صادق(ع)
ارتباط شیعیان و مسلمانان را با امام صادق(ع)، می توان به دونوع کلی تقسیم کرد:
الف رابطه استاد و شاگردی
عده ای از بزرگان شیعه چون هشام بن حکم، محمدبن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، مفضل بن عمر، جابربن حیان و… از شاگردان و تربیت شدگان محضر آن حضرت بودند که تعدادشاگردان ایشان را عده ای از محققان و دانشمندان شیعه چهار هزارتن دانسته اند و تنها از جواب سوالهایی که از آن حضرت می شد،چهار صد رساله نگارش یافته است. (1) بعضی از شاگردان امام صادق(ع) دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند، به عنوان نمونه هشام بن حکم سی و یک جلد کتاب نوشته (2) و جابربن حیان نیز بیش از دویست جلد کتاب در زمینه های گوناگون به خصوص رشته های علوم عقلی، طبیعی، فیزیک و شیمی تصنیف کرده بود. (3) ابان بن تغلب در مسجدالنبی جلسه درس داشت و آنگاه که وارد مسجدمی شد ستونی را که پیامبر(ص) تکیه می داد، برای او خالی می کردند. (4)
وسعت دانشگاه جعفری
شاگردان امام صادق(ع) منحصر به شیعیان نبودند، بلکه پیروان سنت و جماعت نیز از مکتب آن حضرت برخوردار می شدند; پیشوایان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه شاگرد امام صادق(ع)بودند. ابوحنیفه در راس این پیشوایان قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از این دوسال است. (5)
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون: کوفه، بصره، واسط، حجاز وسایر مناطق و نیز از قبایل گوناگون مانند: بنی اسد، مخارق، طی،سلیم، غطفان، ازد، خزاعه، خثعم، مخزوم، بنی ضبه، قریش به ویژه بنی حارث بن عبدالمطلب وبنی الحسن بودند که به مکتب آن حضرت پیوستند. (6)به گفته ابن حجر عسقلانی، فقها و محدثانی همچون: شعبه، سفیان ثوری، سفیان بن عینیه، مالک، ابن جریح، ابوحنیفه، پسروی موسی،وهیب بن خالد، قطان، ابوعاصم و گروه انبوه دیگری از آن حضرت حدیث نقل کرده اند. (7) امام صادق(ع) هر یک از شاگردان خود را در رشته ای که با ذوق وقریحه او سازگار بود، تشویق و تعلیم می نمود و در نتیجه هر کدام از آن ها در یک یا دو رشته ازعلوم مانند: حدیث، تفسیر و علم کلام تخصص پیدا می کردند.
کوفه یکی از مهمترین کانونهای تجمع شاگردان امام صادق(ع) بود;حسن بن علی بن زیاد وشاء که از شاگردان امام رضا(ع) بوده، نقل کرده که در مسجد کوفه نه صد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفربن محمد(ع) حدیث نقل می کردند. (8) ب- رابطه عادی
کلیه شیعیانی که توانستند خدمت امام صادق(ع) برسند و یا به نحوی با آن حضرت رابطه بر قرار نمایند، جزو شاگردان آن جناب محسوب نمی شوند; زیرا تشیع در این عصر گسترش زیادی یافته و به اکثر قلمروهای اسلامی رسیده بود و شمار زیادی از مسلمانان ازاهل بیت علیهم السلام پیروی می کردند. با توجه به گزارشهای رسیده از آن عصر، روابط شیعیان با آن حضرت را می توان به روشهای زیربیان کرد:
1- از طریق سفر حج و عمره
سفر مردم به حج که برای توانگران واجب بود، وسیله خوبی به شمارمی آمد، تا شیعیان بتوانند، در مدینه خدمت امام صادق(ع) برسند واز محضر ایشان بهره مند شوند. همچنین آن حضرت در موسم حج، درمسجدالحرام جلسه درس تشکیل و به سوالات و مسائل شرعی پاسخ می دادند; شیخ مفید نقل می کند در یکی از این جلسات عده ای به ابن ابی العوجاء ملحد پیشنهاد کردند، از امام صادق(ع) که به قول آنها علامه زمان و دانای روزگار است و مردم اطراف او راگرفته اند. سوالاتی کند و آن حضرت را نزد مردم شرمنده و مفتضح سازد که با پاسخهای عالمانه امام صادق(ع)، ابن ابی العوجاء،نومید و ناراحت نزد یاران خود برگشت. (9)
2- سفر جهت تعلیم مسایل شرعی
اگرچه در روزگار قدیم، مسافرت برای تعلیم و یادگیری مسایل عادی کاری دشوار بود، با این حال مواردی در دست است که نشان می دهدبعضی از مومنان برای اخذ یک مسئله فقهی، رنج و مشقت مسافرت طولانی را برخود هموار می کردند; چنان که مرحوم قطب الدین راوندی نقل کرد: «شخصی زنش را سه بار طلاق داده بود و در مورد جوازرجوع، از مطلقات شیعه پرسیده بود، جوابش را داده بودند ولی همسرش راضی نشده، مگر این که از امام صادق(ع) استفتا کند که دراین هنگام امام صادق(ع) به دستور خلیفه عباسی در حیره، تحت نظربه سر می برد و مانع ملاقات مردم، با او بودند. لذا آن شخص خودرا به قیافه «خیار فروشی » در آورد و به در خانه امام صادق(ع)آمد و مسئله اش را پرسید و جواب گرفت.»(10)
3- برقراری رابطه توسط وکیلان
یکی از مهمترین راههای ارتباط مردم با امام صادق(ع)، از طریق وکیلان آن جناب بود که این روش از زمان امام صادق(ع) به جهت گسترش مناطق شیعه نشین توسط ائمه اطهار علیهم السلام مورداستفاده قرار می گرفت. شیعیان نیز توسط این وکیلان وجوهات شرعی خویش را حضور ائمه اطهار علیهم السلام می فرستادند و هم دستورات و مسائل شرعی را از طریق آنان دریافت می نمودند.
پی نوشتها:
1- محقق المعتبر، ج 1، ص 26.
2- فتال نیشابوری، روضه الواعظین، موسسه الاعلمی للمطبوعات،بیروت ط 1،1406 ه .، ص 229; طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی،منشورات المکتبه الاسلامیه، ط 3، ص 284.
3- ابن ندیم، الفهرست المکتبه التجاریه الکبری، قاهره، ص 517512.
4- اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، دارالکتب العربیه، بیروت، ج 1، ص 55.
5- همان، ص 70.
6- همان، ص 37.
7- تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ط 1، 1404 ه .، ج 1، ص 88.
8- رجال نجاشی، دفتر نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم،ص 39 و 40.
9- شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی،کتابفروشی اسلامیه، ص 545.
10- قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ترجمه غلامحسن محرمی، انتشارات جامعه مدرسین، ص 459 و 460.