رویکرد اخلاقی به تعلیم و تربیت
گرایش گروه دوم، گرایشی است که با نگاهی اخلاقی به گزینش آیات و روایات میپردازد و با بهرهگیری از اصولی که آنها را از متن استخراج میکند و هم برخی تجربیات فردی و اجتماعی و حتی اندکی از منابعی غیر از کتاب و سنّت (منابع فلسفی و عرفانی) که آگاهانه یا ناآگاهانه استفاده شده، به شرح و توضیح آنها میپردازد. در این گرایش تلاش میشود که حالات نفسانی و بُعد اخلاقی وجود انسان و اعمال و رفتار اجتماعی و فردی وی، بر اساس آیات قرآن و روایات پیامبر و صحابه و امامان معصوم تشریح و تفسیر شود و بر اساس آنها، دستورالعملهایی برای بهبود زندگی انسان طراحی گردد.
تألیفات در زمینه رویکرد اخلاقی
الذریعه الی مکارمالشریعه
کتاب الذریعه الی مکارمالشریعه نوشته راغب اصفهانی کتابی است از این دست که نویسنده آن با آنکه در تقسیم فضائل تحت تأثیر ارسطوست ، [1] تلاش میکند آن را از دیدگاه اسلامی فهم کند [2] لذا، سراسر کتاب آکنده از آیات و روایات است. مثلاً آنجایی که از امکان تغییر خُلق و خوی آدمی سخن به میان میآورد، که موضوعی تجربی و احیاناً عقلی است، به حدیث نبویِ «حَسِّنوا اخلاقَکم» استناد میکند و در توضیح آن مینویسد که اگر امکان تغییر خُلق وجود نداشت، پیامبر بدان توصیه نمیکرد. [3] در باب وظایف و آداب معلم و متعلم نیز پیوسته از آیات و روایات کمک میگیرد [4] اما در استشهاد به آیات و روایات از دیدگاه و اصطلاحات خاص دانش فقه استفاده نمیکند، بلکه شیوهای اندرزگرانه دارد. [5]
احیاء علومالدین
رویکرد راغب اصفهانی را تا حدی در احیاء علومالدین غزالی هم میتوان ملاحظه کرد. وی در بیشتر این کتاب از شیوه بیانِ عالمان دینی و اخلاقی و متشرعه استفاده میکند اما گاهی که به مباحث اصلی تصوف ، که هدف اصلی اوست، میرسد، شیوه بیان صوفیه و اصطلاحات آنان را به کار میبرد. وی به سبب تبحرش در فقه، از ساز و کارها و امکانات بیانی و شیوه فقیهان در تبیین مباحث، حتی مباحثی که صبغه صوفیانه دارد، استفاده میکند اما تلاش دارد در مباحثی که صبغه فقهی دارند، اصطلاحات فقهی را به کار ببرد و در مطالب مربوط به اخلاق فردی و اجتماعی یا آنچه با آموزههای عرفانی پیوند مییابد، اصطلاحات فقهی را به کار نگیرد. مثلاً، در موضوع تربیت کودک و جنبههای گوناگون آن، مطالب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق ابوعلی مسکویه را مأخذ قرار میدهد و به زبان دینی و با بهرهگیری از آیات و روایات به شرح و توضیح آن میپردازد. [6] وی از اصطلاحات فقهی، در چارچوب احکام خمسه استفاده نمیکند، بلکه به شیوه عالمان اخلاق به تجزیه و تحلیل مباحث و متقاعد ساختن مخاطب بسنده میکند. در موضوع آداب معلم و متعلم نیز بیشتر به توصیههای کاربردی اکتفا میکند و سعی در آگاه کردن و متقاعد ساختن آنان دارد تا صادر کردن احکام جزمی.
صیدالخاطر
به نظر میرسد ابن جوزی هم در صیدالخاطر، [7] با آنکه فقه را مدار علوم میداند و طالبان را به طور جدّی به آموختن آن توصیه میکند، در توصیههای تعلیم و تربیتیاش از چارچوب فقهی و زبان و اصطلاحات آن استفاده چندانی نمیکند.
منابع:
1.ابن جماعه، تذکره السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، (حیدرآباد دکن)، چاپ افست بیروت.
2. ابن جوزی، صیدالخاطر، چاپ ناجی طنطاوی، دمشق ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
3. ابن خلدون.
4. ابن سحنون، آدابالمعلمین، در احمد فؤاد اهوانی، التربیه فی الاسلام، او، التعلیم فی رأیالقابسی، قاهره ۱۹۵۵.
5.ابن عبدالبر، جامع بیانالعلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
6.ابن عربی، التدبیرات الاءلهیّه فی اصلاح المملکه الانسانیّـه، چاپ حسن عاصی، بیروت۱۹۹۳.
7. منی احمد ابوزید، الانسان فی الفلسفه الاسلامیه: دراسه مقارنه فی فکرالعامری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.