زنان عاشورایی
زینب کبری و ام کلثوم، دختران امیرالمومنین«ع»،همچنین فاطمه دختر امام حسین«ع» نیز جزء اسیران بودند و در کوفه و… سخنرانیهای افشاگر داشتند.
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگین بانوان کاروان حسینی آغاز گردید. آنان با وجود شرایط سخت جسمی و روحی، می بایست از اندیشه و کلام و احساس یاری گرفته و با خطبه های پرشور خویش، مردمی که در عمق نادانی به سر می بردند را از حقانیت راه امام حسین(علیه السلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبری زینب(علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند.
اینجاست که به هدف والای امام حسین(علیه السلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پی می بریم.
شهید مطهری می فرمایند: …« ابا عبدالله(علیه السلام) اهل بیت خودش را حرکت می دهد، برای اینکه در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند. برای اینکه نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آنکه از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب(علیهاالسلام) تجلی می کند و از آن به بعد به او واگذار شده بود.»
فعالیت ها و حماسه زن عاشورایی را پس از قیام، می توان به دو بخش تقسیم نمود:
1) حماسه آفرینی زینب(علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا 2) نقش و فعالیت سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینی زینب (علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که می دانیم، حفظ و نگهداری یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است. حضرت زینب (علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت.
البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند.
همیاری حضرت زینب (علیهاالسلام) با امام حسین (علیه السلام) در انجام مسئولیت ها را می توان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست. آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسئولیت ها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام (علیه السلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد.
اما اصلی ترین وظیفه حضرت زینب (علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلی می شود. اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین(علیه السلام) دستخوش تحریف می گردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار می گرفت.
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن می توان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی«ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا«ع» بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین«ع» و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند 5 نفر زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادرعبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری«ع.» زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین«ع» او را به خیمه ها برگرداند. دلهم، دختر عمر(همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست.
زهیر بیشتر تحت تاثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبی،همسر امام حسین«ع» نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله. زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه هی اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید.
زینب کبری و ام کلثوم، دختران امیرالمومنین«ع»،همچنین فاطمه دختر امام حسین«ع» نیز جزء اسیران بودند و در کوفه و… سخنرانیهای افشاگر داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانی» باید اشاره کرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره می شود که هر کدام می تواند به عنوان«درس» مورد توجه باشد:
1- مشارکت زنان در جهاد:
شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه های این حضور است. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل زن خولی.
2- آموزش صبر:
روحیه مقاومت و تحمل زنان نسبت به شهادتها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری«ع» جلوه گر بود.
3- پیام رسانی:
افشاگریهای زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهای پراکنده به تناسب زمان و مکان.
4- روحیه بخشی:
در بسیاری از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه می بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
5- پرستاری:
رسیدگی به بیماران و مداوی مجروحان از نقش های دیگر زنان در جبهه ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد«ع» یکی از این نمونه هاست
6- مدیریت:
بروز صحنه های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می سازد.
نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران» را می آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستی اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه های دشمن را خنثی ساخت.
7- حفظ ارزشها:
درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباسها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تاکید می ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟
وقتی هم در کوفه در خانه بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «ا من العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الاعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید…»و نمونه های دیگری از سخنان و کارها که همه درس آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
8- تغییر ماهیت اسارت:
اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
9- عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا:
گریه ها، شیونها،عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجری کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تاثیر گذاشت واز این رهگذر، ماندگارتر شد.
شهادت مظلومانه سید الشهدا و یارانش در کربلا،تاثیر بیدارگر و حرکت آفرین داشت و خونی تازه در رگهای جامعه اسلامی دواند و جو نامطلوب را شکست و امتدادهای آن حماسه،در طول تاریخ،جاودانه ماند.حتی در همان سفر اسارت اهل بیت نیز تاثیرات سیاسی این حادثه در اندیشه های مردم آشکار شد.گروهی از اسرا را که به شام می بردند،چون به تکریت رسیدند، مسیحیان آنجا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشته شدن حسین «ع »،ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند.به شهر«لینا» نیز رسیدند.
مردم آنجا همگی گرد آمدند و بر حسین و دودمانش سلام و درود فرستادند وامویان را لعن کردند و سربازان را از آنجا بیرون کردند.چون خبر یافتند که مردم «جهینه » هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند.به قلعه «کفر طاب »رفتند،به آنجا نیزراهشان ندادند.به حمس که وارد شدند،مردم تظاهرات کردند و شعار دادند:«اکفرا بعدایمان و ضلالا بعد هدی؟»و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان