دل نوشته های رمضانی
وقتی از خواب بیدار شدم و یادم آمد که روزه هستم حس خوبی داشتم بلند شدم تا به کارهای روزانه برسم نزدیکای ظهر حالم بد شد .
،چند روز قبل از ماه مبارک دکتر گفت نباید روزه بگیری من هم نخواسته بودم کاسه داغ تر از آش بشم ولی برای اینکه بهم ثابت بشه نمی تونم بگیرم گفتم امتحانی یه روز رو روزه بگیرم .این قدر مردد بودم که نه می تونستم روزه ام رو باز کنم و نه توان ادامه داشتم ،خلاصه با سوال و استفتاء به این جا رسید که من روزه ام رو باز کردم .
حرفم این جاست که وضعیت روزه درجامعه ما شده افراط و تفریط ،من تا قبل از این که روزه امتحانی بگیرم همه من رو از روزه گرفتن منع کردن ،اما وقتی روزه رو باز کردم هر کسی به من رسید من رو به خاطر روزه نگرفتن سرزنش کرد.اصولا ما عادت کردیم به جای نگاه به خود و سعی در اصلاح شخصی ،اول سراغ اصلاح دیگران بریم .مگر نه این که مراجع عظام در باب روزه ملاک رو حال خود اشخاص قرار دادند البته با توجه به تعاریف خاص ار ضرر و عسر و حرج.
اینکه می گم افراط و تفریط منظورم این نیست که همه راه رو گم کردن بلکه منظورم قضاوت های نادرست و سلیقه ای شدن احکام هست ،تا جایی که هر فردی که کمی کتاب مطالعه می کنه به خودش اجازه اظهار نظر و حتی فتوا دادن می ده.