فمینیسم و مادری
فیرستون در این موضوع نیز با مارکس مشترک است که هرنوع و شکلی از سرکوب نا عادلانه
است وباید روشهایی را برای حذف آن پیدا کرد; لذا وی در پی تدوین موانعی است که زنان را
محدود می کند. وی خشونت های جنسی، محدودیت های زنان در مقایسه با مردان، بچه داری و
پرورش بچه را بعضی ازاین موانع میداند و ادعا می کند که غالب ترین و رایج ترین موانع به
واسطه بیولوژی تولید مثل ایجاد می شود. در نظر وی زنان به لحاظ بیولوژی تولید مثل ضعیف
تر از مردان هستند، لذا مردان همواره بر جامعه مسلط شده و از ضعف بیولوژیکی سوء استفاده
کرده و تقسیم کار مبتنی بر جنسیت را خلق کرده اند و در نتیجه زنان به خانه داری وبچه داری
محدود شده اند و مردان در فضای بیرون از خانه مشغول می باشند.
اگرچه فیرستون برای ادعاهای خود هیچ دلیل خاصی را ارائه نمی کند، اما در آخر به این نتیجه
می رسد که بنابراین بیولوژی تولید مثل زن موجب عدم تساوی توزیع در خانواده بیولوژیکی
می گردد. علاوه براین، جامعه ای را خلق می کند که در آن زنان مفعولانه عمل می کنند و به
واسطه مردان کنترل می شوند.حمایت و استفاده از بیولوژی تولید مثل به عنوان یک نهاد به لحاظ
سیاسی خطرناک است، زیرا موجب سرکوب زنان می گردد. لذا وی به زنان توصیه میکند که
تولید مثل خود را به کنترل درآورند. در مجموع می توان بیان نمود که فمینیست های تندرو با
بحث درمورد تولید مثل، موضع خود را بر علیه مادری اعلام می دارند و آن را امری حاشیه ای،
غیر مهم و بازدارنده تلقی می کنند.
کتاب زنان فصل نامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان شماره 28 فمینیسم 1
صفحات: 1· 2