فمینیسم و مادری
نظر فمینیست ها در باب مادری را عمدتا باید در مباحث آنان پیرامون بیولوژی تولید مثل جستجو
کرد.اما موضوعات مربوط به مادری همواره برای فمینیستها موضوعات مشکلی بوده است ،
زیرا آنان را در میان مجموعه ای از بحثهای ایدئولوژیکی ، بیولوژیکی و ساخت اجتماعی
مادری گرفتار می سازد. لذا بنظر می رسد که بحث های فمینیستی در مورد مادری با یک نوع
تضاد و دوگانگی روبروست وموضوع مادری یکی از موضوعاتی است که باعث انشعاب بین
فمینیست ها می گردد برای مثال ازیک طرف فمینیست های کلاسیک را مشاهده می کنیم که در
مورد مظلوم واقع شدن زنان صحبت می کردند و به دنبال دنیای مطلوبی می گشتند که در آن
زنان خصوصا مادران، نقشهای خاص واساسی در پرورش بچه هایشان داشته باشند.آن ها برای
حمایت از مادران وکودکان،ارائه شیر مجانی به مادران، مرخصی استعلاجی برای زنان جهت
نگهداری از بچه های کوچکشان و… مبـارزه می کردنـد و از طـرف دیگـر فمینیست های جدید
و عمدتا رادیکال با اتخاذ موانع مختلف با مادری مخالفت می نمودند.به اعتقاد آن ها باید مادری
انکار شود، زیرا برای زنان خطرناک است و آنها را در موقعیتهای پایینتر ازمردان قرار میدهد.
این دسته معتقدند که پدرسالاری وظایفی را برمادران تحمیل کرده است و مادران را وادار
می سازد که پدرسالاری را در کودکان باز تولید کنند ارزش های فرهنگ مسلط را به فرزندان
خود انتقال نمایند و آن ها را وادار می سازد تا با نقش های جنسیتی هم نوایی کنند تا سلسله مراتب
موجود تداوم یابد.درنظر فیرستون و مارلین فرای،زن سرکوب شده درجامعه مانند پرنده ایست
که در قفس می باشد. اگر کسی قفس پرنده را از دورببیند تعجب خواهد کرد که چرا پرنده پرواز
نمی کند، این بدان جهت است که سیم های قفس را ازدورنمی بیند، اما ازنزدیک معلوم می شود
که این سیم ها به هم مرتبط اند.
صفحات: 1· 2