لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
17 خرداد 1391
جان من بادا فدای روی ماهت یا علی
کهکشان دیدگانم فرش راهت یا علی
بر نگاه آبی و بر سجده ی دریا قسم
دیده ام هفت آسمان را در نگاهت یا علی
بی قرار چشمهایت صد هزاران آینه
عشق می بــارد ز بام آسمان آینه
چشمه سار سینه با نام تو دریا می شود
نـام تو آئینه دار اختـران آینـه
تشنه و دیوانه ی عشق تو هستم یا علی
من به شوق تیر مژگان تو مستم یا علی
ناز لبخندت مرا تا بی کرانها می کشد
دل به پرچین نگاهی ساده بستم یا علی
گرد چشمهایت تا ابد پروانه ام
تا نفس در سینه ام باقیست من دیوانه ام
عاقبت بود و نبودم را فدایت می کنم
تا سرایند شاعرانت یا علی افسانه ام
سینه ی تو جانماز عاشقان بی قرار
با تو معنا می شود مضمون باران بهار
حک شده بر قلب خور شید و زمین و آسمان
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
سکینه سلطانی
طلبه سطح 3 - گرایش تفسیر و علوم قرآنی