معجزه خون
می گفت: مشت و درفش را چه تناسب؟
قلب و گلوله را چه رفاقت؟
فریاد در مقابل رگبار؟
اندیشه در برابر نیزه؟
گفتم: نیروی انقلابی ایمان
اعجاز می کند.
فریاد، اگر ز قلب برآید
دشمن ترین حریف تو را هم
در جبهه ات رفیق و هم آواز می کند.
باریکه های آب،
تا جلگه های تشنه و محتاج،
حتی ز قلب سنگ، رهی باز می کند.
زور و فشار و قدرت و تحمیل
در عرصه اراده مردم
مغلوب می شود.
امیدوار باش،
از قطره قطره قطره خون های گرمِ شهیدان
صدها نهال تازه پربار
گل بوته های شور و شهامت
روییده است و باز بروید.