نقد پذیری ازمنظر قرآن
قرآن به عنوان کتاب راهنمای انسان در زندگی فردی و اجتماعی به همه مسائل مهم پرداخته است که یکی از مهم ترین این امور، مسأله روابط اجتماعی و چگونگی تعامل با دیگران در همه سطوح و ردههای اجتماعی است. از اینرو به روابط میان مؤمنان بایکدیگرو نیز مؤمنان و دولتمردان اشاره میکند و مسأله انتقاد و انتقادپذیری را به روشنی طرح و مصادیق بسیاری را بیان میکند
داستان آفرینش انسان که در سورههای مختلف مطرح شده است مانند سوره بقره آیات 30 تا 37 به نکاتی اشاره دارد که با انتقادپذیری و تحمل دیگری ارتباط دارد. خداوند با آنکه احاطه علمی وکامل به هستی و آفریدههای خویش دارد و در مقام((لایسئل عما یفعل بازخواست نمیشود از آنچه میکند)) قرارداردلکن اجازه انتقاد و طرح مسئله را به دیگران میدهد. در این داستان که خداوند خود گزارشگر مستقیم و بیواسطه آن است به این نکته اشاره میکند که فرشتگان رفتار خداوند را مورد ارزیابی و داوری قرار میدهند و از اینکه آفریدهای را میآفریند که خونریزی میکند و خشونت میورزدانتقادمیکنند. خداوند با آنکه در آن مقام بلند و رفیع نشسته است همه این انتقادات را گوش میدهد و بدانها پاسخهای منطقی و قانعکننده میدهد.
در این داستان به مسئله نقش انتقاد نیز اشاره شده است. انتقاد موجب میشود تا اشخاص دیدگاهها و نظرات خویش را مطرح سازند. طرح مسئله و دستیابی به دیدگاهها میتواند افزون بر بهرهگیری از آنها در عمل، ابهامات کار را نیز برطرف سازد. خداوند با این شیوه کوشیده است تا هدف از آفرینش انسان را به خوبی بیان کند و ماموریت فرشتگان و دیگر موجودات را نسبت به این موجود جدید مشخص سازد.
در حوزه مناسبات قدرت و ملت و دولت نیز این مسئله در داستان مورچگان و حضرت سلیمان(ع) به خوبی نشان داده شده است. حضرت سلیمان با آنکه در مقام وقدرت بود به انتقاد ملکه مورچگان گوش میدهد.[1] ملکه مورچگان به صراحت و تندی به رفتار و اعمال حضرت و لشکریانش انتقاد میکند و بیان میکند که آنان بر هر سرزمینی که درآیند آن را ناخواسته به نابودی میکشند. انبوه لشکر اگر به هر جایی درآید چمن و سبزهها و درختان را از بیخ برمیکند و ناخواسته خانههای مورچگان و دیگر موجودات ریز و نادیده را از میان میبرند اینگونه است که به نقد لشکرکشی میپردازد و آن را امری زیانبار تحلیل میکند. اگر مورچهای اینگونه از لشکرکشی آسیب میبیند دیگر جانوران درشت اندامتر و درختان چه آسیبهایی خواهند دید؟ مورچه با انتقاد از لشکرکشیهای حضرت سلیمان(ع)میکوشد تا رفتار وی را مورد ارزیابی قرار دهد و آثار زیستمحیطی آن را بنمایاند. این آثار زیست محیطی آنچنان مخرب و زیانبار است که مورچگان زیرزمینی نیز در امان نیستند چه برسد به موجودات دیگر؟حضرت با تبسم خویش انتقاد را میپذیرد و فرمان میدهد که لشکرکشیها به گونهای طراحی شود که آسیبی به محیط زیست وارد نسازد
این انتقاد در مسئله هدهد نیز به شکل دیگر خودنمایی میکند. به این معنا که کوچکترین عضو دولت نیز میبایست هم پاسخگو باشدو اعمال خویش را با مدیریت بالا دستان انجام دهد و خودسرانه عملی را انجام ندهد و هم اینکه آماده انتقاد و بازخواست باشد. البته به نظر میرسد که بازخواست، خاص نیروهای کوچک نیست بلکه همه ردهها باید آماده انتقاد و بازخواست از عملکرد خویش باشند.
انتقاد از قوانین وضعی و یا تغییر آن و یا ایجاد تعادل میان قوانین از دیگر اموری است که در مسئله مناسبات قدرت مطرح است. این مسئله را در آیات مختلف به اشکال گوناگون میتوان یافت. گاه به این شکل است که از قانون انتقاد میشود و گاه نحوه اجرای قوانین نقد میشود. اینگونه است که در سوره مجادله زنی به پیامبر به عنوان حاکم وبه مجری قوانین دولتی اعتراض میکند. در این سوره به خوبی بیان میشود که چگونه و در چه زمینههایی دولتمردان باید خود را آماده انتقاد سازند. با انتقادات است که بسیاری از ابهامات برطرف میشود حتی اگر این انتقادات تند و سریع و زننده باشد چنان که در آیات قرآنی گزارش شده است.[2]
حضرت رسول(ص) اصحاب و جامعه مدینه را به گونهای تربیت کرده بود که همگان به راحتی از هر مسئله دولتی و مردمی انتقاد میکردند. تفاوتی میان رئیس دولت با مردم عادی نبود. جامعهای که به ابوبکر میگوید اگر گامی به کژی گذاری تو را با شمشیر راست میکنم، این مسئله، نشانگر ظرفیت بالای انتقادپذیری در جامعه بود که به مردم انگیزه نظارت و مراقبت را داده و جواز مسئله امر به معروف و نهی از منکر را در همه سطوح صادر کرده بود. مردم مجاز بودند تا تنها در حوزه قوانین عمل کنند و هر کسی بیرون از این دایره قرار میگرفت با او برخوردکرده و انتقاد صریح نشان میدادند، زیرا آموخته بودندکه))لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق))؛ از هیچکس نمیبایست در معصیت خالق پیروی کردو امراو
مطاع نیست.[3]آنان آموخته بودند که از حق و حقوق خویش دفاع کنند. روشنگریهای پیامبر مطالبات جامعه را افزایش داده بود و زمینه را برای انتقاد و نقد عملکردهای فردی و عمومی دولت و جامعه فراهم آورده بود.
اصولا اگر قرآن به مردم میآموزد که به سخنان دیگران گوش دهند و از میان نرم و درشت و تند و تلخ و شیرین آن، سخن نیکو و مفید را برگزینند به این معناست که میبایست تاب وتحمل پذیرش سخنان درشت انتقادی را در خویش افزایش دهند. بدین ترتیب قرآن سعی دربالابردن زمینههای انتقادپذیری در جامعه و ساخت جامعهای از عالیترین روابط اجتماعی رادارد.
[1] سوره نمل ایه17-19
[2] علي جواهردهي ،روزنامه كيهان،، شماره 20585 ،1392،ص6
[3]ابوالحسن محمدبن حسین طاهر شریف الرضی ،همان، کلمه 165
برگرفته از تحقیق پایانی «جایگاه نقد در اسلام» فائضه سادات موسوی نیا