يا مقلب القلوب و الابصار
هنگام تحويل سال برايمان مهم مي شود … فقط براي چند دقيقه،… زمان را مي گويم.
شتابان مي گذرد، بي هيچ درنگ و وقفه اي، لحظه اي که گذشت براي هميشه گذشته، مي رود و هر
عمل و فعلي که ما در آن انجام داده بوديم با خود مي برد…خوب يا بد، زشت يا زيبا،همه آنان که
چشم به جهان گشوده و اينک فرو بسته اند،ما را سفارش به درک زمان کرده اند و ما…
از خود مي پرسم تغيير و تحول من چند دقيقه ديگر است؟ و شايد چند سال ديگر است؟
طبيعت با تحول خود از زمستان سرد و خشک و خالي و يخ زده، بهاري شاداب و با طراوت و با
چشمه هاي جوشان پديد مي آورد.
من در کدامين لحظه، آسماني خواهم شد، تا روح الهي ام را بشناسم و روح الله بشوم. همه در انتظار
بهار جانها ربيع الانام نشسته اند. بي آنکه با گوش دل نغمه ملکوتي «حي علي خير العمل» را
بشنوند و شتابان به سوي اعمال شايسته حرکت کنند.
يا مقلب القلوب و الابصار پيش از آنکه فرياد بر آوريم: اي زمان لحظه اي بايست و اندکي به عقب
برو و یا با تمام وجود ضجه بزنیم «يا ليتني کنت ترابا» کمکمان کن تا گذر عمر را دريابيم و کار
خير را بشناسيم و در انجام آن از يکديگر سبقت بگيريم.