پیام هایی درباره وحدت حوزه و دانشگاه
کلام نور
امام خمینی(ره) می فرمایند: استقلال کشور ما منوط به استقلال همین دانشگاه ها و فیضیه ها است. دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه های دشمن غدار غافل نباشند.
شهید دکنر محمد مفتح
اولین بار وحدت حوزه و دانشگاه، در سال ١٣۴٠، در مقالهای با عنوان «وحدت مسجد و دانشگاه» به قلم آیتالله دکتر مفتح مطرح شد. ویژگی مهم شهید مفتح که او را نماد وحدت گرداند، این بود که هم در حوزه و هم در دانشگاه، شاگردی و استادی را تجربه کرده بود و به اقتضائات هر دو نهاد علمی آگاهی داشت.
اما با پیروی انقلاب اسلامی و نیاز به نیروهای کارآمد و متعهد و نیز تئوریهایی برای ادارهی کشور زمینههای دیگری نیز برای روشن شد. دکتر مفتح در سال ١٣۵٨ اقدام به تشکیل سمینار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشکده الهیات نمود که این اولین سمیناری بود که تحت این عنوان برگزار میشد. اما عمر ایشان کوتاه بود و نتوانستند شکوفایی و گسترش این شعار و هدف را ببینند. چرا که ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکده الهیات دانشگاه تهران با شلیک چند گلوله از سوی ضاربین بشدت زخمی شد و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید.
دکتر خرمشاد
دکتر خرمشاد، معاون وزیر علوم، وحدت حوزه و دانشگاه را استراتژیهای اسلام سیاسی مینامد و بر همین اساس «نمیتوان و نباید پدیده وحدت حوزه و دانشگاه را به یک مناسبت صرف و ساده فرو کاست، معنای این واقعیت را باید در معنای گفتمان سیاسی اسلام جست. این کلان گفتمان شامل: استقلال، آزادی، عدالت و معنویت است که چهار کالای گمشده ایرانیان در طول 150 سال اخیر بودند و همه اینها در راستای رشد و تعالی ایران قرار دارند.»
دکتر خرمشاد میگوید: «وحدت حوزه و دانشگاه، در قالب گفت و شنود مهم است نه گفت و بازگفت. کنش و واکنش هر دو لازم است و هر طرف باید برای طرف دیگر هم امکان کنش تعریف کند و هم امکان واکنش، در این وحدت باید همگرایی دوطرفه و نه توقف یکی در جای خود و دعوت از دیگری وجود داشته باشد، یعنی همدلی و وحدت دو سویه، پرهیز از تعارفات و افزودن به آشکار سخنگویی در جمعها، پرهیز از دل به دست آوردنهای صرف و پرداختن به گلایههای پنهانی و آشکار وجود داشته باشد. در بحث این وحدت لازم است تعامل دانشگاهیان دانشگاهی با حوزویان حوزوی با وساطت دانشگاهیان حوزوی و حوزویان دانشگاهی صورت گیرد.»
زبان مشترک و درک متقابل
عمده ترین موضوعی که برای تحقّق وحدت حوزه و دانشگاه مهم است، این است که حوزه و دانشگاه باید به سمتی بروند که در اهداف اصلی و سیاست های بنیادی به مواضع مشترک دست یابند. بدین منظور وجود زبان مشترک و فضای گفتگو و تفاهم و درک متقابل از یکدیگر ضروری است و طبعا فقط در این صورت وحدت حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.
بازوان ولایت
حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازوی علمی و فرهنگی ولایت، مسئول پاسداری از فرهنگ و ارزش های اسلامی نظام اند. از این رو وحدت این دو نهاد از اهم اموری است که در تبیین جایگاه فکری و فرهنگی نظام باید مورد توجه قرار گیرد. موانع آن برطرف گردد؛ زیرا وجود تضاد در مبانی نظری، عقیدتی و علمی این دو پایگاه مهم به ایجاد ناهماهنگی و تضاد در اداره نظام اسلامی منجر می شود و تضعیف نظام را در پی خواهد داشت. از این رو انتظار می رود که وحدت حوزه و دانشگاه امری جدی و مهم و در صدر برنامه های این دو نهاد قرار گیرد.
مراد از وحدت حوزه و دانشگاه
تعابیر متفاوتی از وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شده است که برخی از آنها برداشت های عوامانه، مبهم و غیر معقولی است. آن چه منطقی است این است که بگوییم حوزه و دانشگاه باید در اهداف و جهت گیری های کلی وحدت داشته باشند. شکی نیست که حوزه و دانشگاه با هم تفاوت هایی دارند که لازمه هویت این دو نهاد است. از این رو نباید این تفاوت ها را نادیده گرفت یا از بین برد یا به همه آن ها به چشم اختلاف نگریست. طرح مسئله وحدت حوزه و دانشگاه به منظور از بین رفتن این تفاوت ها و ادغام دو مرکز نیست؛ بلکه هدف این است که گوناگونی ها به جا ماند، اما جوهر و محور یکی باشد.