گذری بر دلایل عدم تحریف قرآن
تغییر و تحریف کتب آسمانی از شایع ترین اموری است که در ادیان الهی اتفاق افتاد، به طوری که یکی از اهداف بعثت انبیا جدید مبارزه با همین نوع تحریف در دین است.[1] اما ساحت اسلام به عنوان آخرین و خاتم ادیان از هر گونه تحریف و تغییری دور است.
این سؤال که “چگونه می شود اطمینان پیدا کرد که قرآن طی گذشت 14 قرن هیچ تغییری نکرده باشد"؟ با مبانی مختلفی قابل طرح است که در نظر این پرسش گر محترم به خاطر یک نوع استبعاد تاریخی مطرح شده است.
جواب از این سؤال در دو حوزه درون دینی و برون دینی قابل بیان است. ما در این جا هیچ اشاره به آیات و روایات زیادی که در این زمینه از امامان معصوم (ع) وارد شده و به خوبی عدم تحریف و تغییر در قرآن را ثابت میکند، نمی کنیم، بلکه تنها به پاسخ از منظر برون دینی می پردازیم.
دلیل اول اعجاز قرآن:
مرحوم علامه طباطبائی با استفاده از اعجاز قرآن بر عدم تحریف و تغییر قرآن استدلال کرده است. ایشان می گوید: از ضروریات تاریخ است که 14 قرن پیش پیامبری به نام محمد (ص) آمد و کتابی به نام قرآن برای هدایت مردم آورد که معجزه جاوید وی بود. قرآن در همان صدر اسلام دارای خصوصیاتی بود که نشان از معجزه بودن آن داشت و با همان خصوصیات با دشمنان و مخالفان خود تحّدی می کرد. همچنین در تاریخ ثبت است که در زمان صدر اسلام کسی از مخالفان نتوانست حتی سوره ای همانند کوچک ترین سوره های قرآن با همان خصوصیات بیاورد.
قرآنی که امروز در دست ما است، کتابی دارای نظم بدیع و عجیب، بدون هیچ اختلاف و … است؛ یعنی تمام خصوصیات 14 قرن پیش را در بردارد، و تا به حال کسی نتوانسته حتی سوره ای همانند آن (در ترکیب الفاظ، نظم و عدم اختلاف بین آیات و …) بیاورد. در نتیجه این قرآن، همان قرآن 14 قرن پیش است؛ چرا که اگر دچار تغییر شده بود، دیگر آن اوصاف باقی نبود.[2] اگر بشر توانایی آوردن حتی سوره ای همانند یکی از سوره های کوچک قرآن را داشت، مشرکان عرب صدر اسلام که در فصاحت و بلاغت و عربیّت و شعر و خطابه سرآمد و قطعا از دیگران در این زمینه تواناتر بودند، با توجه به عناد و دشمنی که با اسلام داشتند و برای مقابله با دین نوپای اسلام خود را به آب و آتش می زدند، و با توجه به تحدّی قرآن (دعوت به مبارزه و مقابله در مورد آوردن حتی یک سوره)، دیگر به خود زحمت مبارزه با اسلام و پیامبر(ص) را نمی دادند، بلکه با آوردن یک سوره کوچک، طومار اسلام را در هم می پیچیدند. کما این که دشمنان اسلام در این جهت سعی و تلاش زیادی نمودند، ولی موفقیتی نصیب شان نشد؛ چرا که خداوند می فرماید: “اگر انس و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نمی توانند مثل آن را بیاورند، هر چند یکدیگر را کمک کنند".[3]
از دیگر تحدیّات قرآن تحدی به عدم وجود اختلاف است که فرموده است: “آیا در قرآن تدبر نمی کنید؟! اگر از سوی غیر خدا بود درآن اختلاف فراوانی می یافتید".[4] ما در بین آیات قرآنی که امروزه در اختیار داریم، هیچ اختلافی مشاهده نمی کنیم.[5]
همین طور همه اوصاف گوناگونی که در باره قرآن نازل شده بر پیامبر (ص)، شنیده ایم؛ نظیر اخبار غیبی، داستان انبیا، معارف و ذکر الاهی و … در قرآن امروز به خوبی قابل مشاهده است.[6]
دلیل دوم
این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:
1. دین مرسل مجموعه اموری است که از سوی خداوند برای هدایت بشر از طریق انبیا فرستاده شده است.
2. هر دین مرسلی قبل از آخرین آن، مطابق با مقتضیات زمان، مقداری از دستورات دین کامل (دین نزد خداوند) را برای هدایت بشر آورده است.
3. حکمت تعدد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن دستورات جدیدی از آن دین کامل (دین نزد خداوند) تصحیح آن بخش از شریعت قبلی است که مورد تحریف و تغییر واقع شده است.
4. سلسله ادیان الاهی وقتی پایان می پذیرد و در یک دین به عنوان دین خاتم ظهور می کند که اولاً: کامل باشد به طوری که هیچ عنصر هدایتی باقی نمانده، جز آن که در دین بیان شده باشد.
ثانیاً: این دین برای تمام تاریخ مصون از تحریف و تغییر باشد که اگر هر یک از این دو عنصر منتفی گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.
با توجه به این مقدمات نتیجه گرفته می شود که “دین خاتم مصون از تحریف است".[7] و این بدان معنا است که کتاب او (منبع اصلی و بی بدیل آن آیین) باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.[8]
پس تا این جا این کبرای عقلی اثبات شد که کتاب دین خاتم مصون از تحریف است و اگر این کبرای عقلی را کنار نتیجه دو مقدمه دیگر قرار دهیم؛ ألف. قرآن، کتاب اسلام است. ب. دین اسلام، دین خاتم است. پس قرآن، کتاب دین خاتم است. چنین نتیجه گرفته می شود که؛ قرآن، مصون از تحریف و تغییر است.[9]
اصولا پس از قبول خاتمیت پیامبر (ص) و این که آیین اسلام آخرین آیین الاهى است و رسالت قرآن تا پایان جهان برقرار خواهد بود، چگونه مىتوان باور کرد که خدا این یگانه سند اسلام و پیامبر خاتم را پاسدارى نکند؟! آیا تحریف قرآن با جاودانگى اسلام طى هزاران سال و تا پایان جهان مفهومى مىتواند داشته باشد؟
دلیل سوم:
اگر به این موضوع دقت کنیم که قرآن براى مسلمانان همه چیز بوده، قانون اساسى، دستور العمل زندگى، برنامه حکومت، کتاب مقدس آسمانى و رمز عبادت، روشن مىشود که اصولا کم و زیاد در آن امکان نداشته است.
قرآن کتابى بود که مسلمانان نخستین همواره در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانیت مکتب، از آن استفاده مىکردند. حتى از تاریخ اسلامى استفاده مىشود که تعلیم قرآن را مهر زنان قرار مىدادند!، و اصولا تنها کتابى که در همه محافل مطرح بوده و هر کودکى را از آغاز عمر با آن آشنا مىکردند و هر کس می خواست درسى از اسلام بخواند آن را به او تعلیم مىدادند، همین قرآن مجید بود. آیا با چنین وضعى کسى احتمال مىدهد که دگرگونى در این کتاب آسمانى رخ دهد.[10]
دلیل چهارم:
قرآن به صورت یک مجموعه با همین شکل فعلى در عصر خود پیامبر (ص) جمعآورى شده بود،[11] اگر کسی این را هم نپذیرد، باید بداند که آنهایی که در باره ترتیب سوره ها و … اختلاف کرده اند، در این شکی ندارند که نه کلمه ای به قرآن اضافه شده و نه کلمه ای از آن کم شده است؛ زیرا مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت مىدادند، و اصولا شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادى به این شناخته مىشد که چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند.
عدد حافظان قرآن به اندازهاى زیاد بود که در تاریخ مىخوانیم در یکى از جنگ ها که زمان ابوبکر واقع شد چهارصد نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند.[12]
در داستان “بئر معونة” (یکى از آبادی هاى نزدیک مدینه) و جنگى که در آن منطقه در حیات پیامبر (ص) اتفاق افتاد مىخوانیم که جمع کثیرى از قاریان قرآن از اصحاب پیامبر (ص) در حدود 70 نفر شربت شهادت نوشیدند.[13]
از این همه روشن مىشود که حافظان و قاریان و معلمان قرآن آن قدر زیاد بودند که تنها در یک میدان جنگ این تعداد از آنها شربت شهادت نوشیدند.
قرآن یک کتاب متروک در گوشه خانه و یا مسجد که گرد و غبار فراموشى روى آن نشسته باشد، نبود تا کسى از آن کم یا بر آن بیافزاید.
مسئله حفظ قرآن به عنوان یک سنت و یک عبادت بزرگ همیشه در میان مسلمانان بوده و هست. حتى پس از آن که قرآن به صورت یک کتاب تکثیر شد و در همه جا پخش گردید و حتى بعد از پیدایش صنعت چاپ که سبب شد این کتاب به عنوان پرنسخهترین کتاب در کشورهاى اسلامى چاپ و نشر گردد، باز مسئله حفظ قرآن به عنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد، به طورى که در هر شهر و دیار همیشه جمعى حافظ قرآن بوده اند.
هم اکنون در بعضى از کشورهاى اسلامى مدارسى به عنوان “مدرسة تحفیظ القرآن الکریم” یا نام هاى دیگر وجود دارد که برنامه آن در درجه اوّل مسئله حفظ قرآن توسط شاگردان است و حتی در بعضی از این مدارس اساتیدی که به تعلیم دیگران می پردازند، حافظان قرآنی هستند که خردسالاند.[14]
گزارشات حاکی از آن است که در کشور پاکستان حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر حافظ قرآن وجود دارد[15]! یکى از شرایط امتحان ورودى دانشگاه اسلامى الازهر مصر، حفظ تمام قرآن است که از چهل نمره حد اقل باید بیست نمره بگیرند![16]و…
کوتاه سخن این که سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر (ص) و به دستور و تاکید خود آن حضرت که در روایات زیادى وارد شده در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است. آیا با چنین وضعى هیچ گونه احتمالى در مورد تحریف قرآن امکان پذیر است؟!
دلیل پنجم:
پیامبر(ص) نویسندگان متعددى داشت که وحى را یادداشت مىکردند. آنها 43 نفر[17] بودند که از همه مشهورتر خلفاى چهار گانه نخستین بودند، ولى بیش از همه زید بن ثابت و امیر مؤمنان على بن ابى طالب (ع) ملازم پیامبر (ص) در این رابطه بودند [18].
کتابى که این همه نویسنده داشته چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوى آن دراز شود؟!
دلیل ششم:
دعوت تمام پیشوایان اسلام به قرآن موجود[19] نشان از آن دارد که این کتاب آسمانى به صورت یک مجموعه دست نخورده در همه قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.
سخنان على (ع) در نهج البلاغة گواه زنده این مدعا است. در خطبه 133 مىخوانیم:"کتاب خدا در میان شما است، سخن گویى است که هرگز زبانش به کندى نمىگراید، و خانهاى است که هیچ گاه ستون هایش فرو نمىریزد، و مایه عزت است آن چنان که یارانش هرگز مغلوب نمىشوند".[20]
در خطبه 176 مىفرماید: “بدانید که این قرآن نصیحت کنندهاى است که هرگز در نصیحت خود غش و خیانت نمىکند، و هدایت کنندهاى است که هیچ گاه گمراه نمىسازد.[21] نیز در” همین خطبه” مىخوانیم: “یچ کس با این قرآن همنشین نمىشود، مگر این که از کنار آن با فزونى یا نقصان برمىخیزد، فزونى در هدایت و نقصان از گمراهى"!.[22] مانند این تعبیرات در سخنان على (ع) و سایر پیشوایان دین فراوان است.
آیا اگر فرض کنیم دست تحریف به دامن این کتاب آسمانى دراز شده بود، امکان داشت این گونه به سوى آن دعوت بشود؟ و به عنوان راه و روش و وسیله جدایى حق از باطل و نورى که هرگز خاموش نمىشود و چراغى که به خاموشى نمىگراید و ریسمان محکم خدا و سبب امین و مطمئن او معرفى گردد؟[23]
با توجه به ادله شش گانه بالا جای هیچ گونه شک و تردیدی در عدم تغییر و عدم تحریف قرآن مجید از زمان نزول تا امروز باقی نمی ماند.
[1] ـ نک: پیام قرآن، مکارم شیرازی.
[2] ر.ک: تفسیر المیزان، طباطبائی، ج 12، ص 157، 150 - 155.
[3] ـ اسراء، 88.
[4] نساء، 86.
[5] برای آگاهی بیشتر، نک: مبانى کلامى اجتهاد، هادوى تهرانى، مهدى، ص 55 - 54.
[6] ـ ر.ک: ترجمه المیزان، ج 12، ص 150 - 154.
[7] هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 67.
[8] همان.
[9] همان.
[10] تفسیر نمونه، ج 11، ص 22.
[11] البته در باره جمع قرآن دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، در این باره نک: نمایه: جمع قرآن، سؤال 71.
[12] منتخب کنز العمال بنا به نقل البیان فى تفسیر القرآن، ص 260.
[13] سفینة البحار، ج 1، ص 57.
[14] دراین زمینه، زندگی و خاطرات دکتر محمد حسین طباطبایی کودکی که حافظ قرآن شده و به درجه دکتری نائل گردیده، خواندنی است.
[15] تفسیر نمونه، ج11، ص 24 ، البته این آمار به سالهای قبل مربوط است و طبیعی است که الان بیش از این تعداد حافظ قرآن در آن کشور وجود دارد.
[16] همان، طبق نقل دائرة المعارف فرید وجدى
[17] مورخین این تعداد را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشته اند.
[18] زنجانى، ابو عبداللَّه، تاریخ القرآن، ص 24.
[19] یعنی بررسى کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان مىدهد که از همان آغاز اسلام همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسى و عمل به همین قرآن موجود دعوت مىکردند.
-[20] وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَى لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُه.
[21] -اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ .
-[22] َ وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى.
[23] ر.ک تفسیر نمونه، ج 11، ص 24- 26.