گذری بر مفهوم «ریسمان خدا» در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً»
آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا»؛[1] بیانگر اصلی اساسی است؛ و آن اینکه مسلمانان همگی باید حول یک محور جمع شوند و حرکت نمایند تا وحدتشان حفظ شده و از هرگونه تفرقه جلوگیری شود. پروردگار با تعبیر«حبل الله» و یا «ریسمان خدا» در صدد بیان این محور برآمده است.
معناشناسی حبل الله
«حَبْل» در لغت، به معنای ریسمانی طولانی و محکم است که با آن چیزی را میبندند.[2] راغب اصفهانی میگوید: «حبل به معنای ریسمان است که معروف میباشد، ولی به صورت استعاره، برای هر ارتباطی مورد استفاده قرار میگیرد».[3]
خداوند متعال در آیه شریفه، محور وحدت مسلمانان را به ریسمان تشبیه نموده؛ زیرا انسان در شرایط عادی و بدون داشتن راهنما در قعر چاه ظلمت و نادانی است و برای نجات از این چاه ترسناک نیاز به ریسمان محکمی دارد که همان ریسمان الهی است.[4]
مصادیق حبل الله
با توجه به اضافهشدن «حبل» به «الله» در آیه شریفه، قرآن ریسمانی را معرفی میکند که متعلق به پروردگار بوده و حلقه وصل بین او و بندهاش را ایجاد میکند و طبیعتاً این ریسمان باید مصداقی خارجی داشته باشد.
اندیشمندان شیعی برای «حبل الله» مصادیق گوناگونی ذکر کردهاند؛ مانند: 1. دین اسلام که ملاکش ولایت است؛[5] 2. توحید و ولایت؛[6] 3. اهل بیت؛[7] 4. قرآن؛[8] 5. قرآن و اهل بیت باهم.[9]
البته میتوان گفت که بازگشت تمام موارد فوق، به قرآن و عترت(ع) است و روایات فراوانی نیز بر این موضوع تأکید دارد که «قرآن»، «عترت» و یا هردوی آنها مصداق «حبل الله» میباشند.
الف. قرآن، حبل الله
1. پیامبر اکرم(ص): «این قرآن، ریسمان خدا و نور روشنگر و درمانى سودبخش است».[10]
2. امام علی(ع): «خداوند سبحان، هیچکس را به چیزى مانند این قرآن، اندرز نداده است؛ چرا که قرآن، ریسمان استوار خدا و دستاویز مطمئن او است».[11]
3. امام سجاد(ع): «امام و حجت خدا بایستی معصوم باشد». از ایشان سؤال شد: معنای عصمت چیست؟ حضرت فرمود: «معصوم کسی است که معتصم به حبل الله که قرآن است، میباشد».[12]
ب. اهل بیت(ع)، حبل الله
4. عبدالله بن عباس میگوید: نزد پیامبر بودیم که فردی اعرابی وارد شد و گفت: شنیدم که فرمودهاید: «اعتصموا بحبل الله»؛ منظورتان از ریسمان خدا چیست؟! پیامبر(ص) دستشان را به دست امام علی(ع) زده و فرمود: «به این مرد بپیوندید که او ریسمان محکم است».[13]
5. امام باقر (ع): «منظور از حبل الله که خدا به چنگ زدن به آن توصیه کرده، آل محمد هستند».[14]
6. امام باقر(ع): «خداوند متعال میدانست که امت پیامبر(ص) بعد از رحلت حضرتشان، گروه گروه میشوند؛ لذا آنان را از این پراکندهشدن نهی کرد و فرمود که: همگی باید بر ولایت آل محمد جمع شوید و متفرق نشوید».[15]
7. یکی از محکمترین روایاتی که مراد از «حبل الله» را مشخص میکند؛ «حدیث ثقلین» است که به صورت متواتر در میان شیعه و اهل سنت نقل شده است.[16] قرائن محکمی وجود دارد که ارتباط این روایت را با آیه مورد نظر تأیید میکند. در این روایت نیز مانند آن آیه، سخن از «اعتصام» و «چنگ زدن» است نیز وجود دارد و از طرفی، حتی بسیاری از اندیشمندان اهل سنت نیز چنین ارتباطی را کشف کرده و به همین دلیل، این روایت را ذیل آن آیه و در تفسیر آن نقل کردهاند.[17] بر این اساس، چنگزدن به «قرآن» و «عترت»، همان چنگزدن به ریسمان الهی است که در صورت پذیرش این توصیه از جانب امت اسلامی، آنان هیچگاه گمراه نخواهند شد.
تبیین ارتباط میان امامت و حبل الله
1. در دو آیه قبل از آیه «و اعتصموا بحبل الله …»، آیه دیگری وجود دارد:
«وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ باللهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم»
«و چگونه کافر میشوید، با آنکه آیات خدا بر شما خوانده میشود، و پیامبرش نیز در میان شما است؟! و هر کس به خدا چنگزند، به راهى راست، هدایت شده است».[18]
این آیه به صراحت، ابتدا «قرآن کریم» و «پیامبر اکرم(ص)» را به یاد مخاطبان انداخته و سپس از «چنگ زدن به خدا» سخن به میان میآورد و این نشانگر آن است که «قرآن» و «معصوم» دو رکن اساسی رسیدن به خدا هستند که به عبارتی میتوان به هر دوی آنها ریسمان پروردگار گفت.
از آنرو که اهل بیت(ع) بعد از پیامبر(ص) جانشینان معصوم حضرتشان میباشند، با قاطعیت میتوان گفت که ریسمان الهی بدون ائمه(ع) قابل فرض نیست و همین موضوع، جایگاه امامت آن بزرگواران را در آیه شریفه روشن میکند.
علامه حلی(ره) در اینباره چنین استدلال میکند:
الف. اعتصام و تمسک به حبل الهی به وسیله انجام اوامر الهی و ترک نواهی محقق میشود و اوامر و نواهی تنها از طریق معصوم دانسته میشود.
ب. واژه «لا تفرّقوا» همه مسلمانان را به اجتماع بر حق و عدم تفرقه تشویق مینماید، در حالیکه به خاطر غلبه هواهای نفسانی، این اجتماع و عدم تفرقه بدون معصوم امکانپذیر نیست.[19]
همچنین نکته قابل توجه در برخی از روایات - مانند حدیث یاد شده از امام سجاد (ع) - آن است که؛ بین قرآن و امام رابطه تنگاتنگی وجود دارد و اینکه به امام، معصوم میگوییم به این دلیل است که امام به حبل الله که قرآن است چنگ میزند و از طرفی قرآن نیز مردم را به سمت پیامبر و امام هدایت میکند؛ یعنی هر یک باید در کنار دیگری و مکمّل هم باشند تا راه هدایت مردم فراهم شود.
[1]. «و همگى به ریسمان خدا، چنگ زنید، و پراکنده نشوید!»؛ آل عمران، 103.
[2]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 3، ص 236، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 134، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 217، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 545، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 5، ص 347، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش؛ موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 210، بیروت، مؤسسه اهل بیت(ع)، چاپ دوم، 1409ق.
[5]. همان.
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 108، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[7]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 1، ص 194، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص 90، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[8]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج 1، ص 365، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[9]. بلاغی نجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 322، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1420ق.
[10]. شریف الرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویة، ص 211، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق؛ دارمی، أبو محمد عبد الله بن عبد الرحمن، سنن الدارمی، ج 4، ص 2090، عربستان سعودی، دار المغنی للنشر و التوزیع، چاپ اول، 1412ق.
[11]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، خطبه 176، ص 254، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[12]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 132، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[13]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 672، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[14]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، ص 409، مشهد، تاسوعا، چاپ اول، 1420ق.
[15]. تفسیر القمی، ج 1، ص 108.
[16]. ر. ک: «الفاظ حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و شیعه»، سؤال 17344؛ «چرایی اهمیت حدیث ثقلین»، سؤال 34175.
[17]. ر. ک: سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 2، ص 60، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 8، ص 311، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 11، ص 197، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[18]. آل عمران، 101.
[19]. علامه حلى، الألفین، ص 104، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق.