یادی از دفاع مقدس
فراز هایی از دست نوشته های شهید چمران
خوش دارم : از همه چیز و همه کس ببرم و جز خدا انیسی نداشته باشم
خوش دارم : هیچ کس مرا نشناسد، هیچ کس از غم ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد ، هیچ کس راز و نیاز های شبانه ام را نفهمد هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند و جز خدا کسی نداشته باشم
خوش دارم : آزاد از قید و بندها در غروب آفتاب ، بر بلندی کوهی نشینم و فروریختن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این هو بسپارم،قلب سوزانم را بگشاید و این زیبایی سحرانگیز با پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند، آتشفشان درونم را آزاد کند
خوش دارم: اشک را که عصاره ی حیات من است ، آزادانه سرازیر کنم و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیات بگیرم و من دیوانه وار تسلیم این زیبایی شوم و روحم به سوی ابدیتی که از نورهای زیبایی می گذرد پرواز کند و در عالم آرامش از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پرورگار به معراج روم.