یونس کوچک خان جنگلی
در سال ۱۲۹۸ق در خانه میرزا بزرگ، در محله «استاد سرا» ی رشت فرزندی دیده به جهان گشود که نامش را «یونس» نهادند.
یونس پس از آنکه خواندن و نوشتن را فرا گرفت، در سنین نوجوانی یا جوانی وارد حوزه علمیه رشت شد و به فرا گیری علوم اسلامی اشتغال ورزید یونس سالیانی در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد و مدرسه جامع رشت به یادگیری ادبیات عرب،منطق ،فقه و اصول پرداخت و مدتی در یکی از حجرههای طبقه اول مدرسه نایب الصدر، واقع در بازار زرکشان سکونت داشت «تحصیلات مقدماتی را تا تاریخ ۱۳۱۲ق در مدارس رشت فراگرفته، از آن پس به تحصیلات عالیه از صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و مختصری از اصول و فقه شروع نمود»
او در سال ۱۳۲۲ق در عالیترین درس دوره سطح حوزه علمیه، کفایة الاصول شرکت کرد استادش آیةالله سید عبدالوهاب صالح ضیاءبری (۱۲۹۴ - ۱۳۵۷ق) مجتهد فرزانه صومعه سرا، جزو جوانترین مجتهدان گیلانی بود که در ۲۸ سالگی به اجتهاد رسیده بود وی که شاگرد آخوند خراسانی بود، تحت تاثیر افکار انقلابی استادش رهبری روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه به عهده داشت یونس نیز تحت تاثیر افکار استادش از ابتدای نهضت مشروطه، به خیل مشروطه طلبان پیوست
شاگرد استاد سرا سالیانی نیز در حوزههای علمیه قزوین و تهران به فراگیری علوم اسلامی اشتغال ورزید میتوان حدس زد که وی در ماجرای فتح تهران در انقلاب مشروطه (۱۳۲۶ق) در حوزه علمیه قزوین مشغول تحصیل بوده و همراه سپاه مشروطه طلبان گیلانی که برای فتح تهران حرکت کرده بودند، مدتی در پی فتح قزوین در این شهر مانده است
یونس مدتی در مدرسه صالحیه قزوین و مدتی نیز در مدرسه محمودیه تهران ادامه تحصیل داد با توجه به اینکه وی دوره سطح را قبل از انقلاب مشروطه فرا گرفته بود، میتوان حدس زد که سالیانی نیز در حوزه های علمیه قزوین و تهران، در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد تحصیل او در حوزه علمیه تهران به احتمال زیاد پس از فتح تهران (۱۳۲۷ ق) یا پس از تعطیلی مجلس و اشغال ایران توسط روسیه به دنبال اولتیماتوم - که وی مدتی به تهران تبعید شده بود - (۱۳۳۰ق) بوده است بنابراین گمان میرود وی ده سال، (۱۳۲۴ - ۱۳۳۴ق) در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد
تنهاترین سردار نخستین سال قرن چهاردهم هجری شمسی در سوگ یاران شهیدش چون ابر میگریست او به یاد آخرین سردار شهیدش شیخ محمد خیابانی اشک میریخت میرزا در آذر ۱۳۰۰ ش به سوی کوههای خلخال به راه افتاد تا بتواند در آنجا دوستان قدیمش را گرد آورد و دوباره قیام را آغاز نماید اما برف بی امان میبارید شلاق بادهای سرد کوههای بلند گیلان بر صورت رنج کشیدهاش فرود میآمد سرانجام سردار جنگل در یازدهم آذر ۱۳۰۰ ش در کوههای گیلوا، جان به جان آفرین تسلیم کرد
پیکرش در زیر برف و بوران یخ زده بود ساعتی بعد به دستور خان طالش سرش را از تن جدا کرده، به رشت آوردند خالوقربان، یار دیروز میرزا سرش را به تهران آورد و به رضا خان تسلیم نمود سر میرزا را در گورستان حسن آباد تهران دفن کردند پس از آن، یکی از یاران میرزا، مخفیانه سرش را به رشت آورد، در کنار پیکرش در «سلیمان داراب» رشت به خاک سپرد .
منابع:
1. سردار جنگل، ص۳۲۹ - ۳۹۱.
2. تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، عبدالله مستوفی، ج۳، ص۱۲۴ - ۱۲۵.
3. تاریخ عصر حاضر (حیات یحیی، ج۴) یحیی دولت آبادی،ص۱۵۴ - ۱۶۲.
4. تاریخ عصر حاضر (حیات یحیی، ج۴) یحیی دولت آبادی، ص۲۷۹.
5. ایران در جنگ بزرگ، ص۳۹۱ -۳۹۶.