آیتالله شیخ محمد کوهستانی(ره) در هنگام وفات
روزهای آخر حیات که هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشد در حالی که ترس تمام وجود او را احاطه کرده بود، فرمودند:
حتما مرا به مشهد ببرید، من باید پناهنده به حضرت رضا(ع) شوم. جنازه مرا ببرید دور ضریح مطهر طواف بدهید، من پناهنده به آن حضرت بشوم، آن گاه هر جا خواستید دفن نمایید.
در روزهای آخر با این که در بستر بیماری بود و دیگر رمقی نداشت، اما همواره در یاد خدا و مشغول ذکر بود. دختر مکرمه شان نقل میکند:
پرسیدم: آقاجان میتوانی با دهانت ذکر بگویی؟
فرمود:« خدا لعنت کند شیطان را هر وقت میخواهم ذکر بگویم سرفهام میگیرد، اما من دهان شیطان را مشت میزنم و هر طور است ذکر خودم را میگویم. »
روز پنج شنبه ششم ربیع الاول 1392 بر اثر شدت بیماری آقا جان از هوش رفت و به مدت یک هفته تمام در حال اغما به سر برد و در طول این مدت یکی دو بار بیشتر نتوانست سخن بگوید، آن هم به صورت جملهای کوتاه.
از جمله سخنان گهربار او در واپسین لحظات آن بود که فرمود:« مگر راهی غیر از راه خدا هست؟»