الهی
الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهى ! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهى ! یا من یعفو عن الكثیر و یعطى الكثیر بالقلیل از زحمت كثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.
الهى ! سالیانى مىپنداشتم كه ما حافظ دین توایم استغفرك اللهم در این لیلة الرغائب هزار و سیصد و نود فهمیدم كه دین تو حافظ ما است احمدك اللهم.
الهى ! چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.
الهى ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچكاره ایم و تنها تو كاره اى.
الهى ! از پاى تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السموات و الارض انعمت فزد.
الهى ! شان این كلمه كوچك كه به این علو و عظمت است پس یا على یا عظیم شان متكلم اینهمه كلمات شگفت لا تتناهى چون خواهد بود.
الهى ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم.
الهى ! چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى ! چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت…
برگرفته از:الهی نامه علامه حسن زاده آملی