شهادت سفیر سالار شهیدان حضرت مسلم بن عقیل تسلیت باد
می بینمت ای سفیر «سفر انقلاب» که سفارتت را آغاز کرده ای و در بیابان های تفدیده راه می سپاری و پرچم فرازمند نهضت آزادی بخش حسین (علیه السلام) و نستوه و استوار، با طنین گام های قهرمانانه ات، سکوت سرد و مرگ افزای چندین ساله تاریخ اسلام را درهم می شکنی .
ای الگوی بزرگ مقاومت، ای اسوه صبر و استواری از آن لحظه های خون و خشم، شمشیر و تکویر، و رویارویی نابرابر نور و ظلمت چه بگویم که کار و کارزار از جنگ «تن به تن» گذشته بود و تبدیل به جنگ «تن به تنها» شده بود. رزم حماسه آفرین « تنی تنها» و دور از دیار با « تن » ها و گرگ هایی تا دندان مسلح، با نگهبانان اشرافیت و حافظان شیطان.
هنوز و همواره، خونرنگی شفق، از شرمگینی آن شامگاهان است آن شام شوم و آن شب تا ابد سیاه که بر درگاه خانه ی آن زن و در جواب سؤالش نالیدی که من در این شهر غریبم و خانه ای ندارم.
ای عارف« عرفه » و ای شهید « عرفات » تمام آب های جهان و بی کرانگی اقیانوس های زمین وامدار و شرمسار آن لحظه تشنگی و عطش تو هستند.
می بینمت بر تارک تاریخ، به شکوه ایستاده ای و قامت خونینت از زخم های کشیده شدن پیکرت بر سنگ فرش های کوفه، ستاره باران است. سنگ فرش های کوی و برزن کوفه ، وقتی با بدن مطهرت مماس بودند، بر عرش، پهلو می زدند، دیگر سنگ فرش نبودند بلکه سنگ عرش شده بودند.
ای شهید پیشتاز کربلا، هنوز، عطر دل انگیز آن سلام ملکوتی که به حسین(علیه السلام) فرستادی در فضای آسمان فتوت، برادری و انسانیت با مشام جان استشمام می شود و روح را روحانیت و طور سینای سینه ها را طراوتی تازه می بخشد.
سلامی دل انگیزتر از سلام تو در حافظه تاریخ نیست سلامی از اسلام ناب یک «مسلم».
مظلومی آل مرتضی پیدا شد در کوفه دوباره محشری بر پا شد
مهمـان غریـب کوفه را دریابـید زیــرا که اسـیر فتنـه ی اعـدا شد