غروب سه آفتاب تابان
امروز به عشاق حسن مهدی دهد مزد عزا
یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا
یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج
باشد که مزد ما شود تعجیل در امر فرج
*****
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است . . .
*****
ای امت رسول، قیامت بپا کنید
لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید
در ماتم پیمبر و تنهایی علی
باید برای حضرت زهرا دعا کنید . . .
*****
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهو نیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهو هابه دادم میرسی ؟
*****
امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غریبی سوگند
دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است
*****
در ميان حجره يا رب کيست غوغا مي کند
شکوه زير لب ز بي رحمي دنيا مي کند
همسرش از فرط شادي و شعف کف ميزند
زين عمل خود را به عالم خوار و رسوا مي کند
*****
دلم كبوترصحن ورضاست سودايم
دلم خوشست كه ازمن رضاست مولايم
حسن شاه دين شرف بخشيد ملك طوس را
شمع، آرى مي كند روشن دل فانوس را
ديده را گفتم كه اين روشندلى از چيست؟ گفت:
طوطياى خويش كردم خاك شاه طوس را
از براى خاكروبى درش روح الامين
در كف خود هر سحر گيرد پر طاووس را
اى كه در اسماء اعظم عمر خود كردى تلف
در خراسان آى وبنگر مظهر قدوس را
*****
آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست