فرازهایی از وصیت نامه شهید محمد علی مشهد
شهید محمد علی مشهد
متولد: 1343 در دامغان
مسئوليت : فرمانده گردان روح الله
تاريخ شهادت : 22/10/65 - شلمچه
محل دفن : گلزار شهداي امیریه
پروردگارا! ما را برآن دار كه مرگ در عرصه پيكار و جهاد را هر چند دشوار و سخت، قبل از رسيدن به مرگ در بستر ترجيح بدهيم.
عزيزانم! مرگ حريصي است پر شتاب و بيصبر، درنگ و تأمل ندارد و هيچ كس از چنگالش نميتواند رهايي يابد. همه در كام مرگ فرو خواهند رفت.
پدرم از من حقير قدرتمندتر بود و تواناتر. مرگ كه به سراغش آمد، لحظهاي بسيار كوتاه نتوانست در مقابلش دفاع كند و مثل بوييدن گل محمدي جان داد و راحت شد از دنياي فاني و فريبنده. همين طور مرگ سراغ شاهان را خواهد گرفت و آنها را هم به كام گور فرا خواهد خواند و حال چه زيباست كه انساني خود آنقدر مطمئن و آرام داراي قلبي پر آسايش باشد كه اين مرگ را آرزو كند، آن هم مرگ باشرافت يعني شهادت را.
پروردگارا! اكنون كه آهنگ سفر كردهايم، از اندوه و خشم بيجا و از حسادت ورزيدن به مال و منال ديگران و از حرص و آرزوهاي پوچ و دور دراز، از گناهان و وسوسههاي بيپايان شيطان به تو پناه ميآوريم.
پروردگارا! فقط تويي كه در سفر نگهبان، مراقب و محافظ من و خانواده مني و هميشه مرا اميدوار به رحمت خود كردهاي. جز به تو به هيچ قدرتي ديگر متكي نيستم و دريافتم در زندگيام تنها تويي كه در تمام مصايب انيس و مونسم بودي و تنها تو در انجام طاعتت و ترك گناهان و توبه از اشتباهات و خطاهايم كمكم كردي.
اين دنيا ويرانهاي است كه هيچ كس از آن جان سالم به در نميبرد و نجات از اين ويرانسرا جز با كمك فضيلت، سعادت و پيمودن راه رستگاري ميسر نيست و بايد فرامين خداوندي را از جان و دل پذيرفت. با گوش دادن به نداي هوا و هوس و نواهاي شيطاني در اين گيتي، رستگاري نصيب نميشود. در اين ميدان آزمايش، بايد آزموده شد. تربيت شد. رشد كرد و به نتيجههاي مثبت و اهداف عالي رسيد تا در آموزشگاه ابدي و ازلي سرفراز بدر آييد.
هر چه بكوشيم تا در اين سرا غرق و محو مستي و شهوتراني و هوسراني شويم، سرانجام با دلي پر درد و رنج و كام نايافته بيرونمان خواهند كرد. بايد آگاه بود كه روزي دادگر عادل ما را بازخواست و مؤاخذه خواهد كرد و بيشك نيكان به پاداش عمل خويش ميرسند و زشتكاران مجازات ميشوند.
پروردگارا! سخنان بيثمر و آرزوهايي را كه از سر ناداني و ناآگاهي كردهام، با همه كرمت بر من منت گذار و ببخشاي.
پروردگارا! در عزت و شرفم همين بس كه تو مولاي مني و در تنهاييها مونسي تو مرا بس. از بزرگواري توست كه پذيرفتهاي اين بنده گنهكارت را.
مادرم! جداً مورد افتخار خانواده ما هستي. از اين پس بيتابي مكن و شكيبا باش. اشك شوق از ديدگان منورت جاري كن كه فرزندت نجات يافت.