السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
05 مهر 1391
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره ی احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم، به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
از گنبد تو عشق، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد ، دلم تنگ تو آقاست
ای کاش که زوار خراسان تو بودم.
(قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند ، که مریضی شفا گرفت.)
شعراز مصطفی صابر خراسانی
هدیه ای از حوزه علمیه محدثه سلام الله علیها بروجرد