موقعیت فرشته ها
02 خرداد 1391
دیدم توی این ماه خروشهر آزاد شده، هر چی با خودم کلنجار رفتم که این داستان رو براتون تعریف نکنک دیدم نمیشه، پس گوش کنید:
شهر دست عراقی ها افتاده بود خودش را خاکی می کرد. موهایش را آشفته می کرد و گریه کنان می گشت. تمام خانه هایی که پر بود از عراقی هار ا شناسایی می کرد، یک کاغذ و مداد هم داشت که نتیجه شناسایی را یادداشت می کرد.
عراقی ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند.اسمش بهنام محمدی راد، بچه خرمشهر بود که سیزده سال بیشتر نداشت، به جایش خیلی جیگر داشت. هجده آبان 59 بود. شش روز قبل از سقوط خرمشهر، دکترها هم نتوانستند مانع از پریدنش شوند. تنش پ از ترکش بود. بهنام به ارزویش رسید …
به نقل از امتداد همراه.