یاس سپید
24 مرداد 1394
تو را بر روی چشمم می نشانم تو تنها می شناسی اشک سردم
تو آن سیمین حباب نقره گونی من آن دیباچهی اندوه ودردم
اگر غم می چکد از دیدگانم میآید یادم از رنج تو هر دم
عجب فالی زدم از عشق سبزت تو سر سبزی و من پاییز زردم
بیا در ساحل چشمان سبزم برایت زورقی آماده کردم
تو آن یاس سپیدی در وجودم بدون مهر تو کز خانه طردم
تو را یس و طاها میشناسند و قرآن از مقامت میزند دم
چو شمعی باش این زهرا که تا من چنان پروانه ای دورت بگردم
سکینه سلطانی