پدر
روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من قویترم یا تو؟
پسر گفت من.
پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟
پسر گفت من.
پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟
پسر گفت من .
پدر ازجابلند شد چند قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید
من قویترم یا تو؟ پسر گفت تو …
پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟
پسر گفت:
نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود
پشتم به کوهی مثل تو گرم بود
اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . . .
شما چند روز در رم می مانید؟!
سه مسافر به رم رفتند. آنها با پاپ ملاقات کردند. پاپ از مسافر اول پرسید: «چند روز دراینجا می مانی؟»
مسافر گفت: «سه ماه.»
پاپ گفت: «پس خیلی جاهای رم را می توانی ببینی؟»
مسافر دوم در پاسخ به سئوال پاپ گفت: «من شش ماه می مانم.»
پاپ گفت: «پس تو بیشتر از همسفرت می توانی رم را ببینی.»
مسافر سوم گفت: «من فقط دو هفته می مانم.»
پاپ به او گفت: «تو از همه خوش شانس تری. زیرا می توانی همه چیز این شهر را ببینی.»
مسافرها تعجب کردند زیرا متوجه پاسخ و منطق پاپ نشدند.
تصور کنید اگر هزار سال عمر می کردید، متوجه خیلی چیزها نمی شدید زیرا خیلی چیزها را به تاخیر می انداختید.
اما از آن جایی که زندگی خیلی کوتاه است، نمی توان چیزهای زیادی را به تاخیر انداخت.
با این حال، مردم این کار را می کنند. تصور کنید اگر کسی به شما می گفت فقط یک روز از عمرتان باقی است، چه می کردید؟
آیا به موضوعات غیر ضروری فکر می کردید؟ نه، همه آنها را فراموش می کردید. عشق می ورزیدید، مراقبه می کردید زیرا فقط بیست و چهار ساعت وقت داشتید و موضوعات واقعی و ضروری را به تاخیر نمی انداختید.
شما چند روز در رم می مانید؟!
چگونه زمان خود و سازمان یا شرکت را مدیریت می کردید؟
آیا آنقدر می مانید که به همه ابعاد آن برسید؟
شهید حاجامینی قول شفاعت داد
آیه الکرسی یادگار شهید امیر حاجامینی؛ خون شهید براین برگه ریخته شده است.
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، شاید خیلیها عکس معروف شهیدی که روی خاکریز آرمیده است را دیده باشند؛ یک عکس با یک دنیا زیبایی و معنا؛ این روزها مادر همین شهید، بر روی تخت بیمارستان است و امیر را صدا میزند.
وقتی که شنیدیم «احسان رجبی» عکاس عکس ماندگار شهید «امیر حاجامینی» با این مادر مهربان و صبور ملاقانی دارد و قرار است کتاب عکس خود را به مادر امیر هدیه بدهد، به بیمارستان خاتمالانبیا(ص) رفتیم، طبقه دوم اتاق 201.
وقتی وارد اتاق شدیم، مادر امیر به دلیل تزریق داروهای مسکن کاملاً در حال استراحت بود، توقع نداشتیم او را در این وضعیت ببینم که به سختی صدای ما را میشنید؛ احسان رجبی در حالی که نا باورانه مادر شهید را نظاره میکرد و گفت: «فکرش را نمیکردم حال مادر اینگونه باشد وگرنه ایشان را به زحمت نمیانداختیم».
کمی بعد هادی حاجامینی مادر را صدا زد و گفت: «مادر، حالتان خوب است؟ احسان آمده به دیدن شما» مادر به سختی چشمهایش را باز کرد؛ دستش را بلند کرد و دوباره چشمهایش را بست.
احسان، آلبوم را از کیف خود بیرون آورد، مادر را دوباره صدا زدند وقتی چشم مادر به عکس امیر در آلبوم افتاد، انگار سطح هوشیاریاش بیشتر شد و در حالی که صدایش رنگ درد کشیدن داشت، گفت: «امیر جان، مادر، خیلی دعایم کن». کمی به عکس خیره شد، نگاهی به عیادتکنندگان کرد و دعایی بدرقه راهشان. مادر دوباره چشمهایش را بست.
ارادت احسان رجبی نسبت به این مادر را میشد، فهمید؛ او بعد از تأملی ناگفتههایی را گفت؛ از واقعه 10 اسفند 1365 در شرق بصره و شهادت جمعی از نیروهای گردان انصار لشکر 27 محمدرسولالله(ص) از جمله شهید «امیر حاجامینی» تا روزی که او روی تخت بیمارستان بود و با دعای مادر امیر شفا گرفت.
* قولی که امیر برای شفاعت پزشک معالجش داد
در منطقه فاو ترکشی به پشت زانوی امیر اصابت کرد؛ او را به بیمارستان بوعلی بردند؛ نظر پزشکان این بود که اگر ترکش همانجا باقی بماند، پای او فلج خواهد شد؛ اگر هم عمل کنند تیغ جراحی به نقطه حساس بخورد، باز هم ممکن است خطر داشته باشد. آنها احتمال 80 درصد قطعی و فلج پا را میدادند و امکان 20 درصد بهبودی را.
امیر برای اینکه فضاهای معنوی و بحث جهاد در جبههها را از دست ندهد، نذر و توسل به خانم فاطمه زهرا(س) میکرد؛ تا اینکه پزشکی به نام دکتر «غلامعلی عکاشه» متخصص جراحی استخوان و مفاصل، وقتی وضعیت پای امیر را میبیند، میگوید: «در صورت انجام عمل جراحی، پای او فلج میشود». این پزشک تدبیر میکند و ترکش را با مهارتی جابهجا میکند. بعد از این عمل جراحی امیر میگوید: «از جانب من از دکتر تشکر کنید اگر حقمان بود و در جهاد به شهادت رسیدیم، ایشان را شفاعت میکنیم».
*روزی که عکس ماندگار از امیر گرفته شد
روز 10 اسفند 1365 در شرق بصره کانال پرورش ماهی شرایط طوری بود که بچههای عکاس و فیلمبردار هم درگیر جنگ شدند چون باید آن منطقه حفظ میشد؛ ساعتها بچهها گروه عکس و فیلمبرداری از جمله شهیدان فلاحتپور، رودگری و سعید جانبزرگی در آنجا تلاش میکردند. دشمن اگر خط را میگرفت، ممکن بود آسیب جدی وارد شود و خیلیها اسیر و شهید شوند و منطقه را قیچی میکرد.
در منطقه نیرو خیلی کم بود؛ دسته شهید شاهحسینی هم در آنجا بودند ـ یک فیلمی هست به نام «گلستان آتش» این فیلم نشان میدهد که چه اتفاقی در شرق بصره رخ داد. بچهها در واحد تبلیغات لشکر 27 این فیلم را گرفتند و آقای آوینی آن را تدوین کرد؛ این فیلم شرح واقعه نبرد است ـ
در آن شرایط شهید پوراحمد جانشین گردان انصار و امیر حاج امینی و دوستان همراهی که داشتند، 5ـ4 نفر آمدند و در همان فاصله که پشت خاکریزهای دشمن سینهکش خاکریز بودیم، خمپاره 82 میلیمتری اصابت کرد و همه دوستان شهید شدند. در آن شرایط برای اینکه روحیه بچهها حفظ شود، سعید جانبزرگی به من گفت: «روی پیکر این بچهها گونی بکشیم».
جنگ جانانه، مردانه و باغیرتی بود؛ رزمندهها ایستادگی میکردند؛ روی پیکر شهدا گونی میکشیدم؛ هر چه به چهره مبارک «امیر حاج امینی» نگاه کردم، دیدم نمیتوانم، دلیلش این بود که پیشانیبند «یا حسین» روی پیشانیاش بسته بود. عکس امام خمینی را روی سینهاش داشت و چفیه به کمرش بسته بود. خیلی قد و قامت زیبایی داشت. تنها چیزی که در آن لحظه به ذهنم خطور کرد، این بود که «من اینجا هستم، دوربین عکاسی دارم، یک عکس برای مادر این شهید بگیرم».
ساعتها درگیر جنگ بودیم؛ سنگری نداشتیم و در همان پشت خاکریز بودیم؛ همان موقع دوربین را از بین خاکها برداشتم؛ ویزور آن را تمیز کردم و عکس گرفتم.
زمانی که آن عکسها را میگرفتم، سعید جانبزرگی کنارم بود. او به چهره این بچهها نگاه میکرد و سبحانالله میگفت. وقتی قاب را میبستم به چهره سعید جانبزرگی نگاه کردم و دیدم که بغض کرده و قطرات اشکش دارد، فرو میریزد. خودم همان لحظه بغض کردم.
* اثر عکس امیر به خاطر خود شهید است
شاید خیلیها بعد از دیدن این عکس از نحوه گرفتن آن سؤال کردند؛ اثر این عکس به خاطر خود شهید است؛ یعنی اثر به عظمت و زیباییهایی که این بچهها داشتند و نگاه مبارکی که بدون هیچ چشمداشتی در صحنهها حضور داشتند، بر میگردد. آنها آرامشی به وسعت آسمان داشتند. این ویژگیها و اوصاف در وجود تکتک بچههای رزمنده است.
اثر عکس به خود شهدا و بچههای بسیجی و رزمنده برمیگردد؛ در واقع ما کاری نکردیم؛ این عکس صرفاً عکس یادگاری است و فقط با این ذهن که ما در آنجا بودیم و از فرصت استفاده کردیم، بود. چون احساس کردم مادر شهید دوست دارد این صحنه مبارک را ببیند. لذا من حق ندارم روی پیکر این شهید گونی بکشم و باید از این صحنه عکس بگیرم.
این عکس برای اولینبار که شهدای تفحص در سال 71 به ایران آوردند، حدود 6ـ5 هزار قطعه چاپ شد؛ البته قبل از آن و در بحبوحه جنگ هم توسط بچههای لشکر انصار چاپ شده بود.
* برای سلامتی مادر امیر دعا کنیم
بچههای جنگ فقط با نگاه حفظ اسلام و آرمانها وارد صحنه شدند؛ امروز هم آسایش و امنیت را مدیون شهدای عزیز و خانواده آنها به خصوص مادران و پدران شهدا هستیم. اکنون که این مادر عزیز در بیمار است، آرزوی سلامتی برای این مادر میکنم و از هموطنان درخواست دارم که دعای ویژه در حق این مادر شهید داشته باشند.
کلام پیر جماران
وفاداری به جمهوری اسلامی
آخرین سخنم در اینجا با شما اینکه، به جمهورى اسلامى که ثمره خون پدرانتان است، تا پاى جان وفادار بمانید و با آمادگى خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را براى قیام منجى عالم و خاتم الاوصیاء ومتع الاولیاء، حضرت بقیةالله روحى فدا، فراهم سازید.
صحیفه امام ج ۲۰ص ۳۸
دفاع مقدس پیروی از اولیاء اسلام
ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشأن اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدفهای اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهی بوده بهطور شایسته انجام داده است و بحمدالله تعالی قدمهای بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - برداشته است. گرچه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزشهای بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز میتواند از آن بالاتر باشد.
صحیفه امام ج ۱۹ص ۴۹۷
برکات معنویت
از آنجا که من بین خودم و شما فاصلهای نمیبینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک مینمایم، تصور میکنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسهای که سالها در میدانهای نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخرههای صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده، از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد، و چه بسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجودِ ما است که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمیکنید.
صحیفه امام ج ۲۱ص134
شناخت سبک زندگی اسلامی از ضروریات جوامع اسلامی است.
سبک زندگی ترکیبی از الگوهای رفتاری و عادات فردی است و شامل جنبههای مختلفی نظیر تغذیه، تحرک بدنی و برخوردهای اجتماعی است..
در اثر پیدایش صنایع و علوم بعد از انقلاب صنعتی در غرب سهم زیادی از رنج و گرفتاری بشر دیروز که به واسطه ناتوانی در برابر مشکلات ابراز میکرد از میان رفته است، زیرا دانش قسمت اعظم بار مشقت انسان را بر دوش ماشینآلات صنعتی گذاشته است.
غرب بعد از انقلاب صنعتی در پی منابع تولید و بازار مصرف بوده و به همین دلیل سبک زندگی مردم را نشانه گرفته و با ایجاد نیازهای کاذب به وسیله تبلیغات گسترده ضمن ایجاد بازار مصرف برای تولیدات خود سعی در تغییر اعتقادات آنها دارد.
کشورهای صنعتی برای رسیدن به اهداف خود اعم از تسلط سیاسی اقتصادی و غیره از راه تغییر سبک زندگی وارد میشوند.
آمریکاییها بهترین راه تسلط بر کشورها و استعمار آنها را آمریکایی کردن سبک زندگی مردم آن کشور بدون توجه به رنگ، نژاد و دین میدانند؛ یعنی عملاً بدون جنگ به اهداف سیاسی و اقتصادی خود میرسند.
بخش صنعتی غرب در اوج پیشرفت و ترقی قرار گرفته است؛ اما زندگی معنوی و انسانی مردم به حد صفر رسیده و اخلاق انسانی تزلزل کرده و عوامل اختلاف و کشمکش مردم توسعه یافته است.
سازمان جهانی بهداشت با توجه به تغییراتی که سبک زندگی ماشینی روی سبک زندگی جوامع مختلف داشته است، بهرهوری از آموزههای دینی در اصلاح سبک زندگی را در دستور کار خود قرار داده است.
این سازمان به منظور کاهش عوامل خطر بیماریهای مزمن چاقی، دیابت، فشار خون بالا، پوکی استخوان و سرطان، اصلاح سبک زندگی بر اساس تعالیم مذهبی را پیشنهاد کرده است.
اگر از دستورات این آیین آسمانی پیروی شود و قوانین آن به درستی اجرا شود، قسمت اعظم مشکلاتی که امروز گریبانگیر بشریت شده است، از جامعه انسانی رخت برمیبندد.
اسلام بر سلامت و تعالی جسم و روح و پالایش از آلودگیها تأکید دارد،سلامت روح و تعالی جان از دیدگاه دین بسیار مهمتر از سلامت جسم بوده و جسم و تن مَرکبی برای رشد معنوی انسان است.
بهرهگیری از آموزههای دینی میتواند راه حل مناسبی برای تمامی مشکلات و بیماریهای عصر حاضر محسوب شود.
منابع اسلامی به ویژه تشیع از نظر وجود توصیهها و دستورات مربوط بر جنبههای مختلف سبک زندگی بسیار غنی هستند و توجه و عمل به این آموزهها سلامت جسم و روح انسان را تضمین می کند.
با توجه به اینکه که سبک زندگی اعتقادات ما مؤثر است و باورهای ما را دست خوش تغییرات کرده است؛ بنابراین شناخت سبک زندگی اسلامی از ضروریات جوامع اسلامی است.
سخنان محمد علی صرفی
رئیس درمانگاه جوادالائمه دامغان
فیض وجود
سوره: فرقان
تعداد آیات:77
معنی عنوان سوره: جدا كننده. فرق گذارنده( بين حق و باطل)
محتوای سوره:
تقويت روحي پيامبر اسلام(ص) در تبليغ مكتب و استقامت در رويارويي با مشركين .در هم كوبيدن شديد منطق مشركان. طرح بهانه جويي آنها و پاسخ به آنها و بيم دادن از عذاب خدا و مجازاتهاي دردناك.
سرگذشت اقوام پيشين بر اثر مخالفت با دعوت پيامبران كه گرفتار سخت ترين بلاها شدند.
قيامت و حسرت هاي مردم در آن روز براي بيدار كردن وجدان بشري از غفلت.
دلايل توحيد و نشانه هاي عظمت خدا در جهان آفرينش از جمله نعمتهاي: روشنايي آفتاب، ظلمت وتاريكي شب، وزش بادها، زنده شدن زمينهاي مرده، دريا، آفرينش آسمانها وزمين در شش روز، سير منظم خورشيد وماه. صفات مؤمنان راستين( عباد الرحمان) به صورت جامع و جالب «از آيه 63 به بعد.»
و(مجموعه اي از اعتقادات، عمل صالح، مبارزه با شهوات، داشتن آگاهي كافي، تعهد و احساس مسئووليت اجتماعي).مقايسه مؤمنين با كفار و بيان موضع هر دو گروه.
فضیلت تلاوت سوره:
امام موسي بن جعفر(ع) فرمود:
«تلاوت سوره تبارك (فرقان) را ترك مكن چرا كه هر كسي آن را در هر شب بخواند خداوند او را هرگز عذاب نمي كند و او را مورد حساب قرار نمي دهد و جايگاهش در بهشت برين است.»
توضيح: در اين سوره آنچنان صفات بندگان خالص خدا تشريح شده كه هر كس براستي آنرا از جان ودل بخواند و صفات و اعمال خود را بر ان منطبق سازد جايگاهش فردوس اعلي مي باشد.
رکوع طولانی
آقای نظام التولیه سرکشیک آستان رضوی نقل کرد که:
« شبی از شبهای زمستان که هوا خیلی سرد بود و برف می بارید نوبت کشیک من بود.
اول شب خداّم آستان مبارکه به من مراجعه کردند و گفتند به علت سردی هوا و بارش برف زائری در حرم نیست، اجازه دهید حرم را ببندیم، من نیز به آنان اجازه دادم.
مسئولین بیوتات درها را بستند و کلیدها را آوردند. مسئول بام حرم مطهر آمد و گفت: حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از اول شب تا کنون بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می باشند و مدتی است که در حال رکوع هستند و چند بار که مراجعه کردیم ایشان را به همان حال رکوع دیدیم، اگر اجازه دهید به ایشان عرض کنیم که می خواهیم درها را ببندیم.
گفتم: خیر، ایشان را به حال خود بگذارید، و مقداری هیزم در اطاق پشت بام که مخصوص مستخدمین است بگذارید که هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده کنند و در بام را نیز ببندید. مسئول مربوطه مطابق دستور عمل کرد و همه به منزل رفتیم.
آنشب برف بسیاری بارید. هنگام سحر که برای باز کردن درهای حرم مطهر آمدیم، به خادم بام گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حالند. پس از چند دقیقه خادم مزبور بازگشت و گفت: ایشان همانطور در حال رکوع هستند و پشت ایشان با سطح برف مساوی شده است.
معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده اند و سرمای شدید آنشب سخت زمستانی را هیچ احساس نکرده اند نماز ایشان هنگام اذان صبح به پایان رسید. »
راههای افزایش اعتماد به نفس کودک
آیا می دانید برداشت کودکان نسبت به خودشان،شخصیت آنها را در آینده شکل خواهد داد؟
بهتر است بدانیم که یکی از بزرگترین تفاوت های بین افراد برنده و بازنده در این است که افراد برنده خودشان را به عنوان یک فرد شایسته در چرخه دنیا باور دارند اما بازنده ها هیچ وقت چنین حسی نسبت به خود ندارند .
ما باید به بچه ها کمک کنیم تا خودشان را دوست داشته باشند لذا بزرگترین هدیه ای که هر پدر و مادری میتواند به فرزندش عطا کند،ایجاد یک تصویر ذهنی مثبت از خود است،به علاوه اعتماد به نفس،کلید یک زندگی موفق می باشد .
بچه ها تصاویر ذهنی ضعیفی از خود در ذهنشان نمی سازند و همیشه آنها را از بزرگترها،مخصوصا از والدین الگوبرداری میکنند .
مهمترین چیز در زندگی این است که به بچه ها فرصت تجربه موفقیت،اشتباه کردن بدون خجالت و با غرور رشد کردن را بدهیم و این موضوع زمانی اتفاق می افتد که به آنها نشان دهیم که چقدر مهم و استثنایی و کارآمد هستند .
در واقع بواسطه مراقبت کردن،گوش کردن،تقویت کردن و جدی گرفتن فرزندانتان،شما قادر خواهید بود هدیه اعتماد به نفس و همواره برنده بودن را به عزیزانتان عطا کنید .
صحبت کردن با فرزندانتان را با الفاظ خوب شروع کنید .
هرگز او را با القاب احمقانه یا اسما مخفف که باعث خجالت کشیدن جلوی دیگران می شود،خطاب نکنید .
هر روز او را در آغوش بگیرید
به استقلال فرزندتان احترام بگذارید
انتظار یادگیری هر درسی را در مرتبه اول نداشته باشید .
بیشتر از آنکه میتوانید در بیرون از خانه با فرزندتان زمان صرف کنید،این کار باعث شکوفایی آنها می گردد .
نقاشیها و یا کارهای کلاسی فرزندتان را در مکانهایی که در دید هستند بزنید . مثلا درب یخچال جای خوبی است .
همیشه به او یک شانس دوباره بدهید .
وقتی مشکلی بین والدین پیش می آید به فرزندتان اطمینان بدهید که او هیچ تقصیری ندارد .
سعی کنید در نقش پدر یا مادر خیلی جدی نباشید .
و . . . .
سقوط
یکی از با ارزش ترین مثال هایی که اثر افکار و اندیشه های نامطلوب را در کار و زندگی نشان می دهد داستان خلبان (کادل والندا) است.
این شخص ، سالها با موفقیت بی مانندی پرواز های مختلف هوایی را انجام داده بود و یک بار هم به شکست نیندیشیده بود. فکر سقوط در ذهن او نمی گنجید!
او هموار پروازهایش را با شایستگی و موفقیت کامل انجام می داد:
روزی از روزها به همسرش اطلاع داد که گاهی اوقات افکار منفی در مورد پروازهایش به او هجوم می آورد و او را می آزارد و به وی خاطر نشان کرد که حتی یکبار خود را در حال سقوط هواپیما دیده است
همسرش وی را دلداری می داد که ناراحت نشود و از وی در خواست می کرد که این افکار را از سر خود بیرون کند و دیگر حتی برای یک لحظه هم به سقوط نیندیشد.
با وجود توصیه گری همسرش ، خلبان موفق و همیشه پیروز آسمانها افکار منفی مربوط به سقوط هواپیما را در ذهنش ریشه کن نمی کند و حتی چند بار دیگر منظره سقوط هواپیما را در نظر مجسم می کند از آنجا که افکار و اندیشه های انسان تأثیر مستقیمی در روحیه وی دارد و روحیه نیز ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی با اعمال و رفتار انسان دارد
فقط سه ماه پس از اولین باری که خلبان بدون شکست خطوط هوایی ، این موضوع را به زنش گفت، هواپیمایش سقوط کرد و او جان خود را در اثر حادثه از دست داد!!!
<<شکست اساسا ثمره ی اندیشیدن به شکست است>>
قهرمانی تنها با یک فن
کودکی 10 ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد .
پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جدا بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند!
در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد !
بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود . استاد به کودک 10 ساله فقط یک فن آموزش داد .و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.
سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد !
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری ، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشور انتخاب گردد.
وقتی مسابقه به پایان رسید در راه بازگشت به منزل کودک از استاد راز
پیروزی اش را پرسید:
استاد گفت: دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی ،
ثانیا تمام امیدت همان یک فن بود
و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی !!!!
نتیجه: یاد بگیر که در زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی.راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از” بی امکانی” به عنوان نقطه قوت است.
ماشا الیلیکینا مانکن و خواننده مطرح روسیه: «با حجاب شدم تا به خدا برسم»
یک خواننده تازه مسلمان شده گفت: من خودم دوست ندارم به عکسهای قبل از مسلمانی ام نگاه کنم. انسان میتواند توبه کند و تولد دیگری داشته باشد.
ــ چطور شد که تمام موفقیتها و درخششهای خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
ـ در زمانی که یک خواننده بودی آیا فکر میکردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
ماشا: نه ؛ حتی به ذهنم خطور هم نمیکرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.
ـ آیا راهی که برای مسلمانشدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟
ماشا:من دو سال است که مسلمان شدهام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیکترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمیدانستم که چطور میتوانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را میدیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!» ، من در آن لحظه بسیار گریستم ؛ زیرا برای اولین بار در زندگیام بود که چیزی از خدا میخواستم.
ــ در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟
ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس میکنم. ضمناً برخی از نتهای مجاز شرعی را نیز مینویسم.
ــ آیا موسیقی هم گوش میدهی؟
ماشا:بله ؛ کارهای “گروه ریحان"، “گروه سامی یوسف” و “گروه کت استیونس” ( که پس از اسلام آوردن نام خود را “یوسف اسلام” گذاشت) را گوش میکنم.
ــ آیا چیزی از قرآن هم آموختهای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟
ماشا:در ابتدا فکر میکردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد ؛ اما آن را شروع کردهام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر میکنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.
ــ چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
جرعه ای از اقیانوس قرآن
سوره: ضحي
تعداد آیات:11
معنی عنوان سوره: نور و روشنايي، برآمدن آفتاب
محتوای سوره:
بعد از دو سوگند به پيامبر (ص) بشارت مي دهد كه خدا هرگز تو را رها نساخته است.
(از آنجاييكه پيامبر اسلام (ص) بر اثر تأخير و انقطاع موقت وحي ناراحت بود و زبان دشمنان نيز براي بهانه جويي و عيب جويي باز شده بود اين آيات همچون باران رحمتي در جهت تقويت روحي و تأييد پيامبر اكرم (ص) نازل شد.)
نويد عطاي خدا به پيامبر (ص) كه پيامبر (ص) را خشنود كرد. يادآوري حمايت و ياري خدا به پيامبر (ص) كه در لحظات سخت زندگي اش چگونه او را مشمول رحمت خود قرار داده است. دستور مهرباني با يتيمان و مستمندان و بازگو نمودن نعمت به پيامبر (ص) (به شكرانه آن همه نعمت).
فضیلت تلاوت سوره:
پيامبر اسلام (ص) فرمود: «هر كس سوره ضحي را تلاوت كند از كساني خواهد بود كه خدا از آنها راضي مي شود و شايسته است كه محمد (ص) براي او شفاعت كند و …»
دلایل نماز اول وقت
بر اساس روایات اسلامی هر قدر که نماز اول وقت به تأخیر بیفتد، از فضیلت آن کاسته میشود. اما این تأکید بر ادای فریضه نماز در اول وقت به چه دلیل است؟
علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت
از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِینَ، بقره، آیه 43)
روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.
بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و …) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم …، والسابقون السابقون اولئک المقربون و … استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.
همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است .
آثار و فوائد خواندن نماز اول وقت
امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست. (بحارالانوار، ج 80، ص 13) همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.
برآورده شدن خواستهها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی(علیه السلام) تکلم کرد، حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا میکنم و بهشتم را برایش مباح میگردانم.» (بحارالانوار، جلد82، صفحه 204)
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامهکنندگان نماز اول وقت نوید میدهند و میفرمایند: «بندهای نیست که به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت میکنم: برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (سفینة البحار، جلد 2، صفحه 42)
درست است که اگر نمازگزار، نماز خود را در آخر وقت هم بخواند انجام وظیفه کرده است، اما از آنجا که کار، مربوط به پروردگار و بر کارهای دیگر مقدم است، چنانچه آن را بدون عذر به عقب بیندازد، مسئول است و باید پاسخگو باشد.
راه حلی برای خواندن نماز اول وقت
علم به تأثیر عبادات
شرط اصلی در اهمیت دادن به مسائل دینی، آگاهی و علم داشتن از تأثیراتی است كه با رعایت این آموزه ها حاصل می شود. انسان موجودی است كه در راه رسیدن به هدف از هیچ كوششی دریغ نمی كند مخصوصا اگر یقین داشته باشد و بداند كه این هدف سعادت دنیوی و اخرویش را تأمین می كند، حاضر است برای رسیدن به آن از جانش نیز بگذرد.
این علم و یقین به تأثیرات آموزه های دینی از دو راه قابل كسب می باشد: راه اولی كه انسان می تواند به یقین برسد، راه مطالعه، تحقیق و تفكر در منابع دینی اعم از قرآن و روایات می باشد كه كسب علم از این طریق را علم حصولی گویند.
راه دوم كه به علم حضوری معنا شده است، رسیدن به علم و یقین از راه عبادت و بندگی است. یعنی هرچه علم انسان نسبت به اهمیت كاری كه انجام می دهد بیشتر باشد، از ذوق و اشتیاق بیشتری برای انجام آن برخوردار است و هرچه عباداتش را با نظم و اخلاص و تواضع بیشتری انجام دهد، تأثیرات آن را بیشتر مشاهده كرده و در نتیجه در انجام آن از ذوق و اشتیاق بیشتری برخوردار است.
انسان زمانی كه بیمار می شود، برای رسیدن به بهبودی، تمامی دستورات پزشك را مو به مو عمل می كند و داروهای تلخ و بد مزّه ای را كه هیچگاه حاضر به خوردنشان نبود، به راحتی می خورد، چرا كه - یقین - دارد راه علاج بیماری و حاصل شدن بهبودی خوردن داروی تلخ و بد مزّه است. یقین و علم به این موضوع، داروی تلخ را شیرین می كند. علم به تأثیرات عبادات بالاخصّ نماز اول وقت نه تنها ذوق و اشتیاق انسان را در انجام آنها بیشتر می كند بلكه سختیها و دشواریهای مسیر را نیز هموار می كند.
آیتالله محمدتقی حائری شیرازی؛ عالم مجاهد و مرجع استکبارستیز شیعه
حضرت آیتاللَّه میرزا محمدتقی گلشن حائری شیرازی، حدود سال 1232 هجری شمسی برابر با 1270 هجری قمری در شیراز و در خاندانی صالح به دنیا آمد.
وی فرزند عارف کامل، حاج میرزا محب علی بن میرزامحمد علی گلشن شیرازی، از فحول علمای امامیه در قرن چهاردهم بود که پس از طی دوران کودکی، به همراه پدر راهی کربلا شد و پس از اتمام مقدمات و سطوح، در درس میرزای بزرگ شیرازی در سامرا، شرکت کرد. پس از چندی در شمار فاضلترین شاگردان میرزای بزرگ قرار گرفت و خود نیز به تدریس پرداخت.
حضرت آیتالله حائری شیرازی، عـالـمی بود عامل، فاضل، کامل، متقی و از شاگردان نامآور فاضل اردکانی و حاج میرزا مـحـمدحسن شیرازی که پس از وفات استاد معظم خود، میرزای شیرازی اول، در سامرا متصدی اداره حوزه علمیه سامرا و تدریس آن شد.
پس از رحلت میرزای شیرازی، جمع زیادی از شاگردان وی، جذب حوزه درسی حضرت آیتاللَّه حائری شیرازی، این عالم مجاهد و مرجع استکبارستیز شدند و در همین ایام بود که به میرزای دوم شهرت یافت.
در این میان، شاگردان فاضلی در مکتب تدریسی وی همچون حضرات آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ آقابزرگ تهرانی، سیدجمال الدین گلپایگانی، سید شهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی شاه آبادی و محمدجواد بلاغی نجفی پرورش یافتند که به اصـحـاب سـامرا معروفاند.
میرزای شیرازی دارای تألیفات و آثار قلمی متعددی است که از آن جمله میتوان به شرح مکاسب شیخ مرتضی انصاری چاپ تهران، شرح منظومه رضائیه تألیف سید صدر الدین عاملی، القصائد الفاخره فی مدح العتره الطاهره و رساله عملیه که بعدها مورد تحشیه برخی از فقها واقع شده است، اشاره کرد.
اواخر عمر میرزای دوم، با اشغال عراق توسط استعمارگران انگلیسی مواجه شد و وی به عنوان یکی از مشهورترین چهرههای شناخته شده در علم، تقوی، غیرت و شهامت دینی، پرچمدار و رهبر انقلاب مسلمانان علیه اشغالگران انگلیس بود.
همزمان با تجاوز انگلیسیها به جنوب عراق، میرزای شیرازی با فتوای معروف خود، همگان را به قیام علیه نیروهای انگلیسی دعوت کرد و انقلاب معروف به 1920 در عراق شکل گرفت.
پس از مدتی، انگلیس میخواست فردی مسیحی را بر عراق حاکم سازد که این امر با مخالفت میرزای شیرازی دوم و علمای دیگر مواجه شد. میرزا، به خوبی میدانست که هدف دولت انگلیس از درخواست پذیرش نماینده دولت بریتانیا به عنوان رییس حکومت عراق تسلط بر کشورهای اسلامی است.
صدور فتوای میرزا بار دیگر لرزه بر ارکان حکومت استعمار پیر افکند و دولت انگلیس را به عقبنشینی از مواضع خود وادار کرد، چرا که حضور این عالم مجاهد و فقیه آگاه برای انگلیس بسیار خطرناک بود، از این رو، تصمیم گرفتند که او را به هر نحو ممکن از میان بردارند.
وی با دسیسه یکی از عمّال انگلیسیها طبق برخی گفتهها، مسموم شد و در ششم شهریور 1299 هجری شمسی برابر با سیزدهم ذیحجه 1338 هجری قمری در 68 سالگی به لقاءاللَّه پیوست و پیکر این عالم ربانی پس از تشییعی با شکوه در صحن مطهر امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.
استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه
۵۰۰ تا ۱۳۰۰ نفر در حملات شیمیایی کشته شدند.
تصاویر، بچه های معصومی رو نشون میده که براثر این حملات کشته شده اند و جنازه هاشون ردیف به ردیف کنار هم قرار گرفته اند.
شورای امنیت ملی خواستار روشن شدن این حملات شده.
جامعه جهانی طبق معمول این رفتارها رو محکوم کرده و تو در این بازی کثیف فقط به بچه های معصومی فکر می کنی
در بازی و جنگ قدرت دنیای بزرگسالان قربانیان بی دفاعی هستند که حتی مجال انتخاب سبک و محل زندگی خودشون رو هم نداشتند.
با دیدن این بچه ها به یاده این جمله از آلبر کامو می افتی که می گه:
امروز خم شدم. و در گوش بچه ای که مرده به دنیا آمد. آرام گفتم: چیزی را از دست ندادی…
دختری که از این حمله شیمیایی جان سالم به در برده اما هنوز در شوک وقوع آن است
ایستگاه اندیشه
جواب سلام را با عليک بده ،
جواب تشکر را با تواضع ،
جواب کينه را با گذشت ،
جواب بي مهري را با محبت ،
جواب ترس را با جرات ،
جواب دروغ را با راستي ،
جواب دشمني را با دوستي ،
جواب زشتي را به زيبايي ،
جواب توهم را به روشني ،
جواب خشم را با صبوري ،
جواب سردي را به گرمي ،
جواب نامردي را با مردانگي ،
جواب همدلي را با رازداري ،
جواب پشتکار را با تشويق ،
جواب اعتماد را با بي ريائي ،
جواب بي تفاوتي را با التفات ،
جواب يکرنگي را با اطمينان ،
جواب مسووليت را با وجدان ،
جواب حسادت را با اغماض ،
جواب خواهش را بي غرور،
جواب دورنگي را با خلوص ،
جواب بي ادبي را با سکوت ،
جواب نگاه مهربان را با لبخند ،
جواب لبخند را با خنده ،
جواب دلمرده را با اميد ،
جواب منتظر را با نويد ،
جواب گناه را با بخشش ،
و جواب عشق چيست جز عشق؟
هميشه جواب خوبي را با خوبي بده،
جواب بدي را هم با خوبي بده.
هيچ وقت جواب سربالا نده.
فقر چیست؟
فقر چیست؟
میخوام بگویم فقر چیست،
فقر چیزی است که همه جا سر می کشد،
فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست،
فقر چیزی را” نداشتن” است،ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،
فقر همان گرد وخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر ،تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند،
فقر ،کتیبه سه هزار ساله ی است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر ،پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته می شود،فقر همه جا سر میکشد،
فقر ،شب را “بی غذا” سر کردن نیست،
فقر،روز را “بی اندیشه"سر کردن است
گاهی چه نعمتیه این آلزایمر ...
چمدانش را بسته بودیم
با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود
یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،
کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش
چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی
گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم
یک گوشه هم که نشستم
نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه !
گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند
گفت: کیا منتظرند ؟ اونا که اصلا منو نمیشناسند ! و ادامه داد:
آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم
اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه ؟ حالا میشه بمونم ؟
گفتم: آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری
همه چیزو فراموش می کنی
گفت: مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول
تو چی ؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترکم؟!
فرشته آسمانی
کودکی که آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید:((می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید،اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟))
خداوند پاسخ داد:"از میان بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام.او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد."اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه.
-اینجا در بهشت،من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد و گفت:"فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد.تو عشق او را احساس خواهس کرد و شاد خواهی بود.
“کودک ادامه داد:"من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آن ها را نمی دانم؟”
خداوند او را نوازش کرد و گفت:"فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی،در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.”