مردی از جنس آفتاب
دانشجویان جلسه ای را برای بررسی مسائل اسلامی در آلمان برگزار کرده بودند، جو بسیار نامناسبی بود. از همه قشر بودند. در طبقه دوم سالنی که برای تجمع دانشجویان اختصاص داده بودند. در طبقه اول هم، آلمانیها و اتریشیها در حال رفت و آمده بودند و قهوه و مشروب میخوردند و قهقهه شان سالن را برداشته بود.
“سید” که رسید، اول گوشه ای از سالن جانمازش را پهن کرد و به نماز ایستاد. بعد هم برای شنیدن سؤالات اعلام آمادگی کرد. از چپ و راست سؤال بود که درباره اسلام و قرآن مطرح میشد. او با کمال آرامش، همه را یادداشت می کرد تا پاسخ بدهد.
یکی بلند شد و با تمسخر گفت:” میگویند در بهشت نهرهای عسل جاری است. تکلیف من که از عسل خوشم نمیآید چیست؟ “سید” با نهایت متانت و مهربانی و همراه با لبخند گفت:” باید اول ببینیم که اصولاً شما را به بهشت راه میدهند یا نه، تا بعد درباره این مشکل صحبت کنیم. بعد شروع کرد با دلایل عقلی و براهین قرآنی درباره نعمت های بهشتی سخن گفت.
بیش از 4 ساعت پرسش و پاسخ ادامه داشت. کار به نیمه شب کشید . اتمام جلسه را اعلام کردند . دانشجویان دور او حلقه زدند. دانشجویانی هم که در سالن دیگر، مشروب خورده بودند هم به جمع پیوستند. عده ای دور “سید” را گرفتند که حتی روی پاهایشان بند نبودند. اما ایشان جواب همه را با متانت می دادند. یکی از آنها از این رفتار آرام در پاسخگویی عصبانی شد. چاقویی درآورد و خواست به “سید” حمله کند که دانشجویان مسلمان انجمن، دست او را از پشت گرفتند.
بعد هم بچههای انجمن دنبال تلفن گشتند تا پلیس را خبر کنند. سید گفت دست او را رها کنید چون او حالا هوشیار نیست و چند ساعت بعد حالش جا می آید. به او نگاهی کرد و با زبان آلمانی و با لحن مهربانی به او گفت: “خطایی از ما سر زده که شما برآشفتید؟ ” بعد از او خواست که آرامشش را حفظ کند. او تنها روحانی اندیشمندی بود که این روزها در سیاست ما وجود ندارد: “سید محمد حسین حسینی بهشتی”
خاطره ای ازآیت الله شهید بهشتی از مجموعه گفت وگو با فرزند ایشان منتشر شده و در آلمان همراهشان بوده است.
صادقانه ترین امید ها
عربی از پیامبر صل الله علیه و آله پرسید:چه کسی حساب رسی را در روز قیامت بر عهده خواهد داشت؟حضرت فرمود:خدا.مرد عرب گفت آیا او خود این کار را بر عهده می گیرد؟حضرت فرمودند بله.
آن عرب تبسمی نمود.پیامبر فرمود:چرا خندیدی؟مرد عرب گفت:کریم و بزرگوار آن گاه که قدرت پیدا کند،در می گذرد و آن گاه که به محاسبه بنشیند مسامحه می کند و آسان می گیرد.
رسول خدا فرمودند:این مرد راست می گوید.آگاه باشیدکه کریم و بزرگواری بخشنده تر و بزرگوارتر از خدا نیست.او اکرم الاکرمین و بزرگوارترین بزرگوران است ….«1»
عزیزان ما خدایی به این مهربانی داریم،نباید تحت هیچ شرایطی از این خدا نا امید شویم،اما نباید امیدواری به خداوند باعث جرئت برگناه بشود.برخی از این امید ممکن است سوء استفاده کنید همان گونه که شخصی خدمت امام صادق عرض کرد:گروهی از دوستان شما گناه می کنند و می گویند به رحمت خدا امیدواریم.
امام فرمودند:آن ها دروغ می گویند که دوست ما هستند،بلکه قومی هستند که آرزوهای بی جا،آن ها را به این طرف و آن طرف می کشاند.کسی که به چیزی امیدوار باشد.برای رسیدن به آن کار می کند و کسی که از چیزی ترسان است از آن دوری می کند.«2»
بله دوستان طبق فرمایش امام صادق علیه السلام کسی که به خدا امید دارد باید در راه او تلاش کند و آثار امیدواری در کارهایش مشخص باشد،اگر تلاش کرد باید امیدوار باشد که خداوند تلاشش را می پذیرد و اگر مختصر کوتاهی کرده باشد او را می بخشد.اما کسانی که اصلا در کارهایشان خیری نیست در ادعایشان مبنی بر امید داشتن به خدا باید تجدید نظر کنند…
منابع:
1:اسرار الصلوة ص 255
2:داستان های اصول کافی ج 1 ص 434
کتاب شریف چهل موضوع 339 داستان تالیف کاظم سعید پور ص 31.
نقش اخلاص در زندگی
فضايل حضرت عباس(ع)
1- ادب: حضرت علي(ع) از همان اوايل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربيت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي، شمشيرزنی و ساير فضايل اخلاقی ، تعليم و عادت داده بود.
روايت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسين(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولايش می نشست. او تربيت شده حضرت علي(ع) است که از همين مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.
حضرت عباس (ع) هيچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نمايد مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا درياب.
2- يقين:( درجه بالای ايمان) ويژگی است که کمتر درغير معصوم ايجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکي، يقين به وجود آفريدگار يکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ويژگی مستظهر به عنايات الهی بود و از اين رهگذر ويژگی های ديگر خود را متبلور می ساخت.
3- وفا: وفای او نسبت به اهل بيت عليهم السلام به غايت زياد و در خور نخستين است. در وفا همين بس که باقر شريف قريشي، نويسنده عرب زبان معاصر، در کتاب” حياة الامام حسين بن علی عليهما السلام ” می نويسد:” در تاريخ انسانيت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگيرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسين(ع) نمی توان يافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت.”
4- دلاوري: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمايانگر بود، بلکه در صفين نيز نمايان شده بود به ويژه در جنگ صفين افراد زيادی را کشت و حيرت همگان را از آن دلاوری برانگيخت.
شعبان مقدمه زیبا بر ماه خدا
شعبان ، ماهی که از فضیلتهای بسیاری برخوردار بوده و بنده خاضع خداوند می تواند بهترین دستاوردهای معنوی را از این فرصت مغتنم کسب کند ، چرا که خوان رحمت الهى دراین ماه گسترده تر است .
به استقبال رمضان رفتن آن هم با مقدمه ای به نام شعبان زیباست چرا که اگر قرار ملاقات با بزرگی داشته باشید، چگونه بر سر این قرار حاضر می شوید؟! حتما آن گونه که لایق و شایسته این ملاقات است ، خود را مهیا و آماده می کنید. شعبان نیز فرصتی برای مهیا سازی خود برای حاضر شدن بر سر قرار و میهمانی الهی است. درماه رمضان بر سر سفره الهی میهمان هستیم و ماه شعبان فرصت مغتنمی است تا خود را مهیای این ضیافت و میهمانی سازیم .
احادیث و روایات گوناگون درباره عظمت و بزرگی ماه شعبان از ائمه و بزرگان دین نقل شده است چنانکه پیامبر فرمود:شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه خدا. هر کس یک روز از ماه من را روزه بگیرد، من در قیامت شفیع او خواهم بود.
پیامبر ماه شعبان را روزه میداشت و آن را به ماه رمضان وصل میکرد.
از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت است که چون ماه شعبان داخل می شد، حضرت امام سجاد(علیه السلام) اصحاب خود را جمع می کرد و می فرمود: ای گروه اصحاب من! می دانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است و رسول خدا می فرمود: شعبان ماه من است پس روزه بدارید در این ماه برای محبت پیغمبر خود و برای تقرب به سوی پروردگار خود. به حق آن خدایی که جان علی ابن الحسین در دست قدرت اوست، سوگند یاد می کنم که از پدر حسین بن علی (علیهما السلام) شنیدم که فرمود : از امیر المومنین (علیه السلام) شنیدم که هرکه ماه شعبان را برای محبت پیغمبر خدا و تقرب به سوی خدا روزه دارد، خدا او را دوست دارد و به کرامت خود در روز قیامت نزدیک و بهشت را بر او واجب سازد.
تلاش کنیم ...
تلاش كنيم نديده ها را ببينيم
ديدن آنچه كه همه ميبينند…
هنر نيست!
آرزوهاي بزرگ
ته دل هرکس يه آرزوي بزرگ بود که در عين سادگي هرگز برآورده نشده بود…
جارو ميخواست يکبار هم که شده خودشو تميز کنه…
آينه ميخواست خودشو ببينه…
دوربين عکاسي آرزو داشت کسي يکبار از اون هم عکس بندازه…
لغتنامه ميخواست معني خودش رو بفهمه…
آیا تو خوشبختی؟
/span>
نانی برای خوردن
لباسی برای پوشیدن
و ساعتی برای خوابیدن داری؟ آری
نامی برای خوانده شدن
کتابی برای آموختن
و دانشی برای یاد دادن داری؟ آری
بدنی سالم برای برداشتن سبد یک پیرزن.
سقفی برای شاد کردن یک کودک
دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟ آری
لحظهای برای حس کردن
قلبی برای دوست داشتن
و خدایی برای پرستیدن داری؟ آری
پس خوشبختی بسیار خوشبخت
.
گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی
نظر طالب زاده درباره مستند مهار نشده
به گزارش مشرق نادر طالبزاده درخصوص مستند «مهار نشده» اظهار داشت: این مستند دارای قابلیتهاییست که مجبور به اکران آن خارج از جشنوارههای تخصصی شدهاند. مستندی که با توجه به قوی بودن آن رئیس جمهور را برای رونمایی از آن به تالار وحدت میکشاند، چنین مستندی به طور حتم قوی و قابل توجه است. وی در ادامه افزود: این فیلم در عین حال که یک توفیق است، یک الگو برای آینده نیز به حساب میآید، زیرا دیگران نیز با دیدن این مستند باور میکنند میشود کارهای خوبی مانند این مستند انجام داد، چه بسا سوژههای خوبی که وجود دارد و ما به آنها توجهی نمیکنیم. *کاش بچههای حرباللهی بیشتر از این وارد گود شوند طالبزاده خاطرنشان کرد: گاهی اوقات به سوژههایی که میشود درباره آنها فعالیتی کرد اما متاسفانه فعالیتی بر روی آنها انجام نشده است فکر میکنم و ناراحت میشوم زیرا این مورد بسیار ناراحت کننده است که چرا بچههای حزباللهی وارد گود نمیشوند؟ مریض میشویم وقتی فکر میکنیم چقدر کار باید میکردیم و نکردیم. این کارگردان سینما و تلویزیون در ادامه با ابراز خرسندی از وجود یک شوک و شادمانی پس از نمایش این مستند گفت: کاش از جنس این بچهها بیشتر داشتیم. ای کاش بچههای حزباللهی مانند عوامل این مستند وارد گود میشدند البته جای خوشحالی دارد که این بچهها کاری را ساختند که میشود آن را با افتخار ارائه کرد. *«مهار نشده» یک مستند قرآنی است طالبزاده با اشاره به این مطلب که این مستند یک کار قرآنی است، گفت: این مستند کاملاً یک اثر قرآنی است زیرا تفسیر و تبیین همان چیزی است که خدا به آن وعده داده است و همان چیزی است که انقلاب اسلامی برای آن جنگیده است. وی در ادامه با توجه به فعالیتهای گسترده دشمنان در این زمینه گفت: در حال حاضر دشمنان حقیقی در حال فعالیتهای زیادی در این زمنیه هستند؛ زیرا آنها، هم نیروی انسانی زیادی دارند و هم بودجه بسیار بالایی برای فعالیت در این زمینه دارند پس باید فعالیت در این زمینه را جدی بگیرم تا با کارهای خوبی مانند این مستند رو در روی آنان ایستادگی کنیم. طالبزاده درباره کار و فعالیت علیه انقلاب اسلامی گفت: جالب است که در جشنوارهای مانند فرانسه وقتی میخواهند به فیلمسازان ایرانی مدال بدهند به آنها مدال «شوالیه» میدهند. بدین معنا که سوارکاران و شوالیههای جنگهای صلیبی هستند و علیه اسلام جنگیدهاند اما هیچ کس به این مطلب دقت نمیکند که من با این فیلمی که ساختهام علیه انقلاب، کشورم و علیه مجاهدین اسلام جنگیده ام. وی در ادامه افزود: درست است که ما در مقابل شوالیههایی که سالهاست در حال فعالیت علیه انقلاب اسلامی هستند ایستادگی کردیم اما سواران ما تکسوار بودند و آنها به صورت ارتش جلو آمدند. من امیدوارم این تکسواران ماننند بچههای این مستند به تاخت و تاز خود ادامه دهند و باقی بچههای حزباللهی را با خود همراه کنند.
اعتکاف در ادیان دیگر
کسی دقیقاً نمیداند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکلگیری چه چیزهایی بوده است.
با توجه به آیه 125 سوره بقره، میتوان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب میشده و پیروان ایشان به این عمل مبادرت میورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند است.
حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی. (طه :83 و 84).
بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد می آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول میشدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی مینمود حضرت مریم (ع) است. قرآن در این باره می فرماید: «وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً ــ کفالت او (مریم) را زکریا بر عهده گرفت و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا میدید» (آل عمران:37).
از قرآن مجید (مریم:16و 17) استفاده میشود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر می برد.
علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.
طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای خود تقرب می جسته اند.
اجداد پیامبر اسلام (ص) از پیروان دین حنیف به شمار می روند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عده ای از این حنفاء نسبت داده شده است. آنان در جاهای خلوتی که از مردم دور بود به اعتکاف پرداخته و خود را در آن محبوس می کردند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، از آن خارج نمی شدند و در آن اماکن به عبادت و تأمل و تفکر در هستی پرداخته و در جستجوی راستی و حقیقت بودند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام مثل غار حراء، به عبادت مشغول میشدند.
پیامبر (ص) نیز مانند خود بر دین حنیف یعنی دین حضرت ابراهیم (ع) بود و عبادات متداول آن دین و از جمله اعتکاف را برپا میداشت.
قبل از بعثت حضرت محمد (ص) نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم (ص) نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول میشدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو میرفتند.
به نقل از سایت تبیان
آیا می دانی مومن کیست؟
ویژگی های مؤمن در کلام امام علی ر(علیه السلام)
* هنگام تسلط و توانایی گذشت می کند.
* رفتارش ملایم است. * شیوه زندگی و راه رفتنش آمیخته با فوتنی است. * حاضر است خود را به زحمت بیندازد تا دیگران در آسایش باشند. * در دوستی خالص است. * در پیمان استوار است. * در داوری ها ستم نمی ورزد و جانبداری نمی کند. * در برنامه زندگی اقتصادی خود اندیشه و تدبیری نیکو دارد.
* در نبودن اشخاص حقوق آنان را رعایت می کند. * عذر پذیر است. * بسیار بخشنده است ، بی آنکه اسرافگر باشد یا زیاده روی کند. * نسبت به درماندگان بسیار مهربان و دلسوز است. * در هر مشکلی می توان به یاری او دل بست. * اگر از کسی خوبی دید از آن یاد می کند. * کسی را که با او مشورت می کند، به راهی که خیر و صلاح می داند آشنا می سازد. * پرده کسی را نمی درد. * در اسرار مردم امین وامانت دار است . * از زور گویی و نادانی می پرهیزد. * دانش و شکیبایی را با هم به کار می برد. * با دیگران با خلق و خوی خوش رفتار می کند. * نسبت به زیر دستان خود سخت گیری و بد رفتاری نمی کند. He isn’t cruel & rude towards his inferiors. * او را از کسالت و بی حالی دور می بینی. * از روش نیکوکارانی که پیش از او وجود داشته اند، پیروی می کند. * هیچ کس کار نیک را برای ریا و خود نمایی انجام نمی دهد. * نه متکبر و خودخواه است و نه حیله گر و مکار. * جز به راست سخن نمی گوید. * شکم پرستی او را به روایی نمی کشاند. * در کارهایش شتاب و عجله نمی کند. * بخل نمی ورزد. * پرخاشگر نیست. * با سخنان ناسزا کسی را نمی رنجاند. He doesn’t insult others. * نه عیب جوی مردم است و نه پشت سر آنا بد گویی می کند. * مست و سهل انگار نیست. * در اموری که به او مربوط نیست دخالت نمی کند. * در سختی، سستی به او دست نمی دهد. * در آسایش، خود را فراموش نمی کند. * از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی شود. * در هنگام بی نیازی، میانه روی را از دست نمی دهد. * در تنگ دستی عزت نفس خود را پاس میدراد. * اگر می پرسد،مقصودش یاد گرفتن است نه آزار دادن. * بی جهت کسی را سرزنشنمی کند. * ستمدیده را یاری می کند. * یاری کننده دین است. * سکوت را اختیار می کند تا از لغزشها سالم بماند. * در روابط خود با مردم، انصاف را رعایت می کند. * نسبت به یتیمان همچون پدر است. * زندگی را سخت نمی گیرد. * اگر از کسی دوری می کند از سر کبر و خودپسندی نیست. * بنابراین، شایسته آن است که پیشوای نیکوکاران بعد از خویش قرار بگیرد.
حقیقت اعتکاف
اعتکاف، دوره فشرده خودسازی و خودشناسی است.
اعتکاف، در خانه دل با حق سخن گفتن و از غیر، لب فروبستن و به خدا پیوستن است.
اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف می کوشد از فرش زمینِ نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشیانه دوست منزل گزیند.
اعتکاف، به حساب خود رسیدن است، پیش از آنکه به حساب آدمی برسند.
از فضیلت های اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خداست.
اعتکاف، راهی برای انس با خداست.
اعتکاف، در حقیقت معجونی از چندین عبادت است: حضور در خانه خدا، انس با قرآن، روزه دار بودن و دعا و نماز شب.
اعتکاف، رهایی از هیاهوها، تعلقات و آزادگی است.
اعتکاف، نه گفتن به هوس ها و آز و طمع هاست، و آری گفتن به همه فضیلت ها و زیبایی ها.
میثاقی دوباره
اعتکاف، میثاقی است دوباره، عهدی است صدباره و نگاهی است یک باره به عمق ناپیدای عشق. سه روز خود را برای او مخلص کردن، عشق را در سحر معنا کردن و روزه را آغاز وصال دانستن. اعتکاف، حج کوچکی است در دل، عمره بزرگی است در نفس، قربانگاه زیبائی است در قلب. در مساجد جامع شهر محرم شدن، سه روز خود را کنار کوه «جبل الرّحمة» دیدن. در کلاس عرفات، مقدمات را چیدن و ذکر «مَنْ لِی غیرُک» را سرمشق گرفتن و چون مجنون، نام لیلی را گفتن. سه شب بیداری از سوز عشق و بیزاری از دنیا و خود را در زمزم معرفت شستشو دادن. بین صفا و مروه راه رفتن، میان از خود گذشتن و به خدا رسیدن و از آتش عشق هروله کردن. دوباره بر گردنامش طواف کردن، پشت مقام ابراهیم، زمزمه دعا کردن، بر سجاده نیاز، سفره دل گشودن و در روز آخر، تا منی رفتن و عرفات را پشت سر گذاشتن و منیّت را قربانی کردن. در «اعمال امّ داوود» صحبت عاشقانه کردن و در سجده آخر، خوشه استجابت را درو کردن.
تبسم، عشق، سخاوت
بشارتت باد، ای آسمان آبی!
بشارتت باد، ای زمین سبز!
بشارتت باد ای «مدینه» عشق!
بشارتت باد ای خطه «توس»!
بشارتت باد ای سلطان خراسان، ای علی بن موسی علیه السلام !
بشارتت باد آمدن فرزند؛ فرزندی که در همه آفاق یگانه است! باعظمتی به وسعت تمام آسمان ها، که هیچ معمّایی برایش غامض و هیچ علمی برایش دشوار نیست.
فرزندی که آسمان، به سخاوت دست هایش غبطه خواهد خورد!
فرزندی که با حضور سبز خود، مسیر امامت را تا رویش اولین سپیده موعود، ادامه خواهد داد!
فرزندی که نخوتِ مستبدّان را با بردباری علم خود، خواهد شکست.
و چرخه آوازه اش، حیرتیان لاهوت و ناسوت را مفتون خویش، خواهد کرد!
… با تمام خردسالی اش، خاک پای «ابن الرضا» را آسمان، سُرمه خواهد کرد و زمین، شکوفه های گیلاس را به پایش خواهد افشاند!
دست هایش که سخاوتمندترین فصل سبز هستی اند، آسمان را با قنوتش، زمین را با نگاهش، مسکینان را با ملاطفتش و درماندگان را با اجابتش، مثل نسیم بهاری، خواهد نواخت و عشق، در حوالی نگاهش، به اوج هیجان خواهد رسید. صبرِ تمام محافل و مجالس، با نام مبارکش آذین خواهد شد و با وجود خُردسالی، پیران راه را راهنما خواهد بود!
چشم ها به نگاه مهربانش و قلم ها به نجوای آسمانی اش، دوخته خواهد شد!
به قامت آسمانی اش، هستی تواضع خواهد کرد و بر قدوم مبارکش، عرش، حریر عاطفه خواهد گسترد!
می آید، تا ادامه دهنده وقار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، صبر علی علیه السلام ، معصومیت زهرا علیهاالسلام ، سخاوت حسن علیه السلام ، شهامت حسین علیه السلام ، عبادت سجاد علیه السلام ، علم باقر علیه السلام ، حلم صادق علیه السلام ، مظلومیت کاظم علیه السلام و کرامت رضا علیه السلام باشد!
می آید، تا شور ولایت را در نگاه تک تکِ ستاره ها بدمد!
می آید، تا شوق سخاوت را در سینه تک تک ابرها بکارد!
می آید، تا نبض دست های خالی را با تبسّم های آکنده از مهربانی، پیوند بزند!
می آید، تا تمام نگاه های فقیرانه را با نسیم یادش، بنوازد!
می آید، تا یگانه فرزند روزگار خویش باشد که حتی آینه ها به زیبایی و کمالش رشک می برند! درود بر آمدنش! درود بر لحظه های سبز شادمانی! درود بر لحظه های بلورین تولّد! درود بر آمدنش که سبزترین نهال «امامت» خواهد بود و در سایه سارش، آسمان، خستگی از تن خواهد زدود!
درود بر زیبایی زندگی اش که جاری ترین لحظه های سخاوت را با «یا اَجْوَد الاَجْوَدینْ» تفسیر کرد!
و درود بر آمدنش که ما را به بهاری جاودانه، بشارت می دهد!
مولاجان! خوش آمدید.
حل یک معمای فقهی
مامون به یحیى بن اکثم گفت: از ابو جعفر(امام محمد تقى) مساله اى فقهى بپرس تا بنگرى در فقه چگونه است.
یحیى گفت: اى اباجعفر! خدا کارت را رو به راه کند, چه مى گویى درباره محرمى که شکارى را کشته است؟
امام جـواد(ع) گفت: آن صید را در حل کشته یا در حرم؟ عالـم بـوده یا جاهل؟ به عمد بوده یا به خطا؟ آن محرم بنده بوده یا آزاد؟ صغیر بـوده یا کبیر؟ نخستیـن صید او بوده یا صید دوباره او؟ آن صیـد پرنده بـوده یا غیر آن؟ پـرنـده کـوچک بوده یا بزرگ؟ محرم با قصد صید پرنده دارد و مصر است یا تائب؟ ایـن صید در شب بـوده و از آشیانه بـوده یادر روز و آشکـارا؟ محـرم بـراى حج بـوده یا عمـره؟
راوى گـوید: یحیى بـن اکثم طورى واماند که واماندگى اش بر احدى از اهل مجلس پـوشیـده نمـانـدو همه مـردم از جـواب امـام جـواد(ع) در شگفت مـانـدند.
بعداز آن که مردم پراکنده شـدنـد, مامـون گفت: اى ابا جعفر!اگر صلاح بدانى, آنچه را که بر هر صنف از ایـن اصناف در قتل صید, واجب است به ما بشناسان!
امام جواد(ع) در پاسخ فرمود: چـون محرم صیدى از پرنده هاى بزرگ را در حل بکشد, یک گوسفند کفاره بر او باشد. و اگر در حرم باشد کفاره دو چندان است . و اگر جـوجه اى را در حل بکشـد بره از شیر گرفته اى بر اوست و بها بـر او نیست چـون در حرم نبـوده است. و اگر در حرم باشد بره و بهاى جـوجه هر دو به عهده اوست . و اگر آن صید حیـوان وحشـى باشد, در گورخر وحشى گاوى باید. و اگر شتر مرغ است یک شتر باید. و اگر نتوانــد شصت مسکیـن را اطعام کند. و اگر آن راهـم نتـواند هجـده روز روزه بـدارد. و اگــر شکار,گاو باشد بر او گاوى است. و اگرنتواند سى مسکـیـن را اطعـام بدهد, و اگر آن را هـم نتـواند نه روز روزه بگیرد.و اگـر آهـو باشد یـک گـوسفند بر اوست , و اگر نتواند ده مسکیـن را طعام دهد. و اگر نتـواند ســه روز را روزه بـدارد.
و اگر در حرم شکـارش کـرده کفـاره دو چندان است و باید آن را به کعبه رساند و قربانـى کنـد و حق واجب است کـه اگر در احـرام حـج باشد کفاره رادر منـى بکشد آنجا که قربانگاه مردم است. و اگر در عمره باشد درمکه و در پناه کعبه بکشد. و به اندازه بهایـش هـم صدقه بدهد تا دو چـندان باشـد. و همچنیـن اگر خرگوشى یا روباهى صید کند یک گوسفند بر اوست و به اندازه بـهایش هم بـاید صدقه بـدهد. و اگر یکـى از کبـوتران حرم را بکشد یک درهـم صدقه دهد و درهم دیگـرى هـم دانـه بخرد بـراى کبـوتـران حرم. و اگر جـوجه باشـد نیـم درهـم.و اگر تخم بـاشد یک چهارم درهم.
و هر خلافـى که محرم از راه نادانـى و یا خطا مرتکب شـود کفاره ندارد, جز همان صیـد که کفـاره دارد, جـاهل بـاشـد یـاعالـم , خطـابـاشـد یـا عمــد.
و هر خلافى بنده کند تمام کفاره اش بر مـولاى اوست. و هر خلافـى کـودک نابالغ کند چیزى بر او نیست. و اگر بار دوم صید او باشد خـدا از او انتقام کشد ( و کفاره ندارد) اگر محرم شکار را به دیگرى نشان بـدهد واو آن را بکشـد کفاره بر اوست, و آن که اصـرار دارد و تـوبه نکـرده پـس از کفـاره, عذاب آخـرت هـم دارد. و اگر پشیمان است پـس از کفاره, عذاب آخرت ندارد. اگر شبانه از آشیانه به خطا شکار کرده چیزى بر او نیست, مگر قصد شکار داشته باشـد. و اگر عمـدا شکار کند, در شب باشـد و یا روز کفاره بـر اوست. و آن محرم به حج است بایـد کفاره را در مکه قربانى کند.
تحف العقول. ص 452.
پرواز تا اوج در شب آرزوها
امشب باز هم کبوتر دلم در آسمان بی کران وجودت پرواز می کند ، بال می زند ، اوج می گیرد و بر بلندای عظمتت خیره می شود و تسبیح تو می گوید . باز هم آسمان آبی می شود ، نوری به وسعت مهربانیت بر دل سیاه شب سایه می افکند ، این بار هم دستان نوازشگرت مرهم بال های خسته ام می شود و عطوفتت در تار و پود وجود بی جانم ریشه می دواند و من از تو لبریز می شوم . مست می شوم از باده ی عشقت و بی پروا سیلی خور امواج متلاطم رحمانیتت . کاش لحظه ای زمان می ایستاد و چشمانم بی هراس از گذر ثانیه ها بندگی خویش را به تصویر می کشید و در نور رحمتت غرق می شد . اما افسوس که زمان باز نمی ایستد ، ولی دل هر روز به شوق لحظه ی دیدار شتاب ثانیه ها را طلب می کند . چه دلنشین است قامت سیاه شب و چه دلنواز است لحظه ی آغاز دلدادگی . خدایا باز هم تو را شکر که این بار نیز مرا پذیرفتی …
ماه بندگی ...
و فرمود:
این الرجبیون؟
پس بشتابید تا از ایشان شوید
که اینان رستگارانند…
****
و «قم اللیل الا قلیلا…»
پس فرمود حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
پاس بدار شب را مگر اندکی…
****
«کتب علیکم الصیام… »
و در کتابش چنین فرمود که:
روزه دار روز را تا راه های آسمانم را بر شما بازکنم…
****
بشتاب به سوی حی علی الفلاح …
و نشانمان داد راه نزدیکی را
بخوانید مرا تا اجابت نمایم…
****
راه رستگاری این است و رستگاری نزدیک
قدم بردار که فرشتگان منتظرند…
رجب المرجب بر شما مبارکباد….
این الرجبیون ...
… در صحرای محشر بیرقی افراشته می شود و همه مردم از اولین و آخرین زیر لواء آن قرار می گیرند، بااینکه وادی بسیار وسیع است، اما جای سوزن انداختن نیست و مردم مانند تیر در ترکش به سختی در کنار هم قرار گرفته اند (1)، همه سر در گریبان حسرت فروبرده اند و عرق شرم از سر و رویشان میچکد و البته زمین نیز همچنان بیقرار حادثهای در شرف وقوع است(2)، گنهکاران و فریب خوردگان قرار ندارند و اهمال کاران و غفلت زدگان چون گنگ خواب دیده حیرت زده اند…
جملگی در انتظار موعد رسیدگی به نامه اعمال تک تک بندگان هستند که ناگهان منادی ندا سر می دهد که «أین الرجبیون»، اهل ماه رجب کجایید؟
جمعی بر می خیزند که چهره شان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پریشان و متحیر اهل محشر را می شکافند و در پیشگاه حقیقت هستی و مالک این روز می ایستند. منادی، ندا سر میدهد که بهشت بر شما گوارا باد و ایشان با آرامشی رشک برانگیز به سمت مامن الهی حرکت می نمایند که زمزمه ای برمی خیزد که: “اینها چه کسانی بودند که چنین با احترام و آسان از صراط گذشتند؟”
یکی از پاک سیرتان پاسخ می گوید که: ما رجبیون هستیم، زنان و مردانی که وقتی ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سایه افکند با روی گشاده به استقبالش رفتیم، روزهایی از آن را روزه گرفتیم و شبهایش را به عبادت صاحبش گذراندیم(3). از همین روست که در این روز که نه ثروت های اندوختهتان در دنیا و نه فرزنددان برومندتان به کارتان نمی آیند (4) نجاتمان بخشید و مقام شفاعتمان داد(5)، ما در ماه او که همان ماه رجب است از بذل مال دریغ نورزیم، تا برای آخرت خویش توشهای فرستاده باشیم و خداوند بخشاینده به پاس این عملها مقامی مرحمت فرمود، که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است.
… دروازه های مهر و مهربانی باز شده است و سفیر مهربانی حضرت حق بشارت می دهد که :"ای مردم، خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت رو به سوی شما آورده و درهای رحمت در این ماه گشوده است"، پس کسانی که پس از گشایش، در آن را می بندند چه عذری دارند؟
ای دوست بدان که :«رجب» نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر است و از عسل شیرین تر. پس هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد، از آن نهر سیراب خواهد شد . به فرموده نبی: « ماه رجب ، ماه خداست در غایت حرمت و فضیلت. اگر کسی روزی از این ماه را روزه بگیرد خدای را خشنود و شعله غضب الهی را خاموش نموده است و دری از درهای جهنم به روی او بسته می شود . ماه رجب ماه استغفار امت من است . رجب را اصّب نیز نامیده اند زیرا که در این ماه ، رحمت خدا بر امت من ریزش می یابد .»
1- بحارالانوار، ج 7، ص 111
2- نهجالبلاغه، خطبه 102
3- ثمرات الحیاط، ص 451، پیامبر اکرو (ص)
4- قرآن کریم، شعرا؛ آیه 88
5- ثمرات الحیاط، ص 252
نبایدها در زندگی مشترک
تکرارنکردن خطا؛
اگرچه نمی توان هیچ انسانی را یافت که در زندگی مشترک خطا نکرده باشد اما این خطا نیست که بنیان زندگی را سست می کند بلکه تکرار خطا و جبران نکردن آن است که باعث می شود زوج ها در طول زمان از یکدیگر دلسرد شوند. بعضی از خطاهای تکرار شونده که به زندگی مشترک آسیب جدی می زند به صورت فهرست وار ذکر می شود.
بعضی همسران در زندگی مشترک خود را عقل کل می دانند و به سخن و پیشنهاد همسرشان کوچک ترین اعتنایی نمی کنند. بهتر است با متانت و صداقت بپذیرید که همسرتان در برخی کارها شایسته تر است و شایستگی او را مورد ستایش قرار دهید. سعی کنید برای سخن و پیشنهاد او احترام قائل شوید و بدانید همه چیز را همگان نمی دانند.
فرمان ندادن؛
فرمان ندهید و خانه را به پادگان تبدیل نکنید. متوجه باشید که خانه محل تبادل عشق و محبت است نه کانون یکه تازی و فرمانروایی یک نفر. گاهی افکار مزاحم در ذهن یکی از همسران مانند خوره شادمانی را از زندگی مشترک می گیرد. بهتر است به جای اعمال و رفتارهای دست و پاگیر و اندیشیدن به امور نامطلوب، انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده کنید.
مقایسه نکردن؛
این مشاور خانواده با بیان این که افراد هرگز نباید از ازدواج خود اظهار پشیمانی کنند، تصریح می کند: هرگز زندگی خود را با دیگران مقایسه نکنید و بدانید زندگی هرکس مطابق سلیقه و نگرش و درایت وی شکل می گیرد. بنابراین مسئولیت آنچه را در زندگی مشترک رخ می دهد به عهده بگیرید و آن را به گردن همسرتان نیندازید.
مقابله به مثل نکردن؛
هرگز مقابله به مثل نکنید و به جای رفتارهای تلافی جویانه، رفتار مناسب با شرایط را در پیش بگیرید و در موقعیت مناسب، رفتار اشتباه همسرتان را به وی متذکر شوید.
انگشت نگذاشتن روی نقاط ضعف؛
همچنین به یاد داشته باشید که هرگز روی نقاط ضعف همسرتان انگشت نگذارید. هر فردی بدون شک نقاط ضعفی دارد. آشکار و برجسته کردن این نقاط ضعف باعث ایجاد کدورت در زندگی می شود. هرگز از نقاط ضعف همسرتان به عنوان ابزاری برای به سکوت کشاندن یا شکست دادن او در مراحل مختلف زندگی استفاده نکنید.
نمک پاشیهای گاه و بیگاه در زندگی مشترک
دعوا نمک زندگی است و نمیتوانید زن و شوهری را پیدا کنید که زندگی شان بدون این نمک پاشیها باشد! اما چیزی که بین زوجها تفاوت ایجاد میکند، سبکهای آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار میکنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور میکنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که باید 4رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟
اولین رفتار مخرب، انتقاد است.
انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمیکند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار میکنید.
دومین رفتار مخرب، سرزنش است.
در سرزنش ما واقعا شروع میکنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه میروند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخیهای خصمانه هم در همین دسته قرار دارند.
سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرفهای همدیگر است
. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدسهای همسر و تکرار حرفهای گذشته او از نشانههای جبهه گیری هستند.
چهارمین رفتار غلط شما در دعوا سکوت نابجا است.
مردها معمولا از این روش برای خاتمه دعوا استفاده میکنند. اما زنها فکر میکنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولا دعوا را بدتر میکند.