قرآن در سخن دانشمندان جهان
گــوتـه، شاعر و نويسنده معروف آلمانى مىگويد: ساليان دراز كشيشان از خدا بى خبر، ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر كه ما قدم در جاده علم و دانش نهاديم و پرده تعصب را دريديم، عظمت احكام مقدس قرآن، بهت و حيرت عجيبى در ما ايجاد نمود. به زودى اين كتاب توصيفناپذير، محور افكار مردم جهان مى گردد!
آلبرت انيشتاين كه نيازى به معرفى ندارد، مىگويد: قرآن كتاب جبر يا هندسه نيست؛ مجموعهاى از قوانين است كه بشر را به راه صحيح، راهى كه بزرگترين فلاسفه و دانشمندان دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند، هدايت مىكند.
ويل دورانت ، دانشمند امريكايى شرقشناس، مىگويد: در قرآن، قانون و اخلاق يكى است. رفتار دينى در قرآن، شامل رفتار دنيوى هم مىشود و همه امور آن از جانب خداوند و به طريق وحى آمده است. قرآن در جانهاى ساده عقايدى آسان و دور از ابهام پديد مىآورد كه از رسوم و تشريفات ناروا آزاد است .
آرتور آربرى كه يكى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگليسى است، مىگويد: زمانى كه به پايان ترجمه قرآن نزديك مىشدم، سخت در پريشانى به سر مىبردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مىبخشيد كه براى هميشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى كه مسلمان نيستم، قرآن را خواندم تا آن را درك كنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگهاى نافذ و مرتعش كنندهاش شوم و تحت تأثير آهنگش قرار گيرم و به كيفيتى كه مسلمانان واقعى و نخستين داشتند، نزديك گردم تا آن را بفهمم .
لئوتولستوى ، نويسنده معروف روسى مى گويد: هر كس كه بخواهد سادگى و بى پيرايگى اسلام را دريابد، بايد قرآن مجيد را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانين و تعليمات حقيقى و احكام آسان و ساده براى عموم بيان شده است. آيات قرآن به خوبى بر مقام عالى اسلام و پاكى روح آورندهاش گواهى مىدهد.
دكتر هانرى كُربن ، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مىگويد: اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمىكرد كه بشر را به علم و تعقل و تفكر دعوت كند. هيچ انديشهاى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا كه نزديك به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فكر سخن رفته است.
ارنست رنان ، فيلسوف معروف فرانسوى مىگويد: در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سياسى ،اجتماعى، ادبى و… وجود دارد كه هر كدام را بيش از يك بار نخواندهام؛ اما يك جلد كتاب هست كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مىشوم و مىخواهم درهايى از معانى و كمال به رويم باز شود، آن را مطالعه مىكنم. اين كتاب، قرآن - كتاب آسمانى مسلمانان - است.
ناپلئون بناپارت ، امپراطور فرانسه مىگويد: اميدوارم آن زمان دور نباشد كه من بتوانم همه دانشمندان جهان را با يكديگر متحد كنم تا نظامى يكنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجيد كه اصالت و حقيقت دارد و مىتواند مردم را به سعادت برساند، ترسيم كنم. قرآن به تنهايى عهده دار سعادت بشر است.
مهاتما گاندى ، رهبر فقيد هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنى، هر كس به اسرار وحى و حكمتهاى دين، بدون داشتن هيچ خصوصيت ساختگى ديگرى پى مىبرد. در قرآن هيچ اجبارى براى تغيير دين و مذهب انسانها ديده نمىشود. قرآن به راحتى مىگويد: هيچ زور و اكراهى در دين وجود ندارد.
ژان ژاك روسو ، متفكر و روان شناس مشهور فرانسوى، برداشت منحصر به فردى از قرآن دارد؛ او مىگويد: بعضى از مردم بعد از آن كه مقدار كمى عربى ياد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درك نمىكنند. اگر مىشنيدند كه محمّد(ص) با آن كلام فصيح و آهنگ رساى عربى آن را مىخواند، هر آينه به سجده مىافتادند و ندا مىكردند: اى محمّد عظيم! دست ما را بگير و به محل شرف و افتخار برسان. ما به خاطر يارى تو حاضريم كه جان خويش را فدا سازيم!!
منابع :
1. مدخل، سيد عباس قائم مقامى.
2. مبين، مجله قرآن پژوهى، شماره 5.
3. قرآن و روانشناسى، عثمان نجاتى.
4. سيماى خانواده در قرآن، زهرا برقعى.
5. شيوه جذب جوانان از ديدگاه قرآن، غلامرضا متقى.
6. قرآن از ديدگاه 114 دانشمند، محمد مهدى عليقلى.
7. دانستنيهاى قرآن، مصطفى اسرار
اهميّت نماز، 15 ضرر و زيان در نماز
مرحوم سيّد بن طاووس در كتاب فلاح السّائل آورده است :
روزى حضرت صدّيقه كبرى ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به محضر مبارك پدر بزرگوار خود، رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه عليه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت : اى پدر جان ! جزاى آن دسته از مردان و يا زنانى كه نماز را سبك مى شمارند، چيست ؟
پيامبر خدا صلوات اللّه عليه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هركس نماز را سبك شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نمايد، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند:
شش نوع آن در دنيا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع ديگر در قيامت آن هنگامى كه از قبر بر انگيخته شود خواهد بود.
امّا آن شش نوع عقابى كه در دنيا خواهد ديد:
1 برداشتن بركت و توفيق از عمرش ، كه نتواند از آن بهره كافى و سودمندى برگيرد.
2 برداشتن بركت از درآمدهايش .
3 پاك شدن سيماى نيكوكاران از چهره اش .
4 سرگردان و دلسرد شدن در كارها و عباداتش .
5 دعاها و خواسته هايش مستجاب نخواهد شد.
6 آن كه در دعاى مؤ منين سهيم نخواهد بود و دعاى خير ايشان شاملش نمى شود.
و امّا آن عقاب هائى را كه هنگام مرگ خواهد ديد:
1 ذليلانه خواهد مُرد.
2 گرسنه و تشنه جان مى دهد.
3 هيچ چيزى تشنگى و گرسنگى او را بر طرف نسازد.
و امّا آن عذاب هائى كه در قبر دچارش مى شود:
1 خداوند متعال ملكى را ماءمور مى نمايد تا مرتّب او را مورد شكنجه قرار دهد.
2 قبرش تنگ و تاريك و وحشتناك مى باشد.
و امّا آنچه در قيامت مبتلايش مى گردد:
1 خداوند ملكى را ماءمور مى نمايد تا او را بر صورت ، روى زمين بكشاند و اهل محشر او را تماشا نمايند.
2 محاسبه و بررسى اعمالش سخت و دقيق خواهد بود.
3 و در نهايت اين كه مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمى گيرد و عذابى دردناك دچارش خواهد شد.
بهترين روش سعادت بخش براى زن
محدّثين و مورّخين از اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام حكايت كرده اند:
روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و ياران نشسته بوديم ، كه حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله سؤ ال فرمود: بهترين چيز براى زن چيست ؟
و هيچ يك از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.
هنگامى كه من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه عليها آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ، مطرح كردم كه امروز پيامبر خدا چنين سؤ الى را بيان نموده است ؟
حضرت فاطمه سلام اللّه عليها اظهار داشت : آيا هيچ كدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خير، كسى جوابى نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترين چيزى كه براى زن سعادت بخش و مفيد مى باشد، آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى نيز او را نبيند.
امام علىّ عليه السلام افزود: چون شب فرا رسيد، در جلسه اى با حضور اصحاب و رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مشاركت نموده و من گفتم :
يا رسول اللّه ! از ما سؤ ال كردى : چه چيزى براى زن بهتر است ؟
اكنون جواب آن را آورده ام و آن اين كه : بهترين چيز براى زن آن است كه مردى را نبيند و هيچ مرد نامحرمى هم او را نبيند.
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: چه كسى اين پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه عليها.
حضرت فرمود: بلى ، دخترم راست گفته است ، همانا كه او پاره تن من مى باشد.
به نقل از سایت شهید آوینی
محيط خانواده در ايام امتحان
ناگفته پيداست که وقتي فرزندان امتحان دارند، شرايط به گونه اي بايد باشد که انگاري والدين هم امتحان دارند؛ در واقع کليه برنامه ها بايد تحت تاثير برنامه امتحاني فرزند باشد. از آرامش در خانه گرفته تا تماشاي برنامه هاي مختلف، ديد و بازديدها و غيره… هر کار مهمي در خانواده بايد به بعد از امتحانات موکول شود.
عده اي از بچه ها پيش از امتحانات اضطراب دارند و اين اضطراب بر يادگيري آنها تاثير سوء دارد.
بايد به دانش آموزان اين مطلب را يادآوري کنيم که آنها تاکنون از سد امتحانات متعددي گذشته اند و اين بار نيز مانند امتحانات گذشته مي توانند اين دوران را پشت سر بگذارند.
براي رفع اضطراب دو روش اساسي وجود دارد؛ اول روش مساله مدارانه است که در اين روش وضعيت يادگيري او بايد مورد توجه قرار گيرد؛ که اگر ضعفي دارد با تکرار و تمرين برطرف شود و در فرصت باقيمانده، آن قسمت هايي را که در آن ضعيف تر است و احساس مي کند که ممکن است در آن درس مشکل پيدا کند، با روش 20 درصد خواندن و 80 درصد تکرار و مرور آن، خود را تقويت کند.
روش دوم، روش هيجان مداري است. اين روش براي کساني موثر است که مشکل در يادگيري ندارند، ولي در شرايط و لحظه هاي خاصي دچار اضطراب مي شوند. اين قبيل افراد بايد با تکنيک هاي ريلکشين و کنترل تنفس، بر اشتغال ذهني خود کنترل ايجاد کرد و از قفل شدن ذهن در موقع امتحان جلوگيري کنند.
فرصت باقيمانده زمان خوبي است براي اين که همه دانش آموزان و دانشجويان اين تمرينات را انجام دهند و با آرامش حاصل از اين تکنيک ها، هم مروري بر درسها داشته باشند و هم راحت بتوانند امتحان بدهند.
گاهي والدين به دليل مشغله زياد يا اطمينان بيش از حد به فرزند، جوياي وضعيت تحصيلي او نيستند و دانش آموز در پايان هر فصل تحصيلي با حجم بالاي درس ها مواجه است و با سردرگمي اين روزها را به پايان برده و نتيجه خوبي نمي گيرد.
رعايت حد اعتدال و به عبارت ديگر حد وسط ، نکته مهمي است. فرزندان ثمره و سرمايه ما هستند و نبايد نسبت به آنها بي توجه باشيم؛ مخصوصاً در بعد عاطفي.
همان گونه که کار، خانه ، ماشين و دارايي هاي ديگر براي ما اهميت دارد و از آنها مراقبت مي کنيم، فرزندان نيز صد چندان اهميت دارند؛ البته نه طوري به آنها بچسبيم که نتوانند نفس بکشند! بلکه در حد تعادل و با انتقال آرامش.
استفاده از توهين، تحقير و تنبيه، روش هايي بسيار منفي محسوب مي شود و بي توجهي نيز در دراز مدت اثر دارد؛ اما توجه بي قيد و شرط همراه با همدلي و محبت، ضمن ايجاد صفا و صميميت، احساس خوبي در فرزندان و والدين ايجاد مي کند و هر دو را براي کارهايي که در پيش دارند،آماده موفقيت مي سازد.
هميشه يادمان باشد که تمام آدم ها به محبت نيازمندند.
نگاه محبت آمیز
«نگاه» مقوله شگفتی است. هر نگاه پیامی دارد از این رو در فرهنگ اسلامی برخی از نگاه ها معصیت است و برخی عبادت. در روایت آمده است: «نگاه مهرآمیز فرزند به پدر و مادر، عبادت است». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز فرمودند: «درهای آسمان در چهار هنگام به رحمت گشوده می شود: هنگامی که باران می بارد، آن گاه که فرزند به چهره مادر و پدر می نگرد، وقتی که در کعبه باز می شود و آن زمان که ازدواجی شکل می گیرد».
حکایت سپیده
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار،
مبارک باد.
وصال عاشقانه
ز میکنم با نام تو که بخشنده و مهربانی، حمد و سپاس مخصوص ذات توست، ای پرورشدهنده عالمیان. تو که رحمانیتت را از هیچکس دریغ نمیداری و مقربانت را مخلَص خود میگردانی. ای پادشاه هستی میخواهم تنها عبد تو باشم اما ملوکان ذهنم بیشمارند و مانع استعانتم میشوند. معبودم! میخواهم از ره کوتاه و سهلالوصول بگذرم تا به تو برسم اما بیراههها فراوانند و دلفریب ….
ای یکتای بیهمتا! خود را «لمیلد و لمیولد» خواندی اما مال و فرزندانمان را زینت حیات دانستی و بازدارنده از یادت. ای سبحان! در مقابلت قامت خم میکنم اما دل هنوز خم نشده و سرسپرده بزرگی امیال …
ای بلند مرتبه! سر بر آستانت مینهم اما گویی این افتادگی از عظمتت نمیباشد بلکه از منیتهای خود به ستوه آمدهام که دیگر قدرت برخاستنم نیست. ای تواب! چون دست پرورندگیات را هیچگاه از کسی دریغ نمیداری این بار نیز دستم را در واپسین لحظات میگیری و از دیو درونم میرهانی. به یاریت سرراست میکنم و حمدت را میگویم و به حق بهترین بنده و پیغامبرت قَسمت میدهم که مرا به حال خود وامگذار!
رضایی
طلبه سطح 3
گرایش تفسیر و علوم قرآنی
تدریس عاشقانه
حجت الاسلام سیدمحمدباقر حجتی، یکی از شاگردان استاد شهید مطهری می گوید: «استاد شهید، هنگام تدریس گاهی آن چنان در تفکر و هیجان غرق می شدند که حتی سرمای شدید و یا گرمای طاقت فرسای فضای جلسه را احساس نمی کردند و عاشقانه سرگرم تدریس می گشتند، بدان گونه که هیچ انگیزه ای نمی توانست مسیر تفکر و اندیشه و تمرکز فکری ایشان را پریشان و منحرف و یا دچار آسیب سازد. استاد در تمام فصول در حجره ای تدریس می فرمود که نه به گاه شدت حرارت ایام گرما، وسیله خنک کننده ای در آن وجود داشت و نه به هنگام سوز سرمای پاییز و زمستان ـ که گاهی تا مغز استخوان را می آزرد ـ وسیله ای برای گرم کردن فضای جلسه درس در آن تهیه شده بود. حتی در ایام شدت سرما، درِ حجره به هنگام تدریس باز بود و استاد عزیز ما هنگام تدریس، آن چنان در بیان مطالب، از خود علاقه و حرارت نشان می دادند که ما در حین درس، آن گاه که گوش به سخنان ایشان سپرده بودیم، سرمای پیرامون خود را غالباً احساس نمی کردیم و آن گاه که درس پایان می یافت، تازه احساس می کردیم تا چه اندازه هوا سرد و سوزناک و غیرقابل تحمل است. در طول مدت قریب به دوازده سال که در مدرسه مروی از محضر پرفیض استاد شهیدمان در حکمت و فلسفه اسلامی بهره می جستیم، هرگز سخنی که حاکی از خودستایی باشد، از ایشان نشنیدیم و علی رغم مایه های فراوان و سرشار علمی، آن چنان فروتنانه و بی ریا سرگرم بحث می شدند که همه حاضران و ناظران مجلس درس خود را مجذوب خویش می ساختند». به نقل از سایت حوزه
مصاحبه صمیمانه با سید حسن نصرالله
گفتگو با محبوب ترین رهبر جهان عرب تجربه عجیبی بود. زمان ما محدود بود و البته دغدغه های دیگری هم بود، ولی وقتی نشست و لیوان آب را تعارف کرد و تا قطره آخر سر کشیدم، انگار کمی از اضطرابی که داشتم کم شد.
می دانست چه کشیده ایم تا رو به رویش نشسته ایم. شاید به دلایل امنیتی ماهواره نداشت که تلویزیون ایران را ببیند اما به خوبی فارسی حرف می زد و چشم هایش عاطفه ای عجیب داشت.
با اصول صدا و تصویر آشنا بود. پیش از آغاز مصاحبه از صدابردار خواست که کولر را خاموش کند تا “هام” محیط و “زیر صدا” ی باد مشکلی درست نکند. یک جایی هم وسط مصاحبه کار خراب شد و دست فیلمبردار به گلدان روی میز گیر کرد و صدای افتادن و… ؛ مصاحبه را قطع کرد و شروع کرد به شوخی به زبان عربی. من چیزی نفهمیدم اما مقصر ماجرا آنقدر آرام و متین خندید که چشم هایش پر از اشک شد و دیدم اطرافیان سید چقدر با او راحت بودند. خیلی راحت، بهترین ها همیشه آنهایی هستند که بر قلب مردم حاکمند. اگر از اول می دانستم از سوال های غیر سیاسی ام اینقدر راضی است که بعد از مصاحبه با لبخند از آنها تعریف کند و بگوید : “فکر کنم جوان های ایرانی خوششان بیاید"، شاید این گفتگو شکل بهتری می گرفت.
این مصاحبه سی و چهار دقیقه ای به تحولات منطقه، آینده اسرائیل، ساختارشناسی حزب الله و برخی ناگفته های زندگی شخصی سیدحسن نصرالله می پردازد … و تسبیحش را یادگاری داد.
این تدابیر امنیتی شما را آزار نمی دهد؟
سیدحسن نصرالله: دیگر سال های سال است به این مسائل عادت کرده ایم؛ به خصوص بعد از شهادت سیدعباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله در سال 1999 که با همسر و فرزندش به شهادت رسید.
اسرائیلی ها آشکارا و در روز روشن دست به این جنایت زدند. این عادتشان است. از آن موقع تدابیر امنیتی شدید و لازم به کار گرفته شد. در برهه اخیر هم به خاطر جنگی که رخ داد تصمیم به اتخاذ تدابیر شدیدتر امنیتی گرفتیم و این چیزی است که من به آن عادت کرده ام برای من طبیعی است اما می دانم برای میهمانی مثل شما خیلی سخت است.
تابستان داغی که خانم رایس از آن صحبت کرده بود به تابستان خنک پیروزی های حزب الله تبدیل شد. شما از ماه ها قبل نوید آزادی سمیر قنطار را می دادید چطور به این پیش بینی رسیده بودید؟
سیدحسن نصرالله: طبیعی است که به خداوند ایمان و به وعده پروردگارمان اطمینان داریم و یقین داریم پروردگار به مجاهدان راه خدا کمک می کند و عنایت دارد. این را سال هاست که تجربه می کنیم.
البته من سیر مذاکرات را دنبال می کردم و یقین داشتم که کار به جایی می رسد که قنطار و یارانش آزاد می شوند.
ما در موضع قدرت بودیم نه موضع ضعف و از آنجا که ما از موضع قدرت برخوردار بودیم به یقین می دانستیم که هر شرطی در برابر دشمن بگذاریم آنها قبول می کنند.
اما درباره انتظارات خانم رایس.
تحولات منطقه نشان می دهد که خواست امریکا خواست خدا که نیست، گرچه متاسفانه برخی با خواسته ها و نظرهای امریکا در منطقه به گونه ای برخورد می کنند که انگار خواست خداوند و نظر خداوند است، اگر امریکا چیزی را اراده کند باید همان در منطقه انجام شود؛ در صورتی که این طور نیست.
ما منکر این نیستیم که امریکا دولت قوی ای است ولی تجربه دهه های گذشته نشان داده است هر آنچه را بخواهد نمی تواند انجام دهد، به خصوص انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و پیروزی ملت ایران و پیامدهای مثبت این پیروزی برای مردم منطقه شاهدی بر این مدعاست.
همه این انقلاب ها و نیروهای مقاومت و جنبش هایی که در منطقه در سه دهه گذشته شکل گرفته نشان داده که طرح های توسعه طلبانه امریکا آسیب دیده و آرزوهای امریکا در منطقه با ناکامی مواجه شده است.
این روزها در منطقه و به خصوص در لبنان آنچه می بینید همه نمودهای شکست امریکاست و به وضوح هم آشکار است که در آینده ای نزدیک یا دور، ان شاء الله در منطقه به طور عموم و در لبنان به طور خاص با این اراده و عزمی که ملت های منطقه و رزمندگان دلاورشان دارند، شاهد ناکامی طرح های امریکایی خواهیم بود.
هنگام صحبت کردن شما به دستهایتان نگاه می کردم… ؛ شما از روان شناسی دستها چیزی می دانید؟
سیدحسن نصرالله: من روان شناس نیستم که این رفتارها را تحلیل کنم این کار روان شناس هاست. من به طور طبیعی دستهایم را تکان می دهم و وقتی صحبت می کنم در تکان دادن سر یا دست ژست نمی گیرم، با این حال بررسی این چیزها به روان شناسان بر می گردد و من در رشته آنها دخالت نمی کنم.
فکر می کنم از روان شناسی سررشته داشته باشید، چون روزنامه ها ارتص نوشته بود یک تیم 15 نفره کارشناسان اسرائیلی اعم از جامعه شناسان و اسلام شناسان اسرائیل جمع شده اند بلکه از ریز حرکات شما گام های بعدی تان را تخمین بزنند.
از سوی دیگر می بینم دائم به آنها بدل زده اید در بسیاری از گذرگاه ها از نظر روانی کارهای عجیبی انجام داده اید؛ مثلاً در جنگ اخیر برای هر رزمنده ای که برای شما نامه نوشت نامه نوشتید یا ماجرای عبایی که به ریما دختر لبنانی هدیه دادید و راستی چرا این کار را کردید؟
سیدحسن نصرالله: اسرائیلی ها از جنگ روانی حزب الله علیه آنها صحبت می کنند و می گویند من هم جنگ روانی راه می اندازم، حتی جایی خوانده ام که آنها گفته اند من جنگ روانی را در جایی یاد گرفته ام و همراه تعدادی از برادران حزب الله نزد استادان بزرگی آموزش دیده ایم که این نادرست است.
کارهایی که ما انجام می دهیم از طبیعت و سرشتمان برمی خیزد و عادی است اما اگر این حرکات و سکنات جزئی از جنگ روانی به حساب می آید خدا را سپاسگزاریم که به ما فنون روان شناسی داده است.
وقتی نامه برادران رزمنده به دستم رسید دیدم نامه ای مالامال از محبت و عشق است. پاسخ دادن به نامه آنها اخلاقی و عاطفی بود و به آنها و مردم از محبت و پایداری و معرفتشان گفتم.
گرچه این نامه نگاری ها نقش رسانه ای، اجتماعی، روانی، سیاسی و تربیتی خود را بین رزمنده ها و مردم هوادار مقاومت ایفا کرد.
اما اینکه من به نامه آنها پاسخ دادم پاسخ طبیعی به رشادت های آنها بود اما در مورد آن خانم لبنانی، ایشان در بحبوحه جنگ با تلویزیون المنار مصاحبه ای کرد و از منظری زیبا و جالب، نظرش را گفت و تنها آرزویش هم این بود که از من یک عبا به یادگار داشته باشد.
خب من تنها کاری که کردم محقق کردن یک آرزو بود، عبا را برایش فرستادم و حالا بعدها گفتند که این عبا پیامدها و آثار روانی و اجتماعی خودش را داشت.
من هدفم رسیدن به این آثار و پیامدها نبود. پاسخ من به خواسته آن زن یک امر طبیعی بود، من و برادرانم به دنبال کارهایی هستیم که از طریق آنها به خداوند نزدیک شویم و همین گاهی آثار مثبتی از خود به جا می گذارد.
این همان چیزی است که با فرهنگ و عقیده ما سازگار و هماهنگ است.
کار اگر برای خدا باشد خداوند به آن برکت می دهد و آثار و پیامدهای مثبتی خواهد داشت.
اینها برای دوست مایه شادی و برای دشمن باعث رنجش است و روحیه دشمن را تخریب می کند.
البته شکی نیست که در برخی سخنرانی ها واژه هایی را عمداً به کار می بریم که در چارچوب جنگ روانی می گنجد. بله! گاهی برخی حقیقت ها را بازگو می کنیم یا برخی پنهان کاری ها داریم که عمدی است.
اما بسیاری از مسائلی که اولش به شکل طبیعی انجام می شود بعداً در چارچوب جنگ روانی به شمار می رود.
آن مجموعه 15 نفری که فرمودید کار تحلیل مسائل روانی ما را دنبال می کنند از من به شما گفتن که نمی توانند درست تحلیل کنند. آنها از درک و تحلیل بسیاری از مسائل ناتوانند.
من برای شما یک مثال می زنم، وقتی در نشستی خبری هستید باید آرام صحبت کنید وقتی در مصاحبه ای تلویزیونی یا با روزنامه ای مصاحبه می کنید باید آرام باشید و این طبیعی است اما اگر در یک جمع بزرگی سخنرانی کنید دیگر باید با حماسه و هیجان صحبت کنید … اما آنها حماسه و هیجان را به انفعالی برخورد کردن تحلیل می کنند یا از آن به عنوان آشفتگی شخصی و خشم یاد می کنند.
این عادت روحانیان و علماست که در هنگام سخنرانی در جمع مردم با قاطعیت و با صدای بلند صحبت کنند چرا که آنها از مردم و مردم از آنها تاثیر می گیرند.
اسرائیلی ها شکل سخنرانی ما را اشتباه تحلیل می کنند.
در هر حال این مسئله پیچیده ای است اگر تمام کارشناسان دنیا را هم جمع کنند نمی توانند به تحلیلی دقیق از این حرکات و سکنات برسند.
شنیده ایم شما در خلوت خودتان خیلی شوخ طبع هستید، اصلاً این شنیده های ما درست است؟
نکات آموزنده از زندگی معلم شهید
در این بخش 12 ویژگی از رفتار شهید مطهری رحمه الله را که می تواند به عنوان دستورالعملی سازنده برای اهل ایمان و معنویت و دانش باشد، از زبان نزدیکان و آشنایان آن شهید نقل می کنیم:
1- همیشه با وضو بود و به این کار توصیه می کرد.
2- به طبیعت علاقه شدیدی داشت و گاه ساعت ها در نقاط با صفا می نشست و فکر می کرد.
3- همیشه نماز شب را به پا می داشت و به این خاطر شب ها زودتر می خوابید.
4- در موقع بیان مطالب علمی آنچنان تمرکز حواس داشت که از اطراف غافل می شد.
5- شب ها قبل از خواب 20 دقیقه قرآن می خواند.
6- در مورد انجام فرائض دینی فرزندانش نظارت دقیق داشت.
7- به فقرا و مستمندان کمک می کرد، به طوری که برخی موارد آن بعد از شهادتش آشکار شد.
8- مطالب قابل توجه را در فرصت های مناسب و به طور منظم یادداشت می کرد.
9- در هنگام روضه برای سیدالشهداء علیه السلام و مناجات های شبانه صدای گریه اش بلند می شد.
10- او آن چنان به خداوند ایمان داشت، که در شرایط سخت زندگی به امدادهای غیبی چشم دوخته و از خداوند مدد می خواست.
11- برای پدر و مادر و اساتید خویش احترام وصف ناپذیری قائل بود.
12- در امور عبادی، اجتماعی و سیاسی از تظاهر کردن به شدت پرهیز می کرد.
حکایت ایراد پیرزن به مناره مسجد و تدبیر معمار
روایت شده است در حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی بزرگ میساختند. اما چند روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند.
پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت: چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید.
و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!
مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت…
کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را از معمار با تجربه پرسیدند؟!
معمار گفت: اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم… این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم !
يازده دستور العمل از آيت الله بهجت
دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
دستور العمل دوم
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
دستور العمل چهارم
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)
. عبوديت ترك معصيت در عقيده و عمل.
. بعضي گمان مي كنند كه ما از ترك معصيت عبور كرده ايم!! غافلند از اين كه معصيت، اختصاص به كبائر معروفه ندارد، بلكه اصرار بر صغائر هم، كبيره است؛ مثلاً نگاه تند به مطيع، براي تخويف، إيذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصي، براي تشويق، اعانت بر معصيت است.
. محاسن اخلاق شرعيه و مفاسد اخلاق شرعيه، در كتب و رسائل عمليه، متبين شده اند. دوري از علما و صلحا، سبب مي شود كه سارقين دين، فرصت را غنيمت بشمارند و ايمان و اهلش را بخرند به ثمن هاي بَخس و غير مبارك، همه اينها مجرب و ديده شده است.
. از خدا مي خواهيم كه عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به
«عزم راسخ ثابت دائم بر ترك معصيت» قرار بدهد كه مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است، تا اين كه ملكه بشود ترك معصيت؛ و معصيت براي صاحب ملكه، به منزله زهر خوردن براي تشنه است، يا ميته خوردن براي گرسنه است.
البته اگر اين راه تا آخر، مشكل بود و به سهولت و رغبت، منتهي نمي شد، مورد تكليف و ترغيب و تشويق از خالق قادر مهربان نمي شد.
دستورالعمل پنجم
كسي كه به خالق و مخلوق، متيقن و معتقد باشد، و با انبياء و اوصياء صلوات الله عليهم، جميعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادي و عملي به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حركت و سكون نمايد، و در عبادات، «قلب» را از غير خدا، خالي نمايد، و فارق القلب، نماز را كه همه چيز تابع آن است انجام دهد، و با مشكوك ها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر كه را امام، مخالف خود مي داند با او مخالف باشد، و هر كه را موافق مي داند با او موافق، [و] لعن نمايد ملعون او را، و ترحم نمايد بر مرحوم او و لو علي سبيل الاجمالي؛ هيچ كمالي را فاقد نخواهد بود و هيچ وِزر و بالي را واجد نخواهد بود.
نگاهی قرآنی به تولید ملی
با توجه به نامگذاری سال 1391 از سوی مقام معظم رهبری به عنوان «سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی» نگاهی خواهیم داشت به 7 آیه از قرآن کریم که پیامهایی مرتبط با نامگذاری این سال دارند؛ و سعی میکنیم با استفاده از بیانات مقام معظم رهبری به شرح این آیات بپردازیم.
* آیهی اول، آل عمران/ 139: «ولاتهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین»
ترجمه: و [شما مسلمانان] سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!
نکته:
طبق صریح آیهی یاد شده، مؤمنین نسبت به دیگران برتری خواهند داشت. از طرف دیگر میدانیم که یکی از لوازم برتری، بینیازی اقتصادی از دولتهای استکباری و خودکفایی مسلمانان است؛ زیرا بدیهی است که نیاز و احتیاج به دیگران همیشه ملازم با ذلت و اسارت است. از این رو ملتی که بخواهد عزیز و سربلند زندگی کند باید ابتدا خود را از بند اسارت کفار آزاد سازد. چنین ملتی است که سزاوار صفت ایمان است و ملتی که با ذلت و خواری دست نیاز به سوی بیگانه دراز میکند، طبق صریح این آیه، ملت مؤمنی نیست.
مقام معظم رهبری:
«آمریکا و اذناب او هرچه تلاش کنند، نخواهند توانست این ملت را از رسیدن به قلهاى که امام عزیزش همه را به آن سمت هدایت مىکرد، باز بدارند. اگر تمام گردن کلفتها و قلدرهاى دنیا هم دست در دست یکدیگر دهند، نمىتوانند ما را از حرکت به سمت جامعهى اسلامى مرفه و عادل و آباد باز بدارند. ما بحمداللَّه ارادهى پیمودن این راه و انجام این کار را با لطف الهى و کمک مردم داریم و چیزى هم کم نداریم.
فقط مواظب باشید وحدت و شور و احساس تکلیف را در خود حفظ کنید. قرآن به مسلمانها خطاب مىکند و مىگوید: «اگر مؤمن باشید [إن کنتم مؤمنین]، نه از کسى بترسید و نه سست شوید [ولاتهنوا و لاتحزنوا]. مظهر ایمان، همین شور و نشاط و تلاش و وحدت و حضور در صحنه است؛ دشمن هم از همین مىترسد. تا وقتى حضور قوى و پُرشور شما مردم استمرار دارد، ان شاء اللَّه لطف خدا هم با ما خواهد بود.»[1]
* آیهی دوم، نساء/ 141: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً»
ترجمه: و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
نکته:
در اقتصادی که مدنظر قرآن است، سعی بر این است که با استفاده از سلاح پویایی اقتصاد، حاکمیت سیاسی دولت اسلامی در روابط با بیگانگان حفظ شود، زیرا در روابط خارجی بین دولتها، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته و درهم تنیدهاند، هم اکنون وابستگی سیاسیای که در بسیاری از کشورهای به ظاهر مسلمان مشاهده میشود، نتیجهی مستقیم وابستگی اقتصادی آنها به ابرقدرتها است. از این رو برای حفظ اعتبار و حیثیت اسلامی، دولتهای اسلامی موظف هستند از هرگونه عملی که راه نفوذ کفار را برای تسلط بر مسلمین میگشاید، خودداری کنند و پیشاپیش راههای نفوذی آنان را با تدبیر و سیاست ببندند و از آن جا که بزرگترین راه نفوذ آنان، تأمین نیازمندیهای اقتصادی است، از این رو اِعمال سیاست اقتصادی خودکفا و همیاری عموم اقشار در قطع وابستگی و بستن راههای نفوذی آنان، از مهمترین مسؤولیتهای ملت اسلامی است.
مقام معظم رهبری:
«یک نکته این است که ما هر چه که عرض میکنیم، با این پیشفرضها بایستى ملاحظه بشود. ما چند پیش فرض داریم. یکى این است که پیشرفت علمى، ضرورت حیاتى کشور در علوم مختلف است؛ البته رتبهبندى علوم را بعد عرض میکنیم که یکى از کارهاى مهم است. پیش فرض دوم این است که این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهترِ علمى حاصل خواهد شد - بخشى از آن بلاشک این است - اما فراگیرى علم یک مسأله است، تولید علم یک مسألهى دیگر است. نباید ما در مسألهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنباله روى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ این چنین پیشروى است؛ و این جایز نیست.»[2]
* آیهی سوم تا پنجم، نساء/144، مائده/51 و مائده/57: «یا أیها الذین آمنوا لاتتخذوا الکافرین أولیاء من دون المؤمنین، أتریدون أن تجعلوا لله علیکم سلطاناً مبیناً»
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! کافران را در مقابل مؤمنان برای خود دوست مگیرید. مگر میخواهید برای خدا علیه خودتان دلیلی آشکار قرار داده باشید؟!
«یا أیها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری أولیاء، بعضهم أولیاء بعض و من یتولهم منکم فإنه منهم، إن الله لایهدی القوم الظالمین»
ترجمه: ای مؤمنان! یهود و نصاری را به دوستی مگیرید. بعضی از آنها دوستان بعضی دیگرند. هر که از شما با ایشان دوستی کند خود از ایشان است. همانا خداوند مردم ستمگر را هدایت نمیکند.
«یا أیها الذین آمنوا لاتتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزواً و لعباً من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و الکفار أولیاء ، واتقوا الله إن کنتم مؤمنین»
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! با آن گروه از کفار و اهل کتاب که دین شما را به سخریه گرفته، بازیچهاش پندارند دوستی نکنید و از خدا بپرهیزید اگر مردمی با ایمانید.
جرعه ای از بیکران
ابوهاشم جعفرى حكايت كند:
روزى در محضر شريف امام هادى عليه السلام شرفياب شدم ، كودكى وارد شد و شاخه گلى را تقديم آن حضرت كرد.
امام عليه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئيد و بر چشم خود نهاد و بوسيد؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :
هر كه شاخه گلى را ببويد و بر چشم خويش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نمايد؛ و نيز بسيارى از خطاها و لغزش هايش را مورد عفو قرار مى دهد
به نقل از سایت راسخون
درسی از امام هادی (ع)
كى از اهالى كوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام شرفياب شد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراى قرض سنگينى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .
امام هادى عليه السلام فرمود: همين جا بِايست تا چاره اى بينديشم .
پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دينار از طرف متوكّل - خليفه عبّاسى - براى حضرت آوردند.
حضرت سلام اللّه عليه آن پول ها را از ماءمور متوكّل گرفت و بى درنگ و بدون آن كه محاسبه نمايد، تمامى آن سى هزار دينار را تحويل آن شخص كوفى داد.
پس آن مرد كوفى مقدار ده هزار دينار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: ياابن رسول اللّه ! من بيش از ده هزار دينار نياز ندارم ، چون به همان مقدار بدهكار هستم و براى من همين مقدار كافى است .
ولى امام عليه السلام از پس گرفتن آن بيست هزار دينار خوددارى و امتناع نمود.
لذا آن مرد كوفى تمامى آن هديه را گرفت و گفت : خداوند بهتر مى داند كه چه كسانى را امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر كوفه شد.
شخصیت شناسی از روی دستخط
کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت و اعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند.. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند .
بهترین نکات روانشناسی اخلاقی
۱- اگر سعی کنی بار اوّل کسی را ببخشی عقل برای بار دوم نیز همین دستور را می دهد و بخشش برای بار سوم شما را انسانی مهربان و با گذشت می آفریند
۲- همیشه همه ی ناراحتی ها و اعتراض مردم به ما بیجا و غلط نیست
۳- باید به حرفهای دیگران هر چند غلط و ناراحت کننده ابتدا گوش فرا دهیم تا حداقل آنها از اضطراب و ناراحتی تخلیّه شوند
۴- هیچ وقت مستقیماً نصیحت نکنیم
۵- سعی کنیم در نصیحت کردن افراد فرهنگها و تطابق سن را رعایت کنیم
۶- انسانهای زمان سنج بهتر با افراد رابطه ایجاد می کنند
۷- هیچ وقت برای قطع مخاصمه دیر نیست
۸- هنگام عصبانیت و فشارهای عصبی و مشکلات طبیعی وقت خوبی برای رابطه برقرار کردن نیست
۹- هیچ وقت برای حرکت دیر نیست
۱۰- شاید مشکلات مهم و بزرگ باشند اما انسانها از همه چیز بزرگترند
۱۱- همیشه جلوی تخیّل رونده ات را مهار کن و دورش حصاری بکش تا غریبه ها سردرگمت نکنند
۱۲- ظرف دل انسان افتاده در مخروبه و خیابان نیست تا هر کسی هر چه خواست داخل آن بریزد
۱۳- زمانی آرام خواهیم بود که آرامش را معنی کنیم ، آرامش یعنی سدی که چیزی خرابش نمی کند و باعث می شود حادثه ای را بی اهمیت و کوچک بشماریم ، چون هر حــادثه ای بعد از مــدّتها بی اهمیـّت و کوچـک
می شود ، شاید همان حادثه تلخ برای ما نعمتی باشد که بعدها خواهیم فهمید
۱۴- بعضی وقتها به خاطر موفّق شدن باید برخی حرفهای تلخ و انسان های بی دقّت و محیط های ناپسند را تحمّل کنیم
۱۵- اکثر انسانهایی که در اطراف ما هستند باطنی روشن و خوب دارند اما ممکن است رفتارهایشان بد و ناپسند باشد ، پس نباید بگوییم آنها انسان نیستند
۱۶- خیلی چیزها قطع می شود ، اما امید هرگز قطع نخواهد شد
۱۷- بهترین دوست کسی است که انسان را به ادب ، حیا ، علم و پاکی وادارد
۱۸- همان کسی که فکر و ذهن ما را پر کرده ممکن است از پوچترین افراد باشد ، نباید ذهن خود را مشغول چنین افرادی کنیم
۱۹- گله دائمی خوب نیست ، بهتر است ما هم بخشی از غم و اندوه جامعه را بدوش بکشیم تا بزرگ شویم
۲۰- همیشه به اطرافیانمان به چشم یک سرور و یک معلم نگاه کنیم بخاطر همین آنها را می بخشیم
۲۱- حتّی از یک کودک هم چیز یاد بگیریم
به او اعتماد کن
آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟
ارباب دوباره پاسخ داد:
بله
خدمتکار گفت:
پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟
به او اعتماد کن ، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند
به او اعتماد کن ، وقتی که نیرویت کم است
به او اعتماد کن ، زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی
اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود…
كاربرد هاي انرژي هسته ا ي
1- كاربرد انرژي هستهاي در توليد برق
2- كاربرد انرژي هستهاي در پزشكي هستهاي و امور بهداشتي
3- كاربرد انرژي هستهاي در بخش دامپزشكي و دامپروري
4- كاربرد انرژي هستهاي در دسترسي به منابع آب
5- كاربرد انرژي هستهاي در بخش صنايع غذايي و كشاورزي
6- كاربرد انرژي هستهاي در بخش صنعت
1- كاربرد انرژي هستهاي در توليد برق
از اهداف اعلام شدة ايران همواره توليد برق هستهاي محوريت داشته است و در طول چهار دهة گذشته با توجه به روند روبه رشد توسعة اجتماعي و اقتصادي در ايران استراتژي بهرهبرداري از منابع فُسيلي از دو عامل محدود كننده متأثر شده است. از يك طرف ارتقاي سطح زندگي و برنامههاي بهبود شاخصهاي اقتصادي نيازمند تأمين روند تقاضاي صعودي انرژي در كلية بخشهاي خانگي و صنعتي داخلي ميباشد و از طرفي اقتصاد ملي وابسته به درآمدهاي نفتي است كه رهايي از اين دو عامل متضاد، مستلزم ايجاد يك استراتژي دراز مدت و تجديد نظر در روند استفادة بيرويه از منابع فُسيلي مدنظر بوده است؛ زيرا اين منابع محدود بوده و متعلق به نسلهاي آتي كشور نيز ميباشند و از طرفي استفاده از آنها در صنايع تبديلي نظير پتروشيمي در قياس با انرژي هستهاي ارزش كمتري براي كشور در پي دارند در حالي كه هزينة آن بالا است و مصرف اين منابع در داخل كشور به عنوان سوخت به شدت ارز حاصل از صادرات نفت و گاز طبيعي را تحتالشعاع خود قرارداده است.(6)
در صورت ادامة اين روند تا چند دهة ديگر ايران به عنوان يكي از واردكنندگان نفت خام و برخي از فرآوردههاي مرتبط با آن خواهد شد. از طرفي دولت يارانههاي پنهان زيادي بابت مصرف سوخت در داخل كشور ميپردازد كه هزينههاي توليد و توزيع اين فرآوردههاي سوختي نيز تأمين نميگردد. بنابراين متكي بودن سيستم عرضة انرژي كشور به سوختهاي فسيلي را غيرمنطقي ساخته و استفادة كشور از تكنولوژيهاي جديد ازجمله تكنولوژي هستهاي را در مقام مقايسه با سوختهاي فسيلي، رقابتي ميسازد.
به منظور تعيين سهم بهينة انواع نيروگاهها براي تأمين انرژي الكتريكي مورد نياز كشور طي 20 سال آينده، نتايج استفاده از مدل برنامهريزي «KASP» كه معروفترين و كاربرديترين مدل بهينهسازي سيستم عرضة انرژي الكتريكي است نشان ميدهد كه تا سال 1410 شمسي در سناريوي رشد متوسط حدود 7000 مگاوات و در سناريوي رشد بالاي كلية شاخصههاي اقتصادي كشور سهم برق هستهاي معادل 000/10 مگاوات خواهد بود. از اين رو جمهوري اسلامي ايران سناريوي رشد متوسط مؤلفههاي اقتصادي كشور و ساخت 6000 مگاوات برق هستهاي علاوه بر نيروگاه در دست ساخت بوشهر (1000 مگاوات) را به عنوان برنامة اصلي توسعة نيروگاههاي هستهاي كشور تعيين نموده است در صورتي كه تا بيست سال آينده توليد 7000 مگاواتي محقق شود به ميزان 190 ميليون بشكه نفت خام در مصارف نيروگاهي كشور صرفهجويي شده است كه ارزش اقتصادي آن بيش از پنج ميليارد دلار در سال برآورد ميشود.
علاوه برصرفه اقتصادي دلايل زير استفاده از انرژي هستهاي را ضروري مينمايد:
الف ـ منابع فسيلي محدود بوده و متعلق به نسلهاي آتي ميباشد
ب ـ استفاده از نفت خام در صنايع تبديلي پتروشيمي ارزش بيشتري دارد
ج ـ توليد برق از طريق نيروگاه اتمي آلودگي نيروگاههاي كنوني را ندارد.
2- كاربرد انرژي هستهاي در پزشكي هستهاي و امور بهداشتي
در كشورهاي پيشرفته صنعتي، از انرژي هستهاي به صورت گسترده در پزشكي استفاده ميگردد. با توجه به شيوع برخي از بيماريها از جمله سرطان، ضرورت تقويت طب هستهاي در كشورهاي در حال توسعه، هر روز بيشترميشود. موارد زير از مصاديق تكنيكهاي هستهاي در علم پزشكي است:
الفـ تهيه و توليد كيتهاي راديو دارويي جهت مراكز پزشكي هستهاي
ب ـ تهيه و توليد راديو داروي جهت تشخيص بيماري تيروئيد و درمان آنها
ج ـ تهيه و توليد كيتهاي هورموني
د ـ تشخيص و درمان سرطان پروستات
ه ـ تشخيص سرطانهاي كولون، روده كوچك و برخي سرطانهاي سينه
و ـ تشخيص محل تومورهاي سرطاني و بررسي تومورهاي مغزي، سينه و ناراحتيهاي وريدي
ذ ـ تصويربرداري بيماريهاي قلبي، تشخيص عفونتها و التهاب مفصلي، آمبولي و لختههاي وريدي
ح ـ موارد ديگري چون تشخيص كمخوني، كنترل راديو داروهاي خوراكي و تزريقي و غيره
3- كاربرد انرژيهستهاي در بخش دامپزشكي و دامپروري
تكنيكهاي هستهاي در حوزه دامپزشكي موارد مصرفي چون تشخيص و درمان بيمارهاي دامي، توليد مثلدام، تغذيه دام، اصلاح نژاد دام، بهداشت و ايمن سازي محصولات دامي و خوراك دام دارد
4- كاربرد انرژي هستهاي در دسترسي به منابع آب
تكنيكهاي هستهاي براي شناسايي حوزههاي آب زيرزميني، هدايت آبهاي سطحي و زيرزميني، كشف و كنترلنشت و ايمني سدها مورد استفاده قرار ميگيرد. براي شيرينكردن آبهاي شور نيز انرژي هستهاي كاربرد دارد.
5- كاربرد انرژي هستهاي در بخش صنايع غذايي و كشاورزي
از انرژي هستهاي در حوزه كشاورزي و صنايع غذايي استفادههاي بسيار فراواني صورت ميگيرد. موارد عمده استفاده در اين بخش عبارت است از:
الف ـ جلوگيري از جوانه زدن محصولات غذايي
ب ـ كنترل و از بين بردن حشرات
ج ـ به تأخير انداختن زمان رسيدن محصولات
د ـ افزايش زمان نگهداري
ه ـ كاهش ميزان آلودگي ميكروبي
و ـ از بين بردن ويروسهاي گياهي و غذايي
ز ـ طرح باردهي وجهش گياهاني چون گندم، برنج و پنبه
6- كاربرد انرژي هستهاي در بخش صنعت
براي توليد چشمههاي پرتوزايي كبالت جهت مصارف صنعتي، توليد چشمههاي ايريديم براي كاربردهاي صنعتي و بررسي جوشكاري در لولههاي نفت و گاز از انرژي هستهاي استفاده ميگردد. از انرژي هستهاي در بخشصنعت، همچنين براي ساخت انواع سيستمهاي هستهاي جهت كاربردهاي صنعتي مانند سيستمهاي سطحسنجي، ضخامت سنجي، دانسيته سنجي و اندازهگيري خاكستر زغال سنگ و بررسي كورههاي مذاب شيشهسازي و نشتيابي در لولههاي انتقال استفاده ميشود . همچنين تكنيكهاي هستهاي براي كشف مينهاي ضد نفر نيز كاربرد دارد.
هر روز بر دامنه استفاده از انرژي هستهاي افزوده ميگردد. كاربرد انرژي در بخشهاي مختلف به گونهاي استكه اگر كشوري فناوري هستهاي را بومي و نهادينه نمايد در بسياري از حوزههاي عملي و صنعتي ارتقاء جايگاه پيداميكند و مسير توسعه را با سرعت طي مينمايد.
به نقل از سایت رشد
مصحف فاطمه«س» چيست؟
سؤال: گويند حضرت فاطمه(س) كتابي به نام مصحف دارد، كه قرآن جامع همان است، و در دست امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي آل محمد(عج) است، و هنگام ظهور، آن را آشكار مي سازد، آيا اين مصحف با قرآني كه در همه جا در دسترس ماست، فرق دارد؟
پاسخ: قرآني كه اكنون در همه جا در دسترس است، تحريف و كم و زياد نشده، بلكه همان قرآني است كه با املاء پيامبر اكرم(ص) نوشته شده و تنظيم گشته است، و شخص پيامبر(ص) در نام گذاري سوره ها و تقسيم قرآن به 114 سوره، و تنظيم آن به همين صورت فعلي نظارت كامل داشته است. ولي مصحف فاطمه زهرا(س) كتاب ديگر با محتواي ديگر است، و هيچ گونه تضادي با قرآن ندارد. توضيح اين كه، مطابق روايات، مصحف فاطمه(س) كتاب مخصوصي است با مطالبي كه آن مطالب از ناحيه فرشته مخصوص يا جبرئيل به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و حضرت علي(ع) آن را نوشته و تدوين كرده است، در اين كتاب سخني از حلال و حرام نيست، بلكه مشتمل بر حوادث غيبي آينده و اسرار آل محمد(ص) است، و در نزد امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي(عج) است و هنگام ظهور آن را آشكار مي سازد، بناب راين نسبت فوق نارواست. در اين راستا نظر شما را به چند روايت زير جلب مي كنيم:
1- شيخ كليني به سند خود از ابوعبيده نقل مي كند: كه يكي از اصحاب از امام صادق(ع) پرسيد:
«مصحف فاطمه(س) چيست؟»
امام صادق(ع) پس از سكوت طولاني فرمود: «فاطمه(س) 75 روز بعد از رسول خدا(ص) زنده بود، و در اين ايام از فراق پدر، بسيار غمگين بود. جبرئيل نزد فاطمه(س) مي آمد، و او را دلداري مي داد و احوال و مقام هاي پدرش را براي او بيان مي كرد، و از حوادث آينده و غيبي در مورد ظلم هاي دشمنان به فرزندانش به او خبر مي داد، حضرت علي(ع) آن مطالب را مي نوشت، و آن (مجموعه) نوشته شده، همان مصحف فاطمه(س) است.»1
2- روزي يكي از شاگردان امام صادق(ع) به نام حماد بن عثمان در محضر آن حضرت بود، سخن از مصحف فاطمه(س) به ميان آمد، حماد مي گويد: از آن حضرت شنيدم درباره مصحف فاطمه(س) چنين فرمود: «هنگامي كه رسول خدا(س) رحلت كرد، فاطمه(س) بسيار اندوهگين شد كه اندازه آن را كسي جز خدا نداند، در اين هنگام فرشته اي به حضور فاطمه(س) مي آمد، فاطمه(س) را دلداري مي داد، و با او هم سخن مي شد، فاطمه(س) حاضر شدن فرشته را احساس مي كرد، و صدايش را مي شنيد، ماجرا را به حضرت علي(ع) خبر داد، حضرت علي(ع) به فاطمه(س) فرمود: «وقتي كه حضور فرشته را احساس كردي و صدايش را شنيدي، به من بگو.» آنگاه فاطمه(س) به حضرت علي(ع) خبر مي داد، حضرت علي(ع) نزد فاطمه (س) مي آمد و هرچه (از فاطمه يا از فرشته) مي شنيد، مي نوشت. تا آن كه از آن نوشته ها مجموعه اي به نام مصحف، تدوين شد، در آن مصحف چيزي از حلال و حرام نيست، بلكه در آن از حوادث (غيبي) آينده، خبر داده شده است.»2