زندگی نامه دانشجوی شهید ” دکتر علیرضا فیروزی “
تاریخ ولادت: 1345 - فسا - استان فارس
تاریخ شهادت: 23خرداد 1367 - شلمچه
در سال ۱۳۴۵ در شهرستان فسا متولد شد. از همان اوان کودکی علاقه زیادی به فعالیتهای هنری و خلاقیت های ادبی داشت.با پیروزی انقلاب اسلامی زندگی وی نیز روح دیگری گرفت و تمام هم و غم خود را در خدمت به انقلاب و تعالی اهداف آن به کار بست.
در زمان جنگ تحمیلی هنر آن شهید با نقاشی چهره های شهدا و سرودن اشعار گیرا و زیبا در وصف شهیدان و حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام گامهای موثری در این زمینه برداشت.
شهید فیروزی آن گاه که احساس کرد،دستانش قدرت حمل سلاح را دارند، فرمان حضرت امام(ره) را لبیک گفت و با شوقی عارفانه به جبهه های نبرد شتافت. در آنجا نیز علاوه بر شرکت در خط مقدم نبرد با فعالیتهای هنری خویش در تبلیغات جبهه حضور داشت. تا اینکه در عملیات پیروزمندانه والفجر۸ که منجر به آزادی شهر فاو شد از ناحیه دست مجروح گردید که پس از ماهها مداوا و تحمل چندین عمل سرانجام منجر به جانبازی ایشان از ناحیه دست چپ شد.ب
ا این وجود روح نا آرام این شهید بزرگوار آرام نگرفت. علاوه بر همکاری نزدیک و گسترده با انجمن اسلامی دبیرستان و عضویت فعال در پایگاه مقاومت بسیج در جبهه های نبرد نیز فعالانه شرکت می جست،تا اینکه در سال ۱۳۶۶ در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته شد.
پس از دو ماه حضور در دانشگاه و فعالیت در انجمن اسلامی به سوی جبهه ها عزیمت کرد. ودر زمینه های مختلف تبلیغی به فعالیت پرداخت.در همان زمان بود که ارزنده ترین آثار خود را که نقاشی چهره های فرماندهان شهیدش بود و هم اکنون زینت بخش دروازه ورودی شهرستان فسا می باشد را آفرید.
وی در سال 1367در مسابقات جانبازان کل کشور در زمینه های شعر و گرافیک مقامهای اول و دوم را احراز نمود. در سال ۱۳۶۷ که جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد همگام با کفرستیزان در عملیات بیت المقدس ۷ شرکت نمود و سرانجام در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۶۷ به خیل عظیم شهدای انقلاب اسلامی پیوست.
دو رباعی از شهید ذکتر فیروزی
گر خصم هنوز هم به جنگ من توست ***** این آتـش فتنه از درنـگ من و تـــوست
فـرمان امام عشق فرض است به مــا ***** ماندن بخدا قسم که ننگ من و توست
___ ___ ___ ___ ___
فرازی از وصيتنامه شهید عليرضا فيروزي:
سلام بر انبيا الهي از آدم تا خاتم و بر ائمه اطهار از علي (ع) تا مهدي (عج) صاحبالزمان و سلام بر امام خميني و امام امت.
پروردگارا، تو خود شاهد باش كه جز به اميد رحمت تو به ميدان نبرد پاي ننهادم و جز بخشش تو را طالب نيستم.
بگذار كه بعد از من هرچه ميخواهند بگويند. چه مرا بستايند، چه سرزنش كنند. اگر مشمول رحمت واسعه تو گردم ديگر چه تفاوت دارد.
حال كه كاروان حسينيان بسيجي عزم رحيل دارند و بانگ دراي كاروان ما را به كربلا ميخواند، حال كه چاووش كاروان بانگ ميدهد كه:
«هركه دارد هوس كرببلا بسمالله» .من هم ميخواهم كه خاك راهشان گردم شايد كه به دامان پاكشان بنشينم و به حسين بپيوندم.
بر سر آنم كه گر زدست برآيد دست به كاري زنم كه غصه سرآيد
ميخواهم آخرين تابلو نقاشيم را با رنگ سرخ خون، رنگآميزي كنم و آخرين شعرم را براي شهادت بگويم. ميخواهم شهيد شوم.
اين شعر از آن شهيد نيز بر سنگ مزارش نقش بسته است:
لب تشنه جــام وصل جانان بـودند ***** سیــراب زلال نـور قــــران بودنــد
وقتی که به اوج آسمان می رفتند ***** لب تشنه و سیراب و شتابان بودند
مجموعه اشعار شهيدعلیرضا فيروزي با عنوان شعر بيقراري به چاپ رسيده است،
همچنين تعدادي از شعرهايش توسط زنده ياد نصرالله مرداني در مجموعه شهيدان شاعر توسط بنياد شهيد و امور ايثارگران منتشر شده است.