تاریخچه ای در باره تکفیر
آغاز فتنه تكفير
در زمان معاصر، گروهى تندرو و ناآگاه از اصول و مبانى آيين محمدى، اسلام و ايمان را گويى براى خود احتكار كرده و از ميان همه مسلمانان، فقط گروه اندكى را مؤمن مىدانند و ديگران را كافر و مهدورالدم مىشمرند. ريشه اين نوع تكفيرها به عصر
ابن تيميه (ت 728 ق.) و پس از وى به وهابيان تندرو برمىگردد و شدّت عمل گروه دوم بيش از فرد نخستين است، زيرا ابن تيميه غالباً از كلمه بدعت بهره مىگيرد، ولى گروه اخير به جاى بدعت، واژه كفر را به كار مىبرد و ملاك تكفير، ناهماهنگى با افكار آنها در امثال مسائل پيشين است.
آنها به شدت با حفظ قبور پيامبران و اولياى الهى مخالف هستند و زيارتگاهها را مظهر بتپرستى قلمداد مىكنند! در حالىكه در طول تاريخ اسلام، قبور انبياى پيشين در فلسطين و اردن و شام و عراق پيوسته محفوظ بوده و مسلمانان گروه گروه به زيارت آنها مىرفتند و هيچكس چنين كارى را بر خلاف توحيد توصيف نمىكرد.
حتى روزى كه بيتالمقدس به وسيله عمربن خطاب فتح شد، هرگز او به تخريب اين مقامات فرمان نداد، بلكه شيوه پيشينيان را در حفظ و آرايش آنها تأييد كرد.
در طول زمان، پس از رحلت پيامبر، تمام موحدان به پيامبر اكرم (ص) متوسل شده تا حاجت آنان با شفاعت او برآورده شود. اما اين گروه اين نوع توسلها را با توسل مشركان به بتها يكسان مىگيرند؛ در حالىكه ماهيت اين دو نوع توسل از هم جداست، و از زمين تا آسمان فاصله دارد.
تكفيرِ خشونتبار
تكفير پيشينيانِ اين گروه، غالباً قلمى و لسانى بود، اما تكفير از دوره وهابيان تندرو، رنگ خشونت به خود گرفت و پيروانشان پيوسته به قُرى و قصبات و آبادیهاى اطراف «نجد» حمله مىبردند و آنچه مى توانستند غارت مى كردند و از اين طريق بر قدرت مالى خود مى افزودند.
براى آگاهى از جنايتهاى پايه گذار اين مسلك و جانشينان او به دو تاريخ معتبر وهابيان مراجعه شود: يكى «تاريخ ابنغنام» و ديگرى «تاريخ ابنبشر» كه هر دو، مدتهاست چاپ شده و مورد توجه علما و دانشمندان است.
برگرفته از کتاب« فتاواى جريان هاى تكفيرى در جواز قتل مسلمانان»، نوشته محمد یزدانی ،انتشارات دار الإعلام لمدرسة اهل البيت (عليهم السلام) - قم چاپ: 1، 1393 ،ص8