تحول ساختارى در كاركردهاى مسجد در دوره ميانه تاريخ اسلام
ياتى على الناس زمان لايبقى فيه من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه مساجد هم يومئذ عامرة من البناء و خراب من الهدى . سكانها وعمارها شر اهل الارض ، منهم تخرج الفتنه و اليهم تاوى الخطيئه يردون من شذ عنها فيها. و يسوقون من تاخر اليها. يقول الله تعالى : و قد فعل و نحن نستقبل الله عشرة الغفلة .
مردم را روزگارى مى رسد كه در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان آباد است و از رستگار ويران . ساكنان و سازندگان آن مسجدها بدترين مردم زمين اند. فتنه از آنان خيزد و خطا به آنان در آويزد، آن كه از فتنه به كنار ماند بدان بازش گردانند و آن كه از آن پس افتد به سويش برانند.خداى تعالى فرمايد: به خود سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم كه بردبار در آن سرگردان ماند و چنين كرده است و ما از خدا مى خواهيم از لغزش غفلت در گذرد.
اين سخنان پيشگويى بزرگمردى است كه با احاطه خود به حيات بشريت كه از اتصال به اين حقيقت ناشى مى شد، همه آن چه بعدها بر سر امت پيامبر مى آمد را مى ديد و اينچنين با بيان تلخ خبر از دگرگونى در همه امور دينى و از جمله تحولات اساسى در وضعين مساجد، اين پايگاهاى توحيد جامعه مى داد. آن پيشگويى ديرى نپاييد كه به حقيقت پيوست . به زودى و با حاكميت بنى اميه بر جهان اسلام تبديل خلافت به سلطنت ، از قرآن جز نقش و نگارى و از اسلام جز نامى بر جاى نماند و در آن زمان آن چنان كه خواهيد ديد مساجد آباد و با شكوه بود، اما از محتوا و روشنگرى تهى و اين چنين امير المومنين (ع ) پرداختن به تشريفات و فراموشى زمانها را در روند حرمت امت مسلمان پيش بينى نمود و آن را بيان كرد. تفسير سخن آن امام بزرگوار از عهده ما خارج است و خوانندگان مى توانند به شرح بزرگان بر اين سخنان مراجعه نمايند.اما تنها چيزى كه مسلم است اين كه مولاى متقيان خبر از تحولى اساسى و ساختارى در ابعاد اسلام و همچنين كاركرد مساجد در دوران پس از صدر اسلام مى دهند و لذا ما سخن آن بزرگوار را سر آغاز و زينت بخش اين فصل نموديم .
در اين فصل از تحولات كار كرد مساجد و افول برخى كار كردها و به وجود آمدن برخى كاردكردهاى جديد سخن به ميان مى آوريم ، گرچه اين تحولات همگى منفى نيست ، اما در جمع بندى آنها بايد اذعان نمود كه حيات مساجد شادابى و طراوت دوران صدر اسلام را در اين دوره از دست مى دهد و آرام آرام به حاشيه جامعه رانده مى شود.
سلب كاركرد سياسى از مساجد و علل آن
اولين و اساسى ترين تحولى كه در مساجد اتفاق افتاد سلب كاركرد سياسى از مساجد بود كه سنگين ترين ضربه را به موقعيت مساجد در جامعه وارد كرد.
مساجد كه در دوران صدر اسلام مقر حاكميت و پايگاه ساسى جامعه محسوب مى شد، اكنون بدون وجه سياسى ، ناقص به نظر مى رسيد، نخستين نشانه هاى تضعيف اين نقش را بايد در دوران معاويه ديد، وى كه مركز حاكميت را به شام منتقل كرد، در نخستين گام مقر حاكميت را به كاخ با شكوه خود در دمشق منتقل كرد و بدين ترتيب مسجد ديگر مقر حاكميت نبود، چرا كه او آشكارا خلافت را به سلطنت تبديل كرده بود و مسجد را با سلطنت چه كار.
صفحات: 1· 2