جایگاه رفق و مدارا در جامعه از دیدگاه قرآن و روایات
25-عاقبت خوش و خلاصی از رنج مدارا
زیرا قرآن کریم فرموده است:بعد از هر سختیای راحتی و گشایش است یکی از شیعیان امام جواد (ع)طی نامهای به ایشان مینویسد:من پدری ناصبی دارم و آزارم میدهد، با او مدارا کنم یا خیر؟ حضرت فرمودند:مدارا بهتر از عدم مدارا است و خداوند با هر سختیای راحتیای قرار داده است و ما و شما در پناه ولایتی الهی هستیم که چیزی در پناه او ضایع نمیشود؛ پس از اندکی پدر آن فرد دلش بر فرزندش نرم شده و دیگر مخالفتی با او در مساله ولایت اهلبیت (ع)نمیکند.
26- بهرهمندی از موقعیت اجتماعی مناسب و بیمشکل
امام صادق (ع)فرمودند:گروهی از غیر قریش (که دارای موقعیت اجتماعی سطح پایینی بودند) با مردم مدارا و خوشرفتاری نمودند و به دودمان عالی و بلند پیوستند. البته منظور آن بزرگوار که همواره در راه خدا از هر چیز گذشتند و به این پاکبازی دستور دادند نه به دست آوردن جاه و مقام دنیوی با سازشکاری با مردم است:زیرا اولاً، از آسیبهای مدارا که در پایان این نوشتار به آن خواهیم پرداخت، این سازشکاری است و ثانیاً، منظور ایشان استفاده از این موقعیت اجتماعی در راه خدا و نیز داشتن آرامش متعارف که نیاز فطری انسان در راه رسیدن به کمال و نیز رفع مزاحمتها است نه افزونخواهی جاهطلبانه؛ همانطور که آن بزرگوار میفرمودند با مردم خصومت و جدل نکنید که دل را مشغول میکند و نفاق و کینه به وجود میآورد.
جمع بندی و نتیجه گیری
خداوند متعال مبنا و اساس نظام خلقت را بر مدارا، رفق و ملایمت با انسان آفریده است و از سخت¬گیری بر او پرهیز نموده، خداوند در قرآن کریم بارها و بارها بر اهمیت این اصل تأکید کرده و رسول اکرم(ع) را بر همین خلق توصیف می¬کند، و به وی تأکید دارد که خشونت با مردم، موجب پراکندگی مردم از او خواهد شد، امام علی (ع)که تربیت یافته مکتب اسلام آن به به تعلیم رسول خداست، رفق و مدارا با مردم را سرلوحه خود قرار داده، در نظر و عمل بر این روش عمل می کردند.
جایگاه ویژه انسان در اندیشه اسلامی و به تبع در مکتب علوی است، مبنای رفق و مدارا حاکم در جامعه می باشد، امیرالمومنین(ع) انسان را موجودی دارای کرامت ذاتی دانسته و عقلانیت آن را در نظر می گیرد و بر خلقت آزاد منشانه انسان توجه دارد.
ایشان انسان را موجودی مختار می داند که باید در نظامی اسلامی و انسانی مسیر تکامل را طی کند و بر اساس انتخاب های خود رشد و تعالی یابد ، بنابراین اجبار و سخت گیری نمی¬تواند اصل همیشگی و همه جایی قلمداد گردد، رفق و مدارای علوی با مخالفان سیاسی و مذهبی در دوره حکومتشان مصداق و الگویی کارآمد در به کارگیری این اصل است، باید توجه داشت که هر چند اصل در اسلام، رفق و مدارا است اما نرمش بی حساب و عدم قاطعیت حکومت را به نظامی ضعیف و ناکارآمد تبدیل می کند، امام علی(ع) نیز به عنوان یک رهبر الهی برای رفق و مدارا در جامعه اسلامی حدود و مرزی قائل است و مدارا را در قالب این حدود تعریف کرده و جایز می داند هرگاه این مرزهای مورد تهاجم قرار گیرد دیگر ابزار مدارا کنار گذاشته خواهد شد و قاطعیت و گاهی خشونت به کار می رود تا اصول سیاسی و حیاتی اسلامی حفظ گردد، خدشه به ارزش¬های اسلامی، بدعت و انحراف در اصول دینی، تهدید امنیت جامعه اسلامی از جمله مواردی است که دیگر رفق و مدارا معنا ندارد.
بنابراین آن چه مورد نظر اسلام و مکتب علوی است، اصل بر مدارا و رفق و در عین قدرت و قاطعیت است، یعنی مدارای مطلق پذیرفته نیست بلکه گاهی ضرورت و مصلحت اقتضا می کند اصل رفق و مدارا کنار گذاشته شده و به قاطعیت و سخت گیری روی آوریم.