جایگاه رفق و مدارا در جامعه از دیدگاه قرآن و روایات
پژوهشگر:مریم مظهری
چکیده
مقاله حاضر با عنوان جایگاه رفق و مدارا در جامعه از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(ع)به هدف شناخت آثار رفق و مدارا و به روش تبیینی از منابع کتابخانه¬ای گردآوری شده است، مدارا به معنای نرمی کردن و فلسفه مدارا ارتباط مستقیمی با مأموریت انبیاء و محتوای اسلام که آیین مهر است دارد و مبنای آن بر طبق عقل و مصلحت و امور دیگر پایه ریزی شده است، مدارا حوزه های مصداقی فراوانی دارد از جمله مدارا با دیگران، مدارا با کودکان و غیره، البته شایسته ترین افراد به دارا بودن ویژگی مدارا زمامدارانند. راه های مختلفی برای تحصیل و انجام مدارا وجود دارد، و آثار متعدد و پرباری مانند برکت رزق و روزی در زندگی و تبدیل مخالفان به موافقان و غیره دارد، اگر رفق و مدارا در بین افراد زیاد شود می توان از آثار ارزنده ای که در جامعه ایجاد می کند بهره مند شد.
کلید واژه: رفق، مدارا، جامعه، آیات و روایات
مقدمه
قرآن کریم در بسیاری از موضوعات و مفاهیم به رحمت و مهربانی در نظام خلقت و نظام بشری تأکید دارد و برای آن اصالت قائل است و در گفتمان قرآنی خلقت عالم بر مبنای لطف و رحمت الهی بنا شده است، و به مسلمانان توصیه می¬کند که در تقابل با یکدیگر مهربان باشند، رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ؛گسترش و توسعه¬ی عالم از سوی خداوند بر پایه¬ی رحمت او بوده است.
با توجه به این آیه و آیات دیگر قرآن کریم می¬توان گفت یکی از اصولی که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران تأثیر شگرفی دارد مدارا و تحمل دیگران است، یکی از رموز رفق و مدارا در نظر گرفتن ظرفیت و طاقت خویش و پرهیز از فشار و تحمیل است، برخی صاحب نظران معتقدند چون روابط اجتماعی همواره در حال تغییر و دگرگونی است موفقیت های مختلف اجتماعی واکنش خاصی را طلب می¬کند و مدارا به عنوان یک روش متعادلی است که در هر حال روابط اجتماعی را آسان تر می¬کند و همچنین رفق و مدارا یکی از اموری است که در روایات بسیاری به آن تأکید شده است از جمله روایت امام صادق(ع) آنکه دست کمک از مردم بازدارد تنها یک دست از آنها بازداشته ولی دستهای کمک بسیاری از او باز داشته می¬شود با توجه به اهمیت رفق و مدارا در جامعه این موضوع مورد غفلت واقع می شود.
به طور مثال برخی از مردم در عین برخورداری از رشدجسمی و ذهنی، روحیه خاصی دارند و کمتر از خود مدارا و انعطاف و نرمش نشان می دهند ولی انتظار دارند دیگران با آنان با ملایمت برخورد کنند، در حالی که راه زندگی همیشه هموار نیست و سنگلاخ هایی نیز در آن وجود دارد که تنها با مدارا کردن می توان از آن ها عبور کرد، خودروهای شخصی که میلیون ها انسان را از جایی به جای دیگر انتقال می دهند، قطعاً بدون وجود انعطاف در لاستیک¬های چرخ¬هایشان نمی¬توانند چنین تحرکی داشته باشند، زندگی انسان نیز محتاج مدارا کردن و رفق و انعطاف است.
در یک مثال ساده می توان گفت: هر اندازه فنرهای یک خودرو، قوی تر و سالم تر باشد، بهتر و راحت تر از ناهمواری ها عبور می کنند ولی اگر فنرهای خودرو حالت فنری خود را از دست داده باشند در برخورد با یک دست انداز کوچک هم دچار مشکل می شود، در روابط اجتماعی نیز اگر روحیه ی مداراگری حاکم نباشد، برخوردها تند و شکننده خواهد بود، بسیاری از تنش ها، قهرها، دوری ها و جبهه گرفتن ها با اتخاذ روش مدارا، رخت بر خواهد بست و بذر عطوفت و مهربانی در جامعه کاشته خواهد شد و شبنم های مهر در گل برگ دل خواهد نشست.
هر چند اصل در اسلام، مداراست اما نرمش بی حساب و عدم قاطعیت بجا آدمی را به عنصری ضعیف، ترسو و بی عرضه تبدیل می کند، آن چه مورد نظر اسلام است، آسانگری در عین قدرت و قاطعیت است؛ نه خشونت مطلق و نه مدارای مطلق، پس گاهی غرورت اقتضاء می کند اصل مدارا را کنار گذاشته، و به قاطعیت و سختگیری روی آوریم، پس به جاست که یکی از راه و رسم زندگی را دو عنصر مدارا و قاطعیت بدانیم