ربا در کلام امام هشتم(علیه السلام)
چندین روایت از امام رضا(ع) در موضوع ربا نقل شده است. یکی از این روایات که در بیان علت و حکمت حرام بودن ربا است را در ذیل به آن اشاره میکنیم:
«عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا إِنَّمَا نَهَى اللهُ عَنْهُ لِمَا فِیهِ مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا اشْتَرَى الدِّرْهَمَ بِالدِّرْهَمَیْنِ کَانَ ثَمَنُ الدِّرْهَمِ دِرْهَماً وَ ثَمَنُ الْآخَرِ بَاطِلًا فَبَیْعُ الرِّبَا وَکْس عَلَى کُلِّ حَالٍ عَلَى الْمُشْتَرِی وَ عَلَى الْبَائِعِ فَحَرَّمَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ کَمَا حَظَرَ عَلَى السَّفِیهِ أَنْ یُدْفَعَ مَالُهُ إِلَیْهِ لِمَا یُتَخَوَّفُ عَلَیْهِ مِنْ إِفْسَادِهِ حَتَّى یُؤْنَسَ مِنْهُ رُشْدُهُ فَلِهَذِهِ الْعِلَّةِ حَرَّمَ اللهُ الرِّبَا وَ بَیْعَ الدِّرْهَمِ بِالدِّرْهَمَیْنِ یَداً بِیَدٍ وَ عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ لِمَا فِیهِ مِنَ الِاسْتِخْفَافِ بِالْحَرَامِ الْمُحَرَّمِ وَ هِیَ کَبِیرَةٌ بَعْدَ الْبَیَانِ وَ تَحْرِیمِ اللهِ تَعَالَى لَهَا وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ مِنْهُ إِلَّا اسْتِخْفَافٌ بِالتَّحْرِیمِ لِلْحَرَامِ وَ الِاسْتِخْفَافُ بِذَلِکَ دُخُولٌ فِی الْکُفْرِ وَ عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا بِالنِّسْیَةِ لِعِلَّةِ ذَهَابِ الْمَعْرُوفِ وَ تَلَفِ الْأَمْوَالِ وَ رَغْبَةِ النَّاسِ فِی الرِّبْحِ وَ تَرْکِهِمُ الْقَرْضَ وَ الْفَرْضَ وَ صَنَائِعَ الْمَعْرُوفِ وَ لِمَا فِی ذَلِکَ مِنَ الْفَسَادِ وَ الظُّلْمِ وَ فَنَاءِ الْأَمْوَال.»[1]
علّت «تحریم ربا در معامله» نهى خداوند از آن است به دلیل فسادى که نسبت به اموال در آن وجود دارد؛ زیرا انسان چنانچه یک درهم را به دو درهم بخرد، یکی از آن دو درهم در مقابل درهمی که دریافت کرده پرداخت شده، اما درهم دوم تباه شده است. پس خرید و فروش و معاملات ربوى در هر حال نوعی فریبکاری براى خریدار و فروشنده است. از اینرو، خداوند تبارک و تعالى ربا را به جهت فساد و تباهى اموال و ثروتها حرام کرده است ، همانطور که منع فرموده تا اموال سفیه و کم عقل و یا دیوانه را در اختیارشان قرار دهند؛ چون بیم آن میرود که همه را تلف و نابود کند، تا زمانى که از او رشد عقلى دیده شود [که در این صورت منع برداشته میشود]. پس بدین سبب خداوند عزّ و جلّ ربا و دست به دست کردن یک درهم با دو درهم را ممنوع کرده است. بعد از آنچه گفته شد، دلیل دیگر حرمت ربا، بیتوجهی به دستور خدا در مورد خودداری از آن است و بعد از اینکه خدا به صورت واضح از آن منع کرد، انجام آن گناهی بزرگ بوده و بیتوجهی به دستور خدا زمینهساز کفر است.
راز «تحریم رباى قرضى» نیز آن است که مانع مردم از انجام کار خیر شده و اموالی از بین میرود و مردم بیشتر به دنبال سود مادی میگردند تا رفتارهای نیک و قرض الحسنه و این خود منجر به فساد، ظلم و از بین رفتن ثروت(فقر) در جامعه میشود.
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 93، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
فضایل امام علی (ع) در متون اهل سنت
فضائل و مناقب امامان شیعه و ائمه ـ علیهم السّلام ـ تنها در منابع شیعه ذکر نشده است، بلکه بیش از شیعه، اهل سنّت به آن پرداخته، و در کتب معتبرروایی، تفسیری و تاریخی خود ذکرکردهاند، و حتی در بعضی از کتب روایی باب فضائل علی بن ابیطالب را نیز آوردهاند. بنابراین ذکر فضائل و مناقب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به دوستداران اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ اختصاص ندارد، بلکه حتی بعضی ازکسانی که با حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و یا امامان شیعه نیز جنگ کردند (و از جمله معاویه) مناقب آن حضرت ـ علیه السّلام ـ را ذکر کرده است.
در اینجا به چند مورد از فضایل اهل بیت از متون اهل سنت اشاره می کنیم:
زمخشری که از مفسران اهل سنّت است، میگوید: «هنگامی که آیه شریفه مودت قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی یعنی بگو ای رسول ما که اجر و پاداشی جز دوستی نزدیکان را از شما نمیخواهم، نازل شد از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدند: مودت و دوستی چه کسانی برما واجب شده است؟! فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آن دو.
۲. همچنین زمخشری نقل میکند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر کس با محبت آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ از دنیا برود، شهید و آمرزیده مرده است و چنین کسی با ایمان کامل و بر سنّت و جماعت از دنیا رفته است.»
علم خداوند قبل از خلقت موجودات
از حسین بن بشار مروی است که گفت: از حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام سؤال کردم که: آیا خداوند عالم است به چیزی که نیست، که اگر آن چیز بود، به چه کیفیت می بود؟
امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند عالم بود و هست به تمام اشیاء، قبل از وجود اشیاء، چنان که فرموده است: «إِنَّا کنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[1] «ما پیش از این استنساخ می کردیم و ثبت می نمودیم آنچه را که شما عمل می کنید بعد از این» و به اهل جهنم می فرماید: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»[2] « اینها که ادعا می کنند که اگر ما برگردیم به دنیا، عمل خوب می کنیم اگر رد شوند بدنیا هر آینه به آنچه که خدا نهی فرموده برمی گردند و اعمال سابق را که مرتکب می شدند، باز هم مرتکب خواهند شد و به درستی که اینها در ادعای خود کاذبند»، پس خداوند علم داشت به اینکه اگر اینها بازگشت کنند، برمی گردند به عمل خود و چون ملائکه به خدا عرض کردند: «أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یفْسِدُ فِیها وَ یسْفِک الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»[3] «آیا قرار می دهی در زمین مخلوقی را که فساد و خون ریزی کنند و حال آنکه ما تسبیح می کنیم به حمد تو و تقدیس می کنیم؟! حق تعالی در جواب آنها فرموده: من می دانم چیزی را که شما نمی دانید»، پس همیشه علم حق تعالی سابق بر اشیاء و قدیم بوده، پیش از اینکه اشیاء را خلق کند، پس خدا دور است از ناشایستی ها و بلند است مرتبه او از هر وصفی و عظیم الشأن است و اشیاء را آن طوری که مشیت او قرار گرفته، آفریده و عالم بر آنها، سابق بر اشیاء بوده چنین است پروردگار ما و همیشه پروردگار ما دانا و شنوا و بینا بوده است.
پی نوشت ها:
[1] سوره جاثية/ 29.
[2] سوره انعام/ 28.
[3] سوره بقرة/ 30.
سبک زندگی دینی در سیره نبوی
نویسنده:حجت الاسلام سید علی شاهچراغی
در این نوشتار به قسمتی از سبک زندگی دینی در سیره نبوی پرداخته می شود.
1- تبلیغ و ترویج ارزش ها، استفاده از فرصت ها
اصل تبلیغ و ترویج ارزش ها انسان فطرتاً علاقه مند است از شخصیت با ارزش و پسندیده ای برخوردار باشد و ارزش ها و فضایل را کسب نماید. این میل و گرایش در آدمی به گونه ای است که حتی اگر این ویژگی ها را در فرد دیگری مشاهده کند، شادمان می گردد و او را مورد تشویق قرار می دهد. البته شناخت و تفکیک بین ارزش های راستین و دروغین اجتماع، مطلب مهمی است که باید از منبعی معتبر هم چون قرآن کریم گرفته شود؛ در این کتاب جاویدان، تقوی، علم، جهاد در راه خدا، انفاق، سبقت در کار خیر و… از فضایل معرفی و گرایش به پُست، مقام، ثروت و … مورد نهی قرار گرفته است.
گرامی ترین مرگ
ان أكرم الموت القتل والذى نفس ابن ابى طالب بيده لألف ضربة بالسيف أهون على بن ميتة على الفراش فى غير طاعة الله .
نهج البلاغه فيض، خ 122، صبحى، خ 123.
…به راستى كه گرامىترين مرگ، كشته شدن در راه خداوند است. و سوگند به كسى كه جان پسر ابوطالب در دست او است هزار ضربت شمشير بر من آسانتر از آن است كه در بستر خود در حالى بميرم كه در اطاعت و پيروى از خداوند نباشم.
منبع :كتاب معاد در نهج البلاغه، مولف: احمد باقريان ساروى
معرفی کتاب
آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان،مولف: حجت الاسلام هادي قطبي
قیمت به ریال : 60,000
نوبت چاپ : 19
تاریخ انتشار : 1390/1/9
قطع کتاب : رقعی
زبان : فارسی
گروه سنی : بزرگسال
نشر:بهار دلها
نشانها و مظاهر اسلام هراسی
از آغاز ظهور اسلام هراسی که همزمان با آغاز فتوحات اسلامی است، پدیده بیمارگونه اسلام هراسی از طریق برخی مظاهر و نمودها ـ که از زمانی تا زمان دیگر، متفاوت بوده است - خود را نشان داده که به برخی آنها اشاره می شود:
1. طعن و تشکیک نسبت به نبوت پیامبر اسلام (ص)
از زمان بعثت پیامبر اسلام (ص) تاکنون، صداهایی که در صحت رسالت و صدق دعوت آن حضرت تشکیک می کرده، هیچ گاه متوقف نشده است. اسلام، از آغاز طلوع ستاره اش تاکنون، مورد هجوم وحشیانه بسیاری قبایل عرب و یهود واقع شد که با انواع و اقسام تهمت ها و نسبت های ناروا - مانند کذب، جنون، کهانت، سحر و… ـ پیام آور بزرگش را آزردند. دامنه این اتهامات از شخص پیامبر(ص) فراتر رفته، به خود اسلام هم رسیده است. برخی کینه توزان، اسلام را دینی مادی دانسته اند که هیچ توجهی به ابعاد معنوی و روحانی ندارد؛ دینی خونریز که به مدد شمشیر سر پا نگه داشته شده است.
ادبیات عاشورایی
واقعه کربلا گونهای خاص از ادبیات را موجب شده که از آن به ادبیات عاشورایی یاد میشود.ادبیات عاشورایی ، به بخش های مختلفی تقسیم می شود:
1-نظم(شعر و مرثیه)
بخش عمده ادبیات عاشورایی اشعار و مراثی است که طول چهارده قرن سروده شده است. نخستین شاعران این واقعه خود شهیدان کربلا و بستگان آنها بودهاند. رجزها و شعارهای امام حسین و یاران آن حضرت بخشی از اشعار عاشورایی است.[1] که از آنها بیشتر در راستای ترویج اهداف قیام امام استفاده میشود. خطبههای امام سجاد و حضرت زینب در شام و زیارتنامههای رسیده از معصومان از این دسته است.
نویسنده ادب الطف نام بیش از ۵۰۰ شاعر عاشورایی از قرن نخست تا قرن ۱۵ قمری را آورده است.[2] بشیر بن جذلم، عبیدالله بن حر جعفی، سلیمان بن قته خزاعی و ابوالاسود دئلی از جمله مرثیهسرایان عاشورا در قرن نخست قمری بودهاند[3]، برخی نخستین شاعر عربی را که درباره واقعه عاشورا شعر سروده است،عقبة بن عمرو سهمی دانستهاند.[4] پس از آن بخش مهمی از ادبیات عرب به شعر عاشورایی و مرثیهسرایی اختصاص داشته است. امامان شیعه اصحاب خود را به سرودن اشعاری در سوگ امام حسین و یارانش تشویق میکردند؛ امام صادق در روایاتی به سرودن شعر درباره امام حسین سفارش کرده است.[5] و امام رضا نیز از دعبل خزاعی خواسته است که در شهادت امام حسین مرثیهسرایی کند.[6] شاعران شیعه مانند کمیت، فرزدق، عبدالله بن کثیر، دعبل، سید حمیری با اشعار خود در شکلگیری ادبیات عاشورایی نقش داشتهاند. شاعران غیرشیعی نیز در باره واقعه عاشورا شعر میسرودند؛ از جمله از شافعی پیشوای شافعیان مرثیهای عاشورایی نقل شده است.[7] عبدالجلیل رازی شعرهای شاعران حنفی و شافعی برای امام حسین را غیرقابل شمارش توصیف میکند.[8]
2-نثر
2-1مقتلنگاری
مقتلنگاری بخشی از ادبیات عاشورایی است که گزارشهای مکتوب مربوط به واقعه کربلا را دربر دارد. کتابهای مقتل که ماجرای کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش را گزارش می کنند، جزو میراث ادبی و تاریخی شیعه محسوب میشوند و بیشترین کاربرد آنها استفاده در مجلس روضهخوانی است. آقا بزرگ در الذریعه از ۱۵۰ مقتل نام برده که در خصوص واقعه کربلا نوشته شده است[9] حدود ده مقتل مربوط به قرنهای نخستین است که مقتل ابیمخنف، نخستین آنها درباره واقعهٔ عاشورا است.[10] وی زمانی نگارش مقتل الحسین را آغاز کرد، هنوز برخی از شاهدان واقعهٔ کربلا، در قید حیات بودند.[11]روضة الشهداء را میتوان مشهورترین کتاب مقتل فارسی دانست.
2-2ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی در قالب تعزیهنامه، فیلمنامه و نمایشنامه بخشی از ادبیات عاشورایی است. تعزیهخوانی یکی از سنتهای عاشورایی است که از زمان دیلمیان آغاز و در دوره صفویه به شکل فعلی درآمد. آنچه که از این هنر نمایشی به ادبیات عاشورایی مربوط است نسخههای تعزیه است که گفته میشود در تدوین آنها از کتاب طوفان البکاء استفاده شده است.
2-3ادبیات داستانی
بخشی از ادبیات عاشورایی متونی است که جنبه داستانی دارد. در این متون بیشتر به واقعه عاشورا از زاویه اندوه، مصیبت و ابتلاء نگاه شده و تدوین آنها یک اثر حزنزا به قصد روضهخوانی مورد توجه بوده است. غالب این آثار، برای مجالس سوگواری تألیف و هدف عمدهاش فراهم کردن زمینه برای گریه بوده است. آثاری چون ابتلاء الاولیاء، ازالة الاوهام فی البکاء، اکسیر العبادة فی اسرار الشهادة، محرق القلوب از این دسته به شمار میروند.[12]
همچنین رمانهایی نیز درباره این واقعه نوشته شده است که نامیرا از آن جمله است.
ویژگی های ادبیات عاشورایی
ادبیات عاشوارایی را می توان با ویژگیهای آن بهتر شناخت. مهمترین ویژگیهای ادبیات عاشورایی عبارتند از:
1- عاشورا محوری: عاشورا هستۀ اصلی ادبیات عاشورایی را تشکیل میدهد. به همین خاطر پسوند “عاشورا” برآن اضافه گردیده است. البته نگارنده براین باور است که ادبیات عاشورایی محدود به حوادث روز عاشورا نمیگردد بلکه تمام آن چه را که در پیرامون این نهضت شکل گرفته نیز شامل میشود. حتا قیام ها و رخدادهای پس از عاشورا را که در مسیر قیام عاشورا به وجود آمده نیز دربر میگیرد. بنابراین وقتی گفته میشود “ادبیات عاشورایی"؛ یعنی ادبیاتی که درمحور اندیشه های انقلابی امام حسین(ع) پدید آمده است. به این ترتیب هر شعر وپدیدۀ ادبیی که در جهت اهداف نهضت عاشورا خلق گردیده باشد، می تواند ادبیات عاشورایی محسوب گردد. ولی وجه غالب در این نوع ادبی حضور کارگزاران نهضت عاشورا وحوادث مربوط به آن روز میباشد. نوحهها، مناقب ومرثیهها اکثراً درحول ومحور دهم محرم سال 61 هجری به وجود آمده اند.
2- مخاطب گرایی: ادبیات عاشورایی، ادبیات مخاطب گراست. دراین نوع ادبی، ادبیات هدف نیست بلکه آنچه را بیان میکند هدف است. اما این که چه گروه هایی، مخاطبین اصلی ادبیات عاشوارایی به شمار میآیند، قدری نیاز به تحقیق دارد. چه این که مخاطبین ادبیات عاشورایی درهرجامعه ای متفاوت است. افغانستان، ایران، پاکستان، عراق، سوریه، و… هرکدام فرهنگ خاص خود را دارند و دارای سطوح مختلف فکری وفرهنگی میباشند. افغانستان کشوری است که خرده فرهنگ های گوناگونی دارد. بعضی از این فرهنگها نمیتوانند مخاطبین ادبیات عاشورایی محسوب گردند وبرخی دیگر هم که با عاشورا وفرهنگ آن پیوند دیرینه دارند، در پذیرش الگوهای فکری عاشورا برخورد یکسانی ندارند. از این رو اگر بخواهیم مخاطبین ادبیات عاشورایی مورد تحلیل قراردهیم باید به بررسی وضعیت مذهبی و گرایشهای فکری -وحتا سیاسی- نیز توجه نماییم. درعین حال گروه های سنی را هم باید مد نظر قرار دهیم. روی این مبنا میتوانیم بگوییم که سه طیف ودسته در افغانستان در ارتباط با ادبیات عاشورایی موجود میباشد:
الف. مخالفین: این دسته گروهی میباشد که با اصل جریان عاشورا مخالف است و هیچ علاقه ای از خود نشان نمیدهد. مانند کمونست ها و فرقه های مذهبی مخالف نهضت عاشورا.
ب. تحصیل کردگان: این دسته افرادی هستند که از تحصیلات آکادمیک برخوردارند و نسبت به عاشورا وادبیات عاشورایی برخود آگاهانه –نه عاطفی واحساسی- دارند.
ج. بنیاد گرایان: منظور از آن روحانیون و عامۀ مردم میباشد. این گروه همواره بر حفظ وضعیت موجود تأکید میکنند وخواهان تداوم مراسم عاشورا مطابق سنن تاریخی میباشند.
مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی دو دستۀ اخیر میباشد. گروه نخست از حوزۀ مطالعۀ ما بیرون است.
اما از لحاظ سنی مخاطبین ادبیات عاشورایی این سه دسته اند:
الف.کودکان پایین تر ازهجده سال
ب. جوانان
ج. پیرمردان
ازمیان این دسته ها پیرمردان مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی محسوب می گردند.
اگر از لحاظ اجتماعی بررسی کنیم، این چند دسته را می توانیم بر بشماریم:
الف. علما
ب. اشراف
ج. دهقانان
دهقانان وعلما در شمار مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی قرار می گیرند چه این که اشراف کمتر توانسته اند پیوند شان را با فرهنگ عاشورا حفظ نمایند. این گروه بیشتر در صدد به دست آوردن قدرت اقتصادی وسیاسی و غلبه بر طبقات دیگر بوده اند. لیکن علما و دهقانان حافظان اصلی شعایر دینی ومذهبی درکشور محسوب می شوند. مراسم عاشورا هرساله با همیاری این دو گروه برگزار و تجلیل میگردد.
1-محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۸۶.
2-محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۸۷.
3-ضیایی، نگرشی، انتقادی-تاریخی به ادبیات عاشورا، ۱۳۸۱ش، ص۳۹-۴۰.
4-مهماندار، امام حسین در آیینه شعر و ادب، ص۵۳.
5-حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۵۰۴.
6-علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۲۵۷.
7-ضیایی، نگرشی، انتقادی-تاریخی به ادبیات عاشورا، ۱۳۸۱ش، ص۳۷-۳۸.
8-رازی قزوینی، نقض، ۱۳۹۱ش، ص۴۰۴.
9-رک: محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۷.
10-صفا، گنج سخن، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۶۸.
11-اسفندیاری، کتابشناسی تاریخی امامحسین، ۱۳۹۱، ص۴۲.
12-جعفریان، درباره منابع تاریخ عاشورا، ۱۳۸۰، ص۵۲-۵۱.
نماز جمعه
نماز جمعه عبادتی است همچون نمازهای دیگر که در ظهر روز جمعه و با شرائط خاصی انجام می شود، و در فضیلت این نماز همین بس که سوره ای در قرآن به این نام آمده و در آنجا صریحاً مؤمنان را به حضور در نماز جمعه دعوت فرموده است و در آن آیه آمده است: هنگامی که صدای مؤذن بلند شد و دعوت به نماز شدی، معامله و تجارت را رها ساز و برای انجام این واجب الهی حاضر شو، که از همه چیز برای شما بهتر است اگر بدانید.
در روایات آمده که نماز جمعه باعث حرام شدن آتش جهنم است بر بدن و موجب آسان شدن ترس و هول قیامت و کشیده شدن قلم عفو بر جرائم اعمال گذشته است و ثواب شرکت در نماز جمعه برا ی کسی که قادر به انجام حج نیست، برابر با حج است.
در برخی روایات ترک کنندگان این عمل به سختی مورد سرزنش قرار گرفته اند تا آنجا که می خوانیم کسیکه سه هفته آنرا ترک کند منافق می باشد.
هر چند نماز جمعه واجب تخییری است ، یعنی انسان می تواند بجای آن نماز ظهر خود را بجا آورد ولی خود داری از شرکت در آن به بصورت دائمی وجه شرعی (دلیل شرعی ) ندارد.
به طور کلی در حال اقامه خطبه توسط امام جمعه آنچه که موجب گوش ندادن و از بین رفتن فایده خطبه می شود (ولو به جا آوردن نماز قضا و یا مستحبی) باید ترک شود. چرا که در برخی روایات از دو خطبه به عنوان جایگزین دو رکعت در نماز ظهر جمعه یاد شده است، و لذا دو خطبه به جای دو رکعت نماز به شمار می آید و از این جهت کارهایی که در نماز جایز نیست ، در بین دو خطبه نیز جایز نمی باشد.
امام جمعه در خطبه خود باید مصالح دین و دنیای مسلمانان را به آنها تذکر دهد و آنها را از امور مختلف اجتماعی آگاه سازد.
احتیاط آن است که امام و مأمومین هنگام ایراد خطبه با وضو باشند. اگر زنان، مسافران، بیماران و از کارافتادگان در نماز جمعه شرکت کنند نمازشان صحیح است، و بجای نماز ظهر ایشان محسوب می گردد. اگر چه برآنها ( نماز جمعه ) واجب نیست.
نظافت بدن و غسل جمعه و پوشیدن بهترین لباسها واستفاده از عطر و مسواک زدن جزء آداب مؤکد نمازجمعه است، که در روایات بدانها سفارش شده است.
اهمیت و فضیلت روز جمعه
روز جمعه از اعیاد مهم مسلمانان است که در برخی از روایات از آن به عنوان افضل الایام ، برترین روزها یاد شده است.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) علت نام گذاری این روز به عنوان روز جمعه چنین آمده است که « چون خداوند آفریدگان را در آن روز برای ولایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و خاندانش ( صلوات اللهّم علیهم اجمعین) گرد آورد و همچنین بدین خاطر که خداوند کار پیامبرش را سامان داد.
در منابع اسلامی از روز جمعه به عنوان سرور و سید ایام نام برده شده، روزی که پاداش نیکی ها و جزای اعمال ناشایست در آن مضاعف ( دو یا چند برابر ) بوده و باعث محو گناهان و ترفیع درجات و استجابت دعاها و بر آورده شدن حاجات می باشد.
در سخنی از امام باقر (علیه السلام) آمده است که « به خدا سوگند به من خبر رسیده است که اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) از روز پنج شنبه برای انجام اعمال و مراسم جمعه آماده میگردیدند، چرا که جمعه برای مسلمانان کوتاه و مغتنم است. همچنین شب و روز جمعه دارای دعاها، نمازها و اعمال مستحبی فراوانی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان به برخی از آنها اشاره شده است.
از خدای بزرگ مسئلت می نمائیم که توفیق استفاده از این ایام و ساعات را به همه ما عنایت فرماید تا با بهره گیری از آن بر ایمان خود بیفزائیم و اعتقادمان را راسخ و محکم نمائیم.
آثار ذکر بر روح و روان
یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوك ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.
ذكرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد كه هریك از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر به سزایی دارد. این آثار عبارتنداز:
1- یاد خدا نسبت به بنده
اولین اثر یاد خدا این است كه خدای متعال نیز انسان را یاد می كند. «مرا یادكنید تا شمارا یادكنم ».
2- روشنی دل
خداوند؛ ذكرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناك ترین سیه روزی هاست.
یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.
3- آرامش قلب
به تعبیر قرآن طمأنینه و سكون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست. «كسانی كه ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.»
4- خشیت و ترس از خدا
از جمله آثار یاد خدا برای مومنان، خداترسی و خشیت می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید: «تنها مومنان هستند كه هرگاه یاد خدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود».
5- بصیرت یافتن و شناخت شیطان
یكی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذكر حق به انسان بصیرتی می دهد كه وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد.
6- بخشش گناهان
از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند ، مغفرت الهی می باشد كه شامل حال یادكنندگان خدا می گردد و اضافه برآن ، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است.
7- حكمت و علم
یكی دیگر از ثمرات ذكر ، پختگی عقل و كمال و حكمت است. ذكر باعث فروزان شدن قوه ادراك انسان و جوشش فكر و
اندیشه می شود. جان فرد شایستگی این را پیدا می كند كه منعكس كننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.
در روایات و احادیث ما به جایگاه مهم ذکر و برخی اذکار شریف و آثار مهم آنها تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می خواهید شما را به بهترین و پاکیزه ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آنهاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است.
زهد و توجه به فانی بودن دنیا از دیدگاه امیرالمومنین (ع)
از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) وقتی آخرت دارالقرار شد، دنیای فانی از ارزش میافتد؛ چراکه این سرا محل ماندن نیست؛ بلکه وسیلهای برای رسیدن به نعمتهای پایدار خواهد بود. با این دید، تلاش برای آخرت اهمیت ویژهای مییابد. آن حضرت تمثیل زیبایی را در این زمینه مطرح کردهاند:
«همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانى است که در سر منزلى بىآب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینى را دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمّل مىکنند و جدایى دوستان را مىپذیرند و سختى سفر و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مىکنند، تا به جایگاه وسیع و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند.»
ایشان زهد را نیز چنین تبیین مینماید: «الزّهادة قصر الامل و الشّکر عند النّعم و الورع عند المحارم؛ زهد یعنى کوتاه کردن آرزو و شکرگزارى برابر نعمتها و پرهیز در برابر محرمات.»
برخی عالمان علم اخلاق نیز در راستای این کلام نورانی، زهد را اینگونه تعریف کردهاند:
«زهد عبارت است از ضد محبت دنیا و رغبت به آن و اکتفا کردن به قدر ضرورت … مرتبه زهد وقتی حاصل میشود که باعث ترک دنیا و پستی و حقارت آن باشد در جنب آنچه میطلبد از آخرت و یا قرب به خدا.»
نظر داشتن به سرای جاوید و ملاحظة ناپایداری دنیا باعث میشود انسان به دنیا حرص و طمع بیش از حد نداشته باشد و سختیها برای او آسان شود و در پرتوی آن به کمالات و ملکات اخلاقی برسد: «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بالْمُصیبَات؛ کسی که در دنیا زهد بورزد مصیبتها برای او آسان میشود.»
البته این بدان معنا نیست که از نعمتهای دنیوی هیچ بهرهای نبرد چراکه اهل زهد بیشترین لذت را از دنیا میبرند؛ چون لذت ترک لذت را با لذایذ دنیوی همراه کردهاند. اعتقاد به معاد و ملاحظه ناپایداری دنیا زمینهساز زهد ورزیدن و مصروف شدن هم و غم آدمی در جهت رسیدن به کمال و قرب الهی میشود و این یکی از تفاوتهای اخلاق سکولار با اخلاق دینی است.
فضائل و فوائد سنگ عقیق از دیدگاه روایات
ربیعه الرای می گوید: در دست علی بن حسین (ع) نگین عقیق بود به ایشان عرض کردم این چه نگینی است؟ فرمودند این نگین عقیق رومی است. رسول خدا فرمودند هر کس انگشتر عقیق به دست کند حاجت های او برآورده می شود.
1- امام رضا (ع) فرمودند انگشتر عقیق فقر را از بین می برد و دست کردنش نفاق و دورویی را محو می کند.
2- امام رضا (ع) فرمودندهر کس با عقیق قرعه بیندازد نصیب فراوانی عائد او می شود.
«قرار گرفتن در پناه مخصوص خدا و ولی خدا».
1- امیر مؤمنان انگشتر عقیق را برای حرز و دشمنان و بلاها در دست می کرد.
2- از حضرت امیرالمؤمنین (ع) منقول است که نماز کسی که انگشتر عقیق در دست داشته باشد بر نماز جماعتی که غیرعقیق در دست داشته باشد به چهل درجه زیادتی دارد.
« امیرمؤمنان (ع) می فرماید: شنیدم رسول خدا (ص) می فرمود هر کس نگین عقیق سرخ به دست کند خداوند عاقبت او را ختم به خیر کند.
در روایت سلمان فارسی امیرمؤمنان (ع) خطاب به رسول خدا (ص) این چنین عرض کردند انگشتر را با چه نگینی به دست کنیم؟ رسول خدا (ص) فرمودند با نگین سرخ.
در روایت خادم امام هادی آمده است که حضرت امر فرمودند در سفر زیارتی قبر امام رضا عقیق زرد به همراه داشته باشد.
برگرفته از تحقیق پایانی سطح 2،سنگ های زینتی از دیدگاه روایات شیعه ،میترا طحانیان
دين قدیمى ترين سكنه ايران
درباره دين قديمى ترين سكنه ايران اطلاعات مورخين بسيار كم است . آثار باستانى مكشوفه حكايت از اعتقادات كهن اين قوم دارد كه مثلا اين رب النوع احتمالاهمسرى داشته كه او نيز رب النوع بوده است كه هم شوهر و هم فرزند او محسوب مى شده است . اين عادات اخلاقى عقيدتى در غرب آسيا رايج بوده است . ايرانيان و نبطيان اين عادت را از ملل بومى به ارث برده بودند. اساس ازدواج بين مادر و پسر را كه كمتر سابقه دارد، در همين آئين بايد جستجو كرد. و نيز ممكن است كه انتساب به مادر كه در نزد ايلامى ها و اتروسى ها و مصرى ها بسيار معمول بوده ، از اينجا ناشى شده باشد. يكى از سرودهاى كهن ريگ ودا درباره جمشيد (ياما) و خواهرش (يامى ) كه بشر نخستين اند، اشاره به چنين رسمى دارد.
يك محقق ايرانى مى گويد كه از آئين مردم ايران باستان (قبل از زرتشت ) مستقيما چيزى نمى دانيم ، آنچه از كتب زرتشتى فهميده مى شود، اين كه بوميان ايرانى آفتاب و ماه و ستارگان و ساير عوامل طبيعت را مى پرستيده اند. مى توان حدس زد كه زمانى دراز پرستش خدايان هند در اين كشور رواج داشته است . يك كتيبه مكشوفه كه مربوط به 1400 ق .م . است ، نشان مى دهد كه اسامى خدايان هند مثل ميترا، مهر، و اندرا، وارونا و… نقش شده است .
آثار مثبت اجتماعى و فردى صله ارحام
از روايات زیر اهميت پيوند برقرار كردن با خويشاوندان از ديدگاه ائمه هدى عليهم السلام و آثار مهم اجتماعى و فردى آن به خوبى و روشنى واضح مى گردد.
1- قال ابو جعفر عليه السلام : صله الارحام تزكى الاعمال و تدفع البلوى و تنمى الاموال و تنسى له فى عمره و توسع فى رزقه و تحبب فى اهل بيته فليتق اللّه و ليصل رحمة .
امام باقر عليه السلام فرمودند پيوند برقرار كن با خويشاوندان اعمال انسان را پاك ، و بلا را از انسان دور، و به اموال انسان بركت ، و عمر انسان را به تاخير مى افكند و روزيش را وسعت مى بخشد و در ميان خانواده محبوبش مى سازد پس بايد از خداوند پروا كرد و پيوند با خويشاوند را انجام داد.
2- عن ابى عبداللّه عليه السلام قال : ان صله الرحم تزكى الاعمال و تنمى الاموال و تيسر الحساب و تدفع البلوى و تزيد فى الرزق .
امام صادق عليه السلام فرمودند: ( صله رحم اعمال را پاك ، و اموال را بسيار و حساب را آسان ، و بلا را زايل ، و روزى را فراوان مى كند.
در اين آيه شريفه هم مثل سابق تصريح شده است كه پيوند خويشاوندى چند اثر مهم از جمله دفع بلا را در پى خواهد داشت .
3- قال ابو عبداللّه عليه السلام : صله الرحم تهون الحساب يوم القيامه و هى منساه العمر و تقى مصارع السوء و صدقه الليل تطفى ء غضب الرب .
امام صادق عليه السلام فرمودند پيوند برقرار كن با خويشاوند حساب روز قيامت را آسان ، عمر را طولانى ، و از مرگ بد حفظ مى نمايد و صدقه شب خشم خداوند را خاموش مى سازد
منابع:
1-اصول كافى ج 2 ص 152 و بحارالانوار ج 74 ص 8
2- اصول كافى ج 2 ص 157 و بحار ج 74 ص 132
3– اصول كافى ج 2 ص 157.
برگرفته از کتاب صله ارحام ، آثار و ثمرات آن
مؤ لف :سلمان زوّارى نسب ميانجى
سالار مهربانی ها
سلام ای آقای خوبی ها
سلام ای سرور و سالار مهربانی ها
ای خوب ما
غریب افتاده ایم در این جهان و دوریم از آن وطنی که تو برایمان تدارک دیده ای آقایم ؛
نمی گویم دست بر سرم کشیده ؛ سری که جز گناه در آن نگذشته است و لیاقت دستانت
را ندارد ، تنها نیم نگاهی نما که نیم نگاه تو کوه مهربانی و سخاوتی ست که ما را به
قله هایی خواهد رساند که در فهم نیز نخواهد گنجید . ای آنکه زبان از وصف تو
عاجز و فکر از فهمت ناتوان ، تو بخواه از آن یگانه بی همتا که تنها و تنها در این
دوران تنهایی آراممان کند و قوتی به قلب و توانایی به جسم ما دهد تا در راه وصال تو
هرشب و روز پر تلاش و پرکار زمینه ی ظهورت را فراهم آوریم.
مریم عربیان
شیطان !
حتما لازم نیست شیطان شما را به مسیری شیطانی وارد کند …
برای او همین که نماز اول وقتتان را از شما بگیرد کافیست.
موفقیت
داشتن هرگونه طرح یا روشی برای کسب موفقیت ، بهترازنداشتن آن است.
افکارتان را روی کاغذبنویسید.
انسان
دکتر علی شريعتی انسانها را به چهار دسته تقسيم کرده است:
١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم ميشوند.
بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
مردگانی متحرک درجهان. خود فروختگانی که هويتشان را به ازای چيزی فا نی واگذاشتهاند.
بیشخصيت اند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآيند. مرده و زنده شان يکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را میگذارند.
کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.
هر چیز بهایی دارد
انسانها معمولا ما را تشویق می کنند که به بهای از دست دادن کنجکاوی، احتیاط را بر گزینیم
و به قیمت از دست دادن ماجراجویی ، به امنیت متوسل شویم،
از مجهولات بپرهیزیم و پا به وادی ناشناخته ها نگذاریم.
ولی به این حقیقت توجه کنیم که زندگی که در آن لذت کشف کردن نباشد،
حتما طعمی امتحان شده دارد و تکراریست…
بروید و عالمهای ناشناخته را در وادی علم، هنر و موسیقی کشف کنید و لذت ببرید .
الهی قمشه ای
زیبایی ها
خيلي خوب است كه انسان زيبايي ها وخوبي ها راستايش كند وخوبي هاي مردم رابيان كند
آنوقت اگراين ستايش براي خودحق باشد برمي گردد به حق
ولي اگراين ستايش رابراي اين كردكه به يك چيز دني وحقيري برسد
آنوقت اين ستايش مانع ميشود بين انسان وحق ونشانه دلبستگي به اين دنيا است.
الهی قمشه ای