ازدواج لولو مرجان
علی (علیه السلام) خدمت رسول الله (صلی الله علیه و آله) آمد و پس از گفتگوهای بسیار به حضرت عرض کرد : « یا رسول الله ، تو در دنیا و آخرت برای من ذخیره و پناهگاه هستی و … یا رسول الله من دوست دارم با این همه رعایتی که نسبت به من فرموده ای همسر و خانواده ای داشته باشم که بدان انس بگیرم . یا رسول الله من به نزد شما آمده ام تا تقاضا کنم دخترت فاطمه (سلام الله علیها) را به عقد من در آوری .
ام سلمه می گوید : دیدم رخسار مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله) از شدت خوشحالی درخشید . سپس به صورت مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) تبسمی کرد و فرمود : « یا ابوالحسن ، آیا تو چیزی داری که من فاطمه را به عقد تو در آورم ؟ » علی (علیه السلام) فرمود : « پدر و مادرم به فدایت ، اوضاع زندگی من بر شما مخفی نیست ، من تنها یک شمشیر و یک زره و یک شتر دارم که با آن آب می کشم و غیر از اینها چیزی ندارم . »
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : « یا علی ، تو از شمشیرت مستغنی نیستی ، زیرا می خواهی در راه خدا با آن جهاد کنی و با دشمنان خدا بجنگی و شتر خود را برای آب دادن درختان خرما و آب آوردن و بار سفر را به پشت آن بستن لازم داری ، من فاطمه (سلام الله علیها) را در برابر زره ات به تزویج تو در می آورم .»
منبع: حسین مظاهری ـ خانواده در اسلام ـ ص 92
تدوین: فاطمه ملک آستانه
خدایا! به گناه آلوده ام و تو پاک و مطهر هستی!خدایا! تشنه رحمت توام تا از دریای خطاهایم عبور کنم خدایا! بخشایش تو بیکران است این خطاکار را از خاطر مبر!
مولای من! دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. به گوشه ای خیره شوم و تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم و هی گریه کنم؛ آن قدر گریه کنم تا از هوش بروم و بعد به هوش بیایم و ببینم که سرم روی دامان شماست.از بوی خوش و نسیم روح نواز وجودت از خود بی خود شوم. در آغوشت گیرم و تو اشک از چشمانم پاک کنی. سرم روی دامان شماست. از بوی خوش و نسیم روح نواز وجودت از خود بی خود شوم. در آغوشت گیرم و تو اشک از چشمانم پاک کنی . سرم را بر سینه ات قرار دهی و موهایم را نوازش کنی ؛ آن گاه به من وعده شهادت بدهی و من خود را بر بال ملایک ببینم و بشنوم که مرا وعده ی شفاعت می دهی ؛ آن وقت با خیال راحت از آتش عشق تو چون شمع بسوزم و آب شوم و ریو دامنت بریزم و هلاک شوم.
*****
مهربان من! هرکسی به روشی تو را شناخته است و به زبانی از تو چیزی می خواهد و من افتخارم این است که تو را نشناختنم شناختم. فهمیده ام که تو فهمیدنی نیستی و در وهم نمی گنجی . اصلا یک جوری هستی. گاهی اوقات در نهایت ناامیدی به آدم امید می دهی و گاهی در نهایت امیدواری ، تلنگری می زنی که مواظب باش.
جرعه ای از اقیانوس فضایل
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم مى زیستند،و عملا به مردم درس زندگى و پاکى و فضیلت مى آموختند،آنان الگو و سرمشق دیگران بودند،و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز مى ساخت،و برگزیده ى خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمى نمى گرفتند،و خود را از مردم جدا نمى کردند،و به روش جباران انحصار و اختصاصى براى خود قائل نمى شدند،و هرگز مردم را به بردگى و پستى نمى کشاندند و تحقیر نمى کردند…
«ابراهیم بن عباس »مى گوید:«هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسى جفا ورزد،و نیز ندیدم که سخن کسى را پیش از تمام شدن قطع کند،هرگز نیازمندى را که مى توانست نیازش را بر آورده سازد رد نمى کرد،در حضور دیگرى پایش را دراز نمى فرمود، هرگز ندیدم به کسى از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئى کند،خنده ى او قهقهه نبود بلکه تبسم بود،چون سفره ى غذا به میان مى آمد همه ى افراد خانه حتى دربان و مهتر را نیز بر سفره ى خویش مى نشاند و آنان همراه با امام غذا مى خوردند.شبها کم مى خوابید و بیشتر بیدار بود،و بسیارى از شبها تا صبح بیدار مى ماند و به عبادت مى گذراند،بسیار روزه مى داشت و روزه ى سه روز در هر ماه را ترک نمى کرد (6) ،کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، وبیشتر در شبهاى تاریک مخفیانه به فقرا کمک مى کرد. (1)
«محمد بن ابى عباد»مى گوید:فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسى بود لباس او-در خانه-درشت و خشن بود،اما هنگامیکه در مجالس عمومى شرکت مى کرد (لباسهاى خوب و متعارف مى پوشید) و خود را مى آراست. (2)
شبى امام میهمان داشت،در میان صحبت چراغ نقصى پیدا کرد،میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند،امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود:ما گروهى هستیم که میهمانان خود را بکار نمى گیریم. (3)
یکبار شخصى که امام را نمى شناخت در حمام از امام خواست تا او را کیسه بکشد،امام علیه السلام پذیرفت و مشغول شد،دیگران امام را بدان شخص معرفى کردند،و او با شرمندگى به عذرخواهى پرداخت ولى امام بى توجه به عذر خواهى او همچنان او را کیسه مى کشید و او را دلدارى مى داد که طورى نشده است. (4)
شخصى به امام عرض کرد:به خدا سوگند هیچکس در روى زمین از جهت برترى و شرافت پدران به شما نمى رسد.
امام فرمود:تقوى به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. (5)
مردى از اهالى بلخ مى گوید:در سفر خراسان با امام رضا علیه السلام همراه بودم،روزى سفره گسترده بودند و امام همه ى خدمتگزاران و غلامان حتى سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.
من به امام عرض کردم:فدایتان شوم.بهتر است اینان بر سفره یى جداگانه بنشینند.فرمود: ساکت باش،پروردگار همه یکى است،پدر و مادر همه یکى است،و پاداش هم باعمال است. (6)
1-اعلام الورى ص 314
2- اعلام الورى ص 315
3- کافى ج 6 ص 283
4- مناقب ج 4 ص 362
5-عیون اخبار الرضا ج 2 ص 174
6-کافى ج 8 ص 230
نوه خوب من
حامد با اصرار سوار ماشین پدرش شد. هر کاری کردند از ماشین پیاده بشه نشد که نشد. پدر و مادرش فکر میکردند اگه بفهمه بابا بزرگ رو میخوان ببرن خونه سالمندان و اون دیگه نمی تونه پدر بزرگش رو ببینه قیامت به پا میکنه.اما اینطور نشد.
خیلی اروم نشست صندلی جلوی ماشین، مثل آدم بزرگها. بابا بزرگ هم مات و مبهوت نشسته بود صندلی عقب و غرق در خیالات خودش بود، وهر چند حالش خوب نبود از بی احساسی حامد کوپولو تعجب زده بود ولی به روی خودش نمی آورد…
به اولین خیابان که رسیدند حامد رو به باباش کرد وپرسید : بابا اسم این خیابون چیه؟ باباش جوابش رو داد.اما حامد ول کن نبود.اسم تمام خیابونها رو دقیق دقیق میپرسد.بلاخره حوصله باباش سر اومد با ناراحتی پرسید:بچه جون اسم این خیابونها رو میخوای چیکار کنی؟ به چه دردت میخوره؟
حامد با صدای معصومانه اش گفت:بابایی میخوام اسم خیابونها رو خوب خوب یاد بگیرم تا وقتی تو هم مثل بابابزرگ پیر شدی ببرمت اونجا تنها زندگی کنی. دنیا رو سرش خراب شد.نگاهی از آیینه به پدر پیرش کرد، خودش رو اون پشت دید . از همون جا بسرعت دور زد . و برگشت بطرف خونشون.
حامد کوچولو اون جلو یواشکی داشت میخندید. برگشت و دستای داغ و تب دار بابابزرگش رو تو دستای کوچیکش محکم فشار داد ،اشک از چشمهای پیرمرد سرازیر بود
جوانان دیروز، گنجینه های امروز
وظایف مردم در مورد سالمندان
در یک جامعه متعادل و اسلامی، مردم در مورد سالمندان وظایف و مسئولیت هایی دارند که باید به آنها توجه کنند. احساس مسئولیت در قبال سالمندان، رعایت احترام آنها و پاسداری و حمایت از منافع و مصالح ایشان، برآورده کردن توقعات و پذیرفتن آنان با رویی گشاده، قدرشناسی از آنها و ارج نهادن زحماتشان، مشارکت دادن ایشان در امور زندگی و جامعه، رعایت اصول انسانی در برخورد با آنها و گرامی داشت مقام ارزشمند سالمندان، وظایفی است که سرپیچی از آنها، نه تنها موجب خشم خداست، بلکه نظام حیات را هم دگرگون می کند. کوچک شمردن سالمندان ضمن آنکه نوعی نادانی به شمار می آید، در واقع نوعی خراب کردن بنایی است که آدمی خود در آن رشد یافته است.
خانه سالمندان
خانه سالمندان به صورت و شکل جدید، ره آوردی از غرب و حاکی از عدم احساس مسئولیت درباره انسان و ارزش های او و بینشی صرفا مادی در مورد اوست. نسل جوان غرب برای رفاه و آسایش خود، سالمندان را که عمری در تولید و تلاش بوده اند، از خود طرد کرده و به سرای سالمندان می برند. اسلام ضمن تأسف از این مسئله، می کوشد موجباتی را پدید آورد که سالمندان در خانه و در کنار فرزندانی زندگی کنند که عمری به تربیت و پرورش آنها همت گماشته و سرمایه عمر و جوانی خود را در آن راه گذاشته اند. در اسلام اداره سالمندان به عهده فرزندان است و آنها باید با نهایت قدرشناسی و عزت این کار را انجام دهند. تأسیس خانه سالمندان، از دو اندیشه رفاه و آسایش اطرافیان و رفاه و آسایش سالمندان ریشه می گیرد؛ البته دور داشتن سالمندان از محیط خانواده، در حقیقت محروم کردن آنها از مصاحبت ها و محبت های بی دریغ است.
و چه زیبا تعالیم دینی ما احترام به بزرگان را سرمایه اساسی و در ردیف احترام به خداوند متعال و رسول رحمت معرفی می کند
قال رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم : مِن إجلالِ اللّه إجلالُ ذي الشَّيبهِ المُسلم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: احترام به مسلمان سالخورده ، احترام به خداوند است .
منتخب ميزان الحكمة : 308
——————————————————
قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلّم : إنَّ مِن إجلالِي تَوقِيرَ الشَّيخِ مِن اُمَّتي .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند : احترام به سالخورده امّت من ، احترام نهادن به من است .
كنز العمّال : 6013 منتخب ميزان الحكمة : 310
علل و زمينه پيدايش فيلترينگ (فیلتر کردن)
“با استناد به قانون جرايم رايانه ای دسترسی به تارنمای فراخوانده شده امكان پذير نمی باشد".
هنگام جستجو در اينترنت،وقتي اين عبارت بر صفحه مانيتور نقش ميبندد، نشان از اين دارد كه تارنمای مورد نظر “فيلتر” شده است. آنچه در ذیل خواهد آمد در خصوص فيلترينگ و نظارت بر اينترنت در كشورهاي جهان می باشد.
علل و زمينه پيدايش فيلترينگ
گسترش اينترنت زمينه اي را به وجود آورده که طيف وسيعي از اطلاعات بدون هيچگونه محدوديتي و فراتر از مرزهاي جغرافيايي در سراسر جهان منتشر شود و به نحو چشمگيري به يک رسانه ارتباطي و اطلاعاتي تبديل گردد. ضمن اينکه مخاطبان و کاربران اينترنت هم به همان اندازه افزايش مداومي داشته اند.
خصوصيت و ويژگي اينترنت و سهولت انتشار مطالب و اطلاعات وعلاوه بر آن راحتي دستيابي به انواع مختلف اطلاعات در وب اعم از متن، صوت و تصوير و داده هاي گرافيکي متنوع، به اندازه اي شدت يافته است که در برخي موارد اطلاعات حاوي مطالب مخرب و زيانباري نيز در وب منتشر مي شود که زمينه سوء استفاده هاي مختلف را فراهم آورده است.
هرزه نگاري هاي جنسي به خصوص در زمينه سوء استفاده از کودکان، ترويج خشونت و فساد، خريد و فروش مواد مخدر و زيانبار، اشاعه اطلاعات خصوصي افراد و سازمانها، استفاده از اطلاعات وب در جهت اهداف تروريستي وموارد مشابه، ضرورت کنترل محتواي وب را ناگزيرساخته است، ولي اين کنترل و نظارت برانتشار اطلاعات در جوامع مختلف و بر حسب خط مشي هاي سياسي و فرهنگي هر جامعه اي نمودهاي متفاوتي داشته است.
در برخي جوامع غربي تاکيد بيشتر بر عدم سوء استفاده از اطلاعات خصوصي افراد و جلوگيري از انتشار تصاوير جنسي کودکان و ممانعت از دسترسي سازمانهاي تروريستي به اطلاعات خاص و مهم است اما کنترل محتواي اينترنت در جوامع شرقي و مذهبي فراتر از موارد فوق است و نظارت شديد بر اشاعه افکار و عقايد سياسي در شبکه جهاني را نيز شامل مي شود.
بطور مثال در کشور چين که مقام اول را در جهان از نظر تعداد کاربران اينترنت داراست، نظارت گسترده اي بر محتواي اطلاعات سياسي صورت مي گيرد و كنترل جدي بر عقايد و انديشه هاي متضاد با حکومت کمونيستي چين در وب حاکم است و به اين منظور “پليس اينترنت” در اين کشور نيز با اين هدف شکل گرفته است.
عمده دلايل فيلتر كردن اينترنت در كشورهاي مختلف را ميتوان در چهار تقسيم بندي كلي گنجاند: “مسائل سياسي"، “مسائل اجتماعي"، ” مسائل امنيتي” و “مسائل اخلاقي".
آنچه باعث تفاوت مبنايي هر كشور براي فيلترينگ ميشود، ارزش هاي بنيادين مورد توجه در هر مقوله در آن كشورها است. در مجموع ميتوان گفت تعداد كشورهايي كه در منطقه و جهان به نحوي با مساله فيلترينگ و سانسور در اينترنت مواجه هستند نسبتاً قابل توجه است.
كشورهايي مانند سوئد، فرانسه وآلمان در قاره اروپا و كشورهايي مانند هند، عربستان، كره جنوبي، مالزي و در مجموع آسيا به عنوان بزرگترين قاره دنيا و نيز كانادا داراي گستردهترين ميزان تنوع فيلترينگ ميباشند.
نمومه ای از فضایل نبوی
ساده زيستى
امام صادق صلوات الله عليه فرمود: روزى على بن ابيطالب (ع) محضر رسول خدا (ص) آمد، جامه آن حضرت كهنه شده بود، دوازده درهم به على (ع) داد و فرمود: يا على اين پول را بگير و براى من لباسى بخر، تا بپوشم.
على (ع) فرمود: پول را به بازار آورده و پيراهنى به دوازده درهم براى آن حضرت خريدم و به محضرش آوردم، حضرت چون آنرا ديد فرمود: يا على اين را خوش ندارم ببين فروشنده حاضر است معامله را برگرداند؟ گفتم نمىدانم؟ آنگاه به نزد فروشنده آمد و گفتم: رسول خدا (ص) اين را خوش ندارم، ديگرى را مىخواهم، اين معامله را اقاله كن.
فروشنده پول را بمن پس داد، آنرا پيش رسول خدا (ص) آوردم، حضرت با من به بازار آمد تا پيراهنى بخرد، در راه كنيزى را ديد كه گريه مىكرد، فرمود: چرا گريه مىكنى؟
گفت: از خانه به من چهار درهم داده بودند تا متاعى بخرم ولى پولم گم شده، جرأت نمىكنم كه پيش آنها بر گردم، رسول خدا (ص) چهار درهم به او داد و فرمود: به سوى اهل خويش برگرد.
آنگاه به بازار رفت و پيراهنى به چهار درهم خريد و پوشيد و خدا را حمد كرد، چون از بازار خارج شد تا به خانه بر گردد، ديد مرد عريانى در سر راه نشسته و مىگويد: هر كه به من لباس پوشاند خدا او را از لباسهاى بهشت بپوشاند «من كَسانى كَساه اللّهُ من ثياب اِلجنة» آن حضرت پيراهنى را كه خريده بود از بدنش درآورد و بر او بپوشانيد.
سپس به بازار بازگشت و با چهار درهمى كه باقى مانده بود پيراهنى خريد و پوشيد و خداى عزّوجل را حمد كرد و به منزل برگشت.
ناگاه ديد همان كنيز در راه نشسته، گريه مىكند، رسول خدا (ص) فرمود: چه شده كه پيش خانواده ات بر نمىگردى؟! گفت: اى رسول خدا (ص) تأخير كرده ام مىترسم مرا تنبيه كنند، فرمود پيشاپيش من برو، خانواده ات را به من نشان بده.
كنيز ك در پيش رفت تا رسول خدا (ص) به درخانه آنها آمد، فرمود: «السلام عليكم يا اهل الدار» جواب نيامد، دفعه دوم فرمود: سلام عليكم جواب ندادند، بار سوم سلام فرمود، جواب دادند و عليك السلام يا رسول الله و رحمة الله و بركاته.
فرمود: چرا در سلام اول و دوم جواب نداديد؟ گفتند: يا رسول الله سلام تو را شنيديم، خوش داشتيم كه كلام تو را بيشتر بشنويم.
حضرت فرمود: اين دختر تأخير كرده او را در اينكار مقصر ندانيد، گفتند: يا رسول الله چون شما تشريف آورده ايد، او را آزاد كرديم، حضرت فرمود: الحمد لله، هيچ دوازده درهمى پر بركت تر از اين نديده ام، خدا با آن، دو نفر عريان را پوشانيد و انسانى را آزاد كرد.
*****
عبادت و مناجات شب
عبدالله بن سيار از امام صادق (ع) نقل مىكند: رسول خدا (ص) شبى در منزل ام سلمه بود، او در اثناى شب بيدار شد، آن حضرت را در بستر نيافت، فكر كرد كه به منزل بعضى از زنانش رفته است. لذا به جستجوى آن حضرت برخاست، حضرت را در گوشه اى از منزل يافت كه ايستاده و دست به آسمان برداشته و گريه مىكرد و مىگفت :
خدايا نعمتهاى خوبى كه بمن دادهاى از من مگير. و مرا بخودم ولو بقدر چشم بهم زدن وامگذار. خدايا هيچ وقت مرا بشماتت دشمن و آدم بدخواه مبتلا مكن. خدايا هيچ وقت مرا به آن بدبختى كه از آن نجاتم داده اى بر مگردان .
«اللهم لا تنزع عنى صالح ما اعطيتنى ابداً، ولا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابداً، اللهم لا تشمت بى عدواً ولا حاسداً ابدا اللهم لا تردنى فى سوء استنقذتنى منه ابداً»
ام سلمه با شنيدن اين سخنان به گريه افتاد و برگشت و به شدت مىگريست بطورى كه رسول خدا با شنيدن گريه او برگشت و فرمود: اى ام سلمه علت گريه ات چيست؟
گفت: پدر و مادرم بفدايت يا رسول الله، چرا گريه نكنم در حالى كه تو با آن مقامى كه از خدا دارى و خدا گناه قديم و جديد تو را آمرزيده از او مىخواهى كه بشماتت دشمن مبتلايت نكند و تو را به نفس خودت ولو به قدر چشم بهم زدن وامگذارد و تو را ببدى كه از آن نجاتت داده بر نگرداند و از تو هيچ وقت نعمت خوبى كه داده نگيرد!!!
رسول خدا (ص) در جواب فرمود: اى ام سلمه چه چيز مرا خاطر جمع مىكند، خداوند يونس بن متى را فقط به اندازه چشم بهم زدن به نفس خويش واگذاشت تا به سرش آمد آن بلائى كه آمد «يا امّ سلمة ما يُؤمّننى و انّما و كل اللّه يونس بن متى الى نفسه طرفة عين فكان منه ما كان»
منبع: کتاب خاندان وحى، سيد على اكبر قريشى، ص 31 - 56
عوامل و پشت پرده فیلم توهین به ساحت پیامبر اعظم (صل الله علیه و اله و سلم)
یک فعال صهیونیست مقیم آمریکا با همکاری تعدادی از قبطیان مصری مهاجر در این کشور و «تری جونز» کشیش دیوانه آمریکایی اقدام به ساخت فیلمی شرم آور در توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دین اسلام کردند.
این فیلم موهن که با دو نام “برائت از مسلمانان” و “زندگی محمد[صلی الله علیه و آله] رسول اسلام” معرفی شده یک فیلم آماتوری به کارگردانی «سام باسیل» است و حاوی صحنهها و توهینهایی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که زبان از بیان آنها شرم میکند.
این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود دیروز و در سالگرد حادثه ۱۱ سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد.
این کشیش دیروز و طبق اعلام قبلی، حرکت موهن دیگری به نام «محاکمه مردمی محمد[صلی الله علیه و آله]» برگزار کرد و به زعم خود آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم در کنار این محاکمه نمایش داده شود.
اما علیرغم لغو پخش رسمی فیلم موهن، بخشهایی از این فیلم در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنشها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد.
شخصیتهای مسلمان، مسیحی، قبطی و نیز کاخ سفید ساخت این فیلم را محکوم کردند؛ اما مسلمانان خشمگین در مصر و لیبی، با حمله به نمایندگی های سیاسی آمریکا در “قاهره” و “بنغازی"، سفیر آمریکا در لیبی را کشتند.
زمان این فیلم ۲ ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن (با دوبله به زبان مصری محلی) بر روی شبکه ویدئویی “یوتیوب” (وابسته به آمریکا) منتشر گردیده و با وجود اعتراضات تا این لحظه حذف نشده است. این در حالی است که این شبکه مدعی است فیلمهایی که موجب خشونت شود یا توهین به احساسات عمومی باشد را منتشر نمیکند.
مشخصات فیلم
نام فیلم: برائت از مسلمانان (زندگی محمد رسول اسلام)
سناریست، تهیه کننده و کارگردان: سام باسیل (Sam Bacile
محصول: ۲۰۱۱ ـ ایالات متحده آمریکا
زمان: ۱۲۰ دقیقه
حامیان مادی: صهیونیستها.
حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری ـ «تری جونز» کشیش قرآنسوز آمریکایی.
داستان فیلم
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، دین اسلام به عنوان “سرطان” و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.
در این فیلم نقش پیامبر(صلی الله علیه و آله) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دروغ معرفی کند.
روزنامه وال استریت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: فیلم “برائت از مسلمانان” یک فیلم سیاسی و نه مذهبی است و در آن از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است.
آشنایی با کارگردان
سام باسیل یک شهروند اسرائیلی ـ آمریکایی ایالات متحده است. وی یک مشاور املاک و مدیر شرکتهای ساخمانی است که در کالیفرنیای جنوبی زندگی میکند و دشمن قسمخورده اسلام است. علیرغم عدم انتشار هیچ تصویری از وی، او یک شخص حقیقی است و سنی بین ۵۲ تا ۵۶ سال دارد. (یعنی سام باسیل، یک نام مستعار نیست).
باسیل از دیروز سه شنبه (۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲ ـ ۲۱ شهریور ۱۳۹۱) که با روزنامه صهیونیستی “هاآرتص” و روزنامه آمریکایی “وال ستریت ژورنال” مصاحبه کرد ناپدید شد و از مکان اختفای وی اطلاعی در دست نیست.
وی دیروز به روزنامه ” وال استریت ژورنال” گفت: “برای این فیلم ۵ میلیون دلار از یکصد صهیونیست اعانه جمع آوری شده است. این فیلم با استفاده از ۵۹ بازیگر و تیمی ۴۵ نفره در پشت صحنه، به مدت سه ماه در اواسط سال گذشته میلادی در کالیفرنیا تولید شد".
اما با وجود این هزینه هنگفت، کیفیت فیلم بسیار پایین و دکورها و صحنهها بسیار آماتوری است.
آشنایی با حامیان فیلم
گروه موسوم به «قبطیان مهاجر»: دکتر عصمت زقلمه از شخصیتهای قبطی مهاجر و ساکن در آمریکا، در سال گذشته میلادی با ادعای اینکه مسیحیان قبطی مصر در معرض ظلم و قتل هستند “حکومت قبطی در تبعید” را تشکیل داد و خود را رییس آن اعلام کرد. دیگر مقامات این دولت خودخوانده «مستشار موریس صادق» مدیر اجرایی، «مهندس نبیل بساده» دبیرکل و «مهندس إیلیا باسیلی» هماهنگ کننده بین المللی آن هستند.
اما رهبران قبطی مقیم مصر با رد تشکیل این دولت، اعلام کردند که زقلمه و موریس را نماینده خود نمی دانند.
«تری جونز» ( Terry Jones):
کشیش یک کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا است. وی جایگاهی در بین مسیحیان آمریکا ندارد و در کلیسای محلی او تنها حدود ۲۰ و حداکثر ۵۰ نفر حاضر میشوند. وی از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ تاکنون به همراه همسرش در کلیسایی کوچک در شهر “گینسویل” که حاضران در آن از ۵۰ نفر فراتر نمی رود حمله علیه جهان اسلام را آغاز کردند. جونز در نهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر خواستار برگزاری مراسم قرآن سوزی شد و سرانجام پس از غائلههای رسانهای فراوان و کسب شهرت منفی جهانی، در روز ۲۰ مارس ۲۰۱۱ این کار موهن را انجام داد. عواقب این کار ابلهانه وی گریبانگیر آمریکائیان مقیم کشورهای اسلامی و کارکنان سازمان ملل شد؛ و فقط در “مزار شریف” افغانستان دست کم ۱۲ نفر از نیروهای سازمان ملل کشته شدند. تری جونز از سوی رهبران دینی مسیحیت نیز مردود است و علاوه بر محکومیت رسمی وی از سوی “واتیکان” روحانیون مختلف مسیحی نیز کار وی را نفی کردهاند. رهبران دینی شهر دیربورن نیز با موضعگیری در برابر این تصمیم ضددینی تری جونز اعلام کرده بودند که مقابل مرکز اسلامی دیربورن گرد هم خواهند آمد تا اعلام کنند مخالف اهانت به احساسات اقلیتهای مسلمان هستند. وی پس از آنکه با سوءاستفاده از غائله سوزاندن قرآن در دو سال گذشته، از یک کشیش روستایی به یک چهره جهانی تبدیل شد پارسال نیز تبلیغات شدیدی را آغاز و سرانجام نسخه ای از قرآن را به آتش کشید. او امسال نیز نمایش مضحک “محاکمه مردمی پیامبر(ص)” را به راه انداخت.
به نقل از سایت های خبرگزاری های مختلف
اثرات سفر بر شخصیت انسان
**سفر و بهداشت روان
بیشتر اضطراب ها، افسردگی ها ، فشارها،تنش ها ، بیماری های روانی واختلالات رفتاری ناشـی از شرایط خشک و یکنواخت ، وبعضانامطلوب وملال آور زندگی است .
حضور مستمرو یا تداعی محرک های ناخوشایند در زندگی روزمره، خانه، محل کار و محدوده ی آمد و شد سلامت روان فرد را به مخاطره می اندازد . عزم سفر و تغییر محیط به طور موقت وگاه دایم موثرترین شیوه ی تأمین بهداشت روان و بالطبع سلامت جسم و جان است .
همچنین اشتغال مستمر و بدون وقفه ی فکری وعملی غالباً موجب خستگی جسمی و ذهنی می گردد ،به گونه ای که فرد به تدریج نشاط و سرزندگی خود را از دست می دهد . در نتیجه ، فشارهای ناشی از اشتغال ممتدذهنی و جسمی نه تنها ممکن است با از دست رفتن نشاط و تعادل حیاتی فرد همراه باشد، بلکه در مواقعی عاملی مهم برای بروز (سایکو سوماتیک ) اختلالات روانی و نارسایی هاجسمی،به ویژه از نوع روان - تنی شرایط برخورداری از برنامه ای جامع ، پیش بینی فرصتی آزاد و فارغ از کار موظف و می شود این آغاز یک سفر، اولین و مهم ترین گام در پیشگیری از آسیب های ذهنی و حفظ به برداشت روانی است.
امروزه توصیه موکد درمانی روان پزشکان و روان شناسان حاذق برای کاهش فشارهای روانی - اجتماعی، تغییرمحیط و گریز از شرایط نامطلوب ، سفربه مناطق تازه و اقامت موقت در روستاها و شهرهای دور و نزدیک و فراموشی محرک های نا خوشایند و آزار دهنده ی محیط یکنواخت زندگی و بازیابی نشاط و انرژی روا نی است .
سیر و سفر علاوه برکاهش فشارهای روانــی، با ایجاد تغیـیــرات قابل تـوجه در حوزه شناختی و نظام باز خوردها و نگر ش های فرد نسبت به پدیده های مختلف،ظرفیت ها ی فکری و قدرت روانی وی را در پذیرش و تحمل دیدگاه ها و نظرهای متفاوت افزایش می دهد و از متمرکز شدن فشار های روانی و آشفتگی های فکری و تلخ کامی ها پیشگیری می نماید .
**سفر و اصلاح رفتار و تعالی شخصیت
سفر به عنوان یکی از موثرترین شیوه های گذران اوقات ارزشمند فراغت ،در کنار کاهش فشارهای روانی، مناسب ترین فرصت برای زدودن عادات نامطلوب فکری ورفتاری و تعالی منش و شخصیت ا ست .
بسیاری از مواقع ،کثرت واستمرار فعالیت های ذهنی و عملی در زندگی روزمره محروم بودن از فرصت های آزاد برا ی سیروسفر و تغییرمحیط ، تعمق و بازنگری عملکردها ،نحوه ی برخورد با افراد و مقابله با پدیده های مختلف ، ممکن است به تدریج موجب پدیدار شدن بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوب در انسان شود.
بدون تردید رهایی از وابستگی های محیطی ، شغلی و حرفه ای برای مدت زمانی خاص،و لو محدود، فرصت مطلوب و ارزشمندی است برای پرداختن به چگو نـگی رفـتارهای شخصـی و اجتماعی و شکستن عادت های نامطلوب ، نظیر حساسیت فوق العاده ، واکنش های سریع و ناسنجیده در برابر سخنان یا رفتار دیگران ، پرخاشگری ، بدزبانی و تهاجم کلامی و نهایتا اصلاح رفتار و تعالی شخصیت ، تربیت نفس ، متصف شدن به اخلاق حسنه و یادگیری وتجربه ی مهارت های مطلوب اجتماعی و مسوولیت پذیری .
و…
تدوین کننده: سمانه نعمتی
دست بزن عراقيها
حرف ستاره به دوشهاي نظامي عراق ، كتك بود؛ چه با بهانه و چه بي بهانه . يك شب ، پنج نفر از بچه ها را ديدند كه دارند با هم صحبت مي كنند . صبح كه آفتاب زد، آمدند سراغشان كه چرا ديشب دور هم نشسته بوديد و صحبت مي كرديد. اين عده را چنان زير دست و پا و با چوب و چماق ، به باد كتك گرفته بودند كه تا يك هفته در جا افتاده بودند.
آزار عراقيها ، جسمي و روحي بود. گاه با پخش نوار ترانه، آوردن تلويزيون و نشان دادن فيلمهاي مبتذل و … تيشه به روحمان مي زدند و گاه با كتك كاري و بيگاري كشيدن از بچه ها كه مثلا تمام سنگريزه هاي محوطه را جمع كنيد و در يك نقطه كپه كنيد و باز همين سنگريزه هاي جمع شده را به نقطه ديگر محوطه انتقال دهيد.
سال 69 بود كه از ما خواستند عليه حضرت امام(ره) شعار بدهيم. اتفاقا آن ماه ، ماه رمضان بود . ما شعار نداديم و جزايش را 5 روز زنداني شدن پرداختيم . عراقيها از ارتكاب هيچ جنايتي فروگذار نبودند. حتي پيش آمد كه تعدادي از بچه ها را در چاه فاضلاب انداختند. آنها معتقد بودند كه هر باليي كه بخواهد ، مي توانند سرما در بياورند.
منبع :كتاب برگهايي از اسارت
روانشناسی در قرآن
بر اين باوريم كه قرآن كتاب جامعي است و تمامي حقايق هستي به طور كامل در آن تبيين شده است .«… وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» (ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است (نحل/ 89))
هدف نهايي نزول قرآن ، انسان سازي و تربيت بشر است بنابراين منظور از «همه چيز» تمام اموري است كه انسان براي پيمودن راه تكامل به آنها نياز دارد اموري كه تمامي جنبههاي مادي ، معنوي ، فردي و اجتماعي او را در برميگيرد .
كافي است به درياي پرفيض قرآن سري بزنيم تا از گوهرهاي ناب معارف آن بهرهمند شويم .
از جمله مطالبي كه در قرآن به طور تفضيل بيان شده ، مسائلي است كه از رووس موضوعات علم روانشناسي به شمار ميرود .
• يكي از امور مهم زندگي انسان «چگونه انديشيدن » است . چرا كه نحوه تفكر هر فرد به طور مستقيم بر احساسات و عملكردهاي او تاثير ميگذارد و به اين ترتيب ، شخصيت انسان را تحت الشعاع خود قرار ميدهد .
انديشهي صحيح ، تفكري است كه ابعاد بالقوه وجود انسان را به فعليت برساند و او را به سوي رشد و فلاح رهنمون شود.
به ميزاني كه انديشه مثبت داشته باشيم حيات طيبه روزيمان ميشود از سلامت روح و روان برخوردار ميشويم و از جنبههاي مختلف زندگيمان لذت ميبريم .
از سوي ديگر به ميزاني كه تفكرمان منفي باشد ، فقر ، نفرت ، گريز از خلق و ديگر اموري كه در اين راستاست دامنگيرمان ميشود.
بنا به نقش مهمي كه « انديشه صحيح » در زندگي ما ايفا ميكند، در محضر قرآن قرار ميگيريم تا بياموزيم كه چگونه بينديشيم .
به همين منظور ، از ابتداي قرآن ، آيات كلام الله را بررسي ميكنيم تا دريابيم كه از نظر شريعت ، چه انديشهاي مجاز است .
********
«سوره مباركه حمد»
• الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ (2)
خداوند « رَبِّ الْعالَمينَ» است ، يعني مربي و رشد دهنده تمام موجودات عالم هستي است پس مربي من هم هست .
طبق اين آيه ، باوردارم كه من هم قابل رشد و تربيت هستم، و خداي سبحان دائما مرا مشمول ربوبيت خود قرار ميدهد .
اگر در مرحلهاي از زندگي تصورم اين باشد كه : ديگر ازمن گذشته است و ديگر قابل اصلاح و تربيت نيستم ، دچار انديشهاي نادرست شدهام .
تفكر صحيح اين است كه در هر مقطعي از زندگي، خود را تحت تربيت « رَبِّ الْعالَمينَ» قرار دهم ، و باور داشته باشيم كه درهرمرتبه و مرحلهاي كه هستم ، قابليت ارتقاء به مرحلهاي بالاتر و والاتر را دارم .
در هر سني كه باشم تربيت پذيريام جريان دارد و به فرموده اميرالمومنين(ع) «اللهم انت الرب و انا المربوب» (مناجات مسجد كوفه)
اگر دائم به ديگران بگوييم : جوانهايمان را دعا كنيد ، حاكي از تفكري اشتباه است. قرار نيست خودمان در سطحي از معرفت و معنويت متوقف شويم و جوانهايمان رشد كنند و بالا روند.
انديشه درست اين است كه همه ما،در تمامي مقاطع زندگي، نيازمند رشد و تربيت هستيم.
اينكه تصور كنيم رشد و پيشرفت منحصر به گروه سني خاص و با ويژگيهاي خاص است، انديشه ناسالمي است كه شريعت آن را امضا نميكند .
• إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ (حمد/5)
امام عادل
در زمان خلافت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع)، مردی را نزد آن حضرت آوردند كه ادعا می
كند كسی بر سرش ضربه ای زده و در اثر این ضریه چشمانش نمی بیند و زبانش از كار افتاده
و حس بویائی خود را نیز از دست داده. حضرت فرمود:« اگر راست بگوید سه دیه ی كامل بر
او واجب است.» عرض كردند كه از كجا صحت و سقم ادعاهای او را تشخیص دهیم.
امیرالمؤمنین فرمود: «برای اینكه درستی ادعای او مبنی بر اینكه چشمش نمی بیند ثابت شود او
را در مقابل آفتاب قرار دهند بطوریكه آفتاب مستقیم به چشمانش بتابد. اگر راست نگفته باشد نمی
تواند چشمانش را باز نگهدارد. و در مورد ادعایش مبنی بر اینكه دیگر حس بویائی ندارد، پنبه
ای را بسوزانند و مقابل بینی اش بگیرند اگر از چشمانش آب سرازیر شد و سرش را از دود
دور كرد صادق نیست و گرنه راست می گوید. ولی در اینكه ادعا می كند زباش آسیب دیده به
طوریكه تكلمش را از دست داده، باید سوزنی در زباش بزنند، اگر خون سرخ بیرون آید زبانش
سالم است ولی اگر خون سیاه بیرون آید در ادعایش صادق است.
10نکته کاربردی آداب معاشرت
یکی از عوامل مهم آداب معاشرت، سلام کردن و شیوه دست دادن می باشد. سلام کردن و دست دادن در آموزه های دینی و در تمام جوامع به نشانه دوستی و صمیمیت است. به منظور یادآوری این فرهنگ و تقدیر از پیشینیان، بخش توصیه های کاربردی را تقدیم می کنیم:
1- همیشه در سلام کردن پیشقدم باشید. این عمل شما در ذهن باقی می ماند و نشان بزرگواری شماست.
2- هنگام سلام کردن به چهره مخاطب نگاه کنید و با لبخند به استقبال ایشان بروید، زیرا ممکن است شما همزبان نباشید. بنابراین لبخند شما به همراه سلام ماندگار می شود.
3- به هر مجلس یا به هر جمعی که وارد می شوید با صدای رسا به همه سلام کنید حتی اگر دارای رتبه و مقام بالایی هستید. چرا که مجموع سن حاضران به مراتب چندین برابر سن شماست! همچنین زمانی که از مکانی خارج می شوید و جمعی را ترک می کنید، وظیفه دارید از همه حاضران خداحافظی کنید مگر آنکه قصد ورود به جایی مانند استادیوم ورزشی و یا خروج از آن را داشته باشید!
4- آقایان بهتر است در سلام کردن به خانم ها دقت نمایند و فقط به خانم های آشنا سلام کنند. فراموش نکنید که توقف بیش از حد و طولانی به هنگام سلام و احوالپرسی با خانم ها پسندیده نیست.
5- اگر دوستان در گوشه ای خلوت کرده اند و مشغول صحبت با یکدیگر هستند، به هیچ عنوان در کنار ایشان توقف نداشته باشید مگر از شما دعوت شود تا به جمع ایشان بپیوندید.
6- علی رغم آنکه بهتر است در سلام کردن پیش دستی نمود، لیکن کوچکترها می بایست سلام کنند، اما به هیچ عنوان پس از سلام کردن دست خود را دراز نکنید. بزرگترها می بایست برای دست دادن دست خود را جلو آورند.
7- هر گاه با تلفن مکالمه می کنید، به محض برقراری ارتباط ابتدا سلام و و سپس خودتان را معرفی کنید؛ به هیچ عنوان توقع سلام کردن دیگران را نداشته باشید.
8- استادان و معلمان گرامی به هنگام ورود به کلاس های درس می بایست به جمع دانش آموزان و دانشجویان سلام کنند و شاگردان نیز لازم است به پا خیزند.
9- شایسته است مدیران و معاونان سازمان ها به ویژه آژانس های مسافرتی، هتل ها و کلیه نهادهای فرهنگی به هنگام ورود به محل کار خود به حاضران سلام کنند و اگر کسی به احترام ایشان ایستاد، ضمن تشکر آن ها را به نشستن دعوت کنند.
10- راهنمایان تورهای گردشگری هر مرتبه که وارد اتوبوس گردشگر می شوند و یا این که در فواصل مختلف زمانی، میهمانان تور را می بینند، وظیفه دارند به آن ها سلام کنند
شیطان در غل و زنجیر و ما گناهکاریم هنوز...
گفته می شود که در ماه رمضان، شیطان به زنجیر کشیده می شود، پس دلیل گناهان ما در این ماه چیست؟ اصولاً چرا خداوند به شیطان مهلت داده ما را به گناه بکشاند تا مجبور باشیم با این همه سختی، خود را از شرّ او رهایی بخشیم؟
قبل از هر چیز توجه به این مقدمه لازم است که بدانیم اگر شیطان به عنوان یک عامل انحراف در مسیر زندگی انسان ها اصلا وجود نداشت، باز انسان به عنوان یک موجود صاحب اختیار می توانست هر راهی را، چه خیر و سعادت و چه شر و شقاوت، انتخاب کند و مبتلا به انواع گناهان و اشتباهات گردد. این مسئله از آیه 30 سوره بقره استفاده می شود؛ چرا که وقتی خدا از اراده خود برای خلق انسان خبر می دهد، با توجه به قابلیت های موجود در انسان، ملائکه بحث فساد و خونریزی بشر را مطرح می کنند و این در حالی است که هنوز امر الهی به سجده بر انسان و شروع عداوت و دشمنی شیطان (ابلیس) صورت نگرفته است.
تنها عامل گرایش انسان به سوی بدی ها و انحرافات و گناه، شیطان نیست؛ بلکه شیطان در نقش محرک و تقویت کننده میل ها و گرایش های نادرست درونی عمل کرده، انسان را به ورطة گناه و انحراف می اندازد. در واقع، شیطان یا همان ابلیس، تنها نقش تحریک و وسوسه انسان را دارد. وسوسه در فرضی شکل می گیرد که نوعی تمایل و گرایش درونی در انسان وجود داشته باشد.
آنچه انسان ها را به بدی وا می دارد، «نفس اماره» و هواها و هوس ها در وجود انسان است. اگر هم شیطان بخواهد انسان را فریب دهد، از طریق نفس اماره است. تا آمادگی درونی در انسان به سوی گناه نباشد، از شیطان کاری ساخته نیست. این حقیقتی است که در آیات متعدد قرآن به آن اشاره شده و منشأ گناهان و انحرافات در انسان ها را نفس اماره و هواهای نفسانی آن ها برشمرده است.
در سوره یوسف آمده است: «هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم. نفس، بسیار انسان را به بدیها فرمان میدهد؛ مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد». (یوسف، آیه 53).
البته نباید فراموش کرد که از مرحله وجود تمایلات درونی تا تحقق خارجی عمل، فاصله بسیاری است. نقش وسوسه و مقدمه چینی های شیطان در این مسیر، بسیار جدی است. این امر، به عنوان بخش مهمی از علت بروز گناه و خطا مطرح است. در نتیجه، حذف این وسوسه ها و ممانعت از تلاش مستقیم شیطان در مسیر رفتارهای بشر، در کاهش دادن گناهان و اشتباهات بشری بسیار مؤثر است؛ امری که در ماه رمضان به وضوح مشاهده می شود و حجم گناهان در این ماه به شدت کاهش می یابد؛ چرا که خداوند این ماه را مبارک و نورانی قرار داده و این مسئله محدوده فعالیت تاریکی ها را کم می کند.
اما چنان که گفتیم، تأثیر وسوسه ها و مقدمه چینی های خارجی در آن حد نیست که اگر شیطان نبود، انسان هیچ گاه میل به گناه و خطا و انحراف پیدا نمیکرد و با فقدان وساوس شیطانی در ماه رمضان یا هر وقت دیگر، دیگر میل و زمینه گناه در انسان نباشد و انسان دست به گناه نزند.
به نظر شما چرا در ماه رمضان گناه صفر نمی شود؟
فقط به خاطر حجاب!!!!!!!!!
یکی از دردناک ترین صحنه های خلق شده به دست وحشیان به ظاهر متمدن غرب قتل مروه شروینی است.
در دادگاهی که مدعی مهد عدالت است زنی باردار در برابر چشمان شوهر و فرزند خردسالش با ضربات متعدد
چاقو به قتل میرسد و ماموران پلیس و قاضی نیزچشم به این جنایت دوخته و تنها به تماشا می نشینند!
پلیس به جای اینکه جلوی قاتل را بگیرد به سمت شوهر این زن مظلوم که قصد دفاع از همسرش را داشته است
شلیک میکند و او را زخمی میکند و به قاتل اجازه میدهد که هجده ضربه چاقو بر بدن این زن وارد کند و زن در
دم جان دهد!
راستی اگر قاتل مسلمان بود و مقتول آلمانی مدعیان دفاع از حقوق بشر باز هم اینقدر نسبت به این جنایت بی توجه بودند؟
مروه شربینی زن مسلمانی است که با حفظ حجاب اسلامی خود در کشوری دین ستیز تبدیل
به اسطوره شهیده ی حجاب شد.
مروه شربینی در سال 1977 میلادی در شهر اسکندریه مصر متولد شد.
پدرش علی شربینی و مادر لیلا شمس هر دو شیمی دان هستند.
در سال 1995 کالج انگلیسی دختران فارق التحصیل شده و از 1992 تا 1999 عضو تیم ملی هندبال مصر بود .
اودر سال 2003 به همراه شوهرش به آلمان مهاجرت کرده و ابتدا در شهر برمن و از سال 2008 در شهر سدن ساکن شدند.
مروه در پارک مشغول بازی با پسر سه ساله اش بود که الکس دبلیو (یک روس با ریشه های
آلمانی)او را خطاب قرار میدهد و به خاطر حجابش مروه را تروریست و فاحشه ی اسلامی می
خواند و به او حمله میکندبا شکایت مروه به دادگاه آلمان توهین کننده محکوم به پرداخت
جریمه میشود اما این حکم را نمی پذیرد و تقاضای تجدید نظر می کند.
جلسه دادگاه در حال برگزاری است که ناگهان الکس برمی خیزد و در جلوی چشمان قاضی
پلیس و سایر حاضرین به شربینی حمله کرده و با ضربات چاقو وی را که سه ماهه باردار بود
مورد حمله قرار میدهد در حین ضربات شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف اوشتافت
پلیس که نظاره گر ماجرا بود با حرکت شوهر مروه او را هدف گلوله قرار میدهد و زخمی میکند و
قاتل فرصت میابد که هجده ضربه چاقو بر پیکر نحیف مروه فرود آورد مروه و جنین او در برابر
چشمان کودک سه ساله اش کشته میشوند و شوهرش نیز با وضعیت بحرانی راهی
بیمارستان میگردد.کودک سه ساله نیز که با دیدن این صحنه های دلخراش ضربه روحی
سهمگینی خورده بود تحت نظر روانشناس قرار میگیردپیکر مروه به مصر منتقل میشود.در
تشیع جنازه او در مصر هزاران نفر از مردم و از جمله چند تن از وزیران دولت مصر شرکت داشتند
این مراسم تبدیل به تظاهراتی اعتراضی شد که سرانجام با دخالت و برخورد پلیس دولت
دیکتاتور مصر مواجه گردید.حقوق بشر غربی در برابر این پدیده سکوت و فرافکنی را پیشه
میکند.
روزنامه گاردین مینویسد:این حادثه در اروپا پوشش کمی داشته است.در کشور مصر واکنش
نسبت به این موضوع متفاوت بوده و شربینی شهیده حجاب نام میگیرد.اکنون
شربینی مبدل به نمادی برای اعتراض به اسلام ستیزی در غرب شده است.
برادر مروه در مصاحبه ای اعلام کرد:وای به روزی که چنین حادثه ای برای یک اروپایی رخ میداد در آن صورت
بود که دولت آلمان و کشور های اروپایی جنجالی بسیار بزرگ در سراسر دنیا به راه می
انداختند ولی در برابر این جنایت تروریستی مهر سکوت بر لب زدند.
استفان جی کرمر دبیر کل شورای مرکزی یهودیان با عیادت از همسر مجروح مروه شروینی در
بیمارستان گفت:من به عنوان یک یهودی میدانم کسی که به یک انسان به خاطراصلیت
و یا مذهب او حمله میکند تنها به یک فرد حمله نکرده است بلکه به ریشه دموکراسی یک
جامعه حمله ور شده است.
عبدالعزیز حامد سر دبیر روز نامه مستقل مصری الشروق در سر مقاله ای نوشت:
اگر قربانی حادثه اخیر در آلمان یک یهودی بود در جهان غوغایی به پا می شد.
در ادامه سانسور خبری بیش تر رسانه های غربی و موتور های جستجوی سایت های گوگل و
یاهو در یافته های تصویری خود عکس شربینی را تا می توانستند حذف کردند.
حقوق بشر
امروز بعد از گذشت يك سال از شهادت مروه الشربيني همه مردم دنيا در انتظار اين هستند كه چه كشوري جام جهاني فوتبال و المپیک را در دست ميگيرد، امروز ديگر كسي به اين نميانديشد كه سرنوشت كودك مروه الشربيني چه شده است، كسي به اين نميانديشد كه بالاخره “الكس “به مجازات عمل خود رسيد؟
امروز همه به اين ميانديشند كه آيا آلمان اين جام را در دست خواهد گرفت؟ انگار همه مردم دنيا يادشان رفته است كه روزي در آلمان، همين آلماني كه امروز مدعي قهرماني جام جهاني است پيكر زني جوان در مقابل چشمان فرزندش به خاطر داشتن حجاب در يك دادگاه رسمي و در حضور مقامات قضايي دادگاه به خون آغشته شد!
سرنوشت مروه الشربيني همانند سرنوشت بسياري از زناني است كه در گوشه گوشه تاريخ به دست تاريخسازان گم شد، زنان و كودكاني كه در فلسطين، لبنان، عراق، افغانستان و غزه به دست جنايتكاراني همچون الكس البته در قالب بزرگتر هر روز شهيد ميشوند، كودكاني كه در نهايت نااميدي انتظار فردايي را ميكشند كه آيا زنده خواهند ماند و طلوع خورشيد را بار ديگر خواهند ديد و …
*************************************************************************
” هنگاميكه شوهر مروه الشربيني براي نجات همسرش به سمت وي رفت توسط پليس آلمان مورد تيراندازي قرار گرفت و با وضعيتي بحراني به بيمارستان منتقل شد. “
اشتباه مردان در زندگی مشترک
آیا همیشه تلاش هایتان برای تأثیرگذاری بر روی همسرتان بی نتیجه
می ماند؟
آیا او عصبانی می شود و تمام تلاش های شما را زیر سوال می برد؟
آقایان هم مانند زنان دوست دارند نظر همسرانشان را به خود جلب کنند، اما متاسفانه ممکن است راه غلط را انتخاب کنند. به همین دلیل نمی توانند پیروز شوند و به نتیجه دلخواه شان دست پیدا کنند. در این مجال تصور غلط آقایان از کارهایی که فکر می کنند خانم ها دوست دارند، ولی چنین نیست بیان می شود با مطالعه ی سطور پایین متوجه می شوید که کجای کارتان ایراد دارد.
1 - سعی می کنید تمام وقت خود را با او بگذرانید همسر شما میل دارد بعضی مواقع در کنار شما باشد، و بسیار هم برایش لذت بخش است اما اگر شما همیشه بر روی با هم بودن تان پافشاری کرده و سماجت به خرج دهید، خود را به صورت فردی وابسته جلوه داده اید که این نتیجه خوبی به دنبال نخواهد داشت. او احتمالاً انتظار دارد زمانی را در کنار هم به انجام کارهای مورد علاقه تان بپردازید و از وجود یکدیگر لذت ببرید اما نباید خود را به زور در کارهایی که علاقه مند است به تنهایی به آن ها بپردازد وارد کنید. برای مثال همسر شما ممکن است بخواهد به دیدن دوستی از دوستانش به تنهایی برود.
2 - می خواهید در نظافت کمک کنید، اما همه چیز را به هم می ریزید گاهی اوقات لطف همسر چنان موثر واقع نمی شود. به عنوان مثال اگر می خواهید در کارهای خانه و هر کار دیگری به او کمک کنید پیش از هر چیز باید اطمینان حاصل کنید که آن کار و آن کمک مفید خواهد بود؟
3 - تمام احساسات خود را می گویید خانم ها معمولاً مردان احساساتی را دوست دارند، اما اگر مردی عواطف درونی اش را بیش از اندازه بروز دهد به مزاج خانم ها سازگار نیست. پس بهتر است تعادل را رعایت کنید.
4 - بیش از اندازه صادق هستید شاید صداقت بیش از اندازه گاهی دردسر ساز باشد. به عنوان مثال اگر به همسرتان بگویید که آن قدر هاهم دستپختش خوب نیست شک نکنید که او را ناراحت کرده اید و در مورد شما احساس بدی پیدا می کند. صداقت و راستی در مواردی نظیر خیانت، مسائل مادی و خانوادگی معنا پیدا می کند ما به شما توصیه نمی کنیم دروغ بگویید اصلاً؛ اما همه چیز را هم شاید لازم نباشد بیان کنید.
5 - لازم نیست تمام هزینه ها را پرداخت کنید دست و دلبازی خوب است اما به اندازه. اگر همسر شما منبع درآمدی هر چند ناچیز دارد همیشه اصرار نکنید که تمام هزینه های او را شما پرداخت کنید. شاید او لازم دارد کمی روی پای خودش بایستد و یا…
6 - بیش از حد به وضع ظاهری خود رسیدگی می کنید صرف مدت طولانی جلوی آینه کار زیاد مناسبی نیست. البته مطمئن شوید که مرتب و تمیز هستید، از ادکلن های خوش بو استفاده کنید اما بهتر است وقت گذاری برای آرایش را کنار بگذارید تا جاذبه شما در نظر خانم ها افزایش یابد.
7 - با خانواده و دوستان همسرتان بیش از اندازه صمیمی می شوید اگر با خانواده و یا دوستان او ملاقات می کنید لازم نیست در برخود خود زیاده روی کنید. او نیازمند کسب اطمینان خاطر از جانب شماست و انتظار دارد که تمام مسائل بین خودتان بدون دخالت هیچ کس از جمله خانواده و یا دوستان حل گردد. صمیمی شدن شما با خانواده و دوستان همسرتان مستلزم گذر زمان است. با آن ها برخوردی دوستانه داشته باشید اما هیچ گاه تا این حد پیش نروید که در همان ماه اول بخواهید مراسم جشن تولد برادرش را برنامه ریزی کنید.
8 - پرحرفی می کنید خانم ها از صحبت و مشورت پیرامون مسائل مختلف لذت می برند اما همواره این مطلب را به خاطر بسپارید: به او هم فرصت صحبت کردن بدهید و در طول مکالمه سوالاتی مطرح کنید که او از جواب دادن به آن ها لذت ببرد.
ويژگيهاي جوان موفق ایرانی
جواني دوراني است كه همه آن را با عنوانهايي مثل بهار زندگي يا دوران طلايي عمرمان ميشناسيم. بيشتر افراد در ميانسالي و پيري، هنگامي كه به جوانها برميخورند اولين نصيحتشان به آنها اين است كه قدر جوانيتان را بدانيد و تا جوان هستيد زندگي خود را بسازيد و….
با اين تفاسير اهميت دوران جواني براي همه ما روشن است، اما چگونه ميتوانيم قدر اين دوران طلايي را بدانيم و از آن بهترين استفاده را بكنيم؟ چگونه ميتوانيم يك جوان موفق باشيم و احساس نكنيم كه جوانيمان هدر رفته است؟ بهتر است براي رسيدن به جواب اين سوالها خصوصيات يك جوان موفق را بدانيم و خود را ارزيابي كنيم و ببينيم چقدر با يك جوان موفق فاصله داريم.
بيشتر ما فكر ميكنيم موفقيت يعني يك كار بزرگ و خاص انجام دادن و يك انسان موفق بودن يعني قهرمان بودن در صورتي كه موفقيت يعني بهترين استفاده از امكانات و موقعيتها در زندگي و تلاش براي رسيدن به اهداف با ارزش زندگي در كوتاهترين زمان ممكن.
هدفدار بودن
با توجه به تعريف موفقيت، مهمترين نكته آن هدف داشتن در زندگي است. جوان موفق كسي است كه در زندگياش هدفهاي كوتاهمدت و بلندمدت دارد و طبق اين اهداف به برنامهريزي ميپردازد. او در همه زمينهها در زندگي براي خود هدف تعيين ميكند و هيچ جنبه از زندگي را فداي جنبه ديگر آن نميكند.
يك جوان موفق اهدافش را مينويسد و در جهت رسيدن به آن اهداف كوشش ميكند. او چند وقت يكبار اهدافش را بررسي و ارزيابي كرده و فاصله خود را تا رسيدن به آنها ميسنجد. او هميشه ميداند كه چه ميخواهد و راجع به آن فكر و تحقيق كرده و اهدافش را متناسب با امكانات و شرايط خودش در نظر ميگيرد. او نه بلندپرواز است و نه كوتهفكر نه در رويا زندگي ميكند و نه زيادي همه چيز را دست كم ميگيرد. او اهدافي واقعبينانه را براي زندگي خود در نظر ميگيرد و در راه رسيدن به آنها با برنامهريزيهاي دقيق پيش ميرود.
بیایید خوشحال زندگی کنیم
خوشحالی یك وضعیت خاص ذهنی است. هر فردی در زندگی خود روزهایی را تجربه كرده كه برایش خوشایند نبوده است. اما ناخشنودی مزمن میتواند سلامتی، شغل و روابط شما را تحت تاثیر قرار دهد. در این قسمت نكتههای وجود دارند كه شما را در این كار یاری میكنند…
بیایید خوشحال زندگی کنیم
۱- خوش بین باشید: به زندگی با دیدی مثبت نگاه كنید تا خود را به دلیل احساس انرژی و خوشحالی بسیار زیادی كه نصیبتان خواهد شد، متعجب سازید.
۲- دید وسیعی داشته باشید: اجازه ندهید مسائل كوچك شما را آشفته نماید.
۳- سپاسگزار باشید: از دیگران قدردانی كنید. از همكار خود به خاطر كمكش تشكر كرده و به دلیل موفقیت در انجام كارش به او تبریك بگویید.
۴ _ به كارهایی مبادرت ورزید كه از انجام دادن آنها لذت میبرید: اتومبیلتان را بشویید، به برخی تعمیرات جزیی در منزل بپردازید، تلویزیون تماشا كنید، خرید بروید.
۵- از جسم خود مراقبت كنید: خوب بخورید و ورزش كنید. به باشگاه رفته و كمی بدوید یا در یك بازی ورزشی شركت كنید.
۶- برنامههای خود را تغییر دهید: برنامههای روزانه خود را عوض كرده تا انرژی جدیدی پیدا كنید.
۷- با مردم در تماس باشید: آیا به خاطر میآورید زمانی كه یك دوست قدیمی به طور غیرمنتظره با شما تماس گرفت چه احساسی داشتید؟ با افراد فامیل و یا دوستان قدیمی خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شوید.
۸- خلاق باشید: روزنهای برای انرژی خلاق خود بیابید. این ممكن است شامل كاردستی، بازسازی، نقاشی، ترسیم كاریكاتور، نویسندگی و یا حتی باغداری باشد. مهم نیست كه چقدر مشغله داشته باشید و یا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بیحالی میكنید، اگر زمانی را برای انجام فعالیتهای خلاق اختصاص دهید، احساسی شادتر و سالمتر خواهید كرد.
۹- تخیل كنید: آرزوها و بلندپروازیهای خود را یادداشت كرده و به تدریج آنها را واقعیت بخشید آنگاه همیشه چیزهایی برای انتظار كشیدن، و جایی برای متمركز كردن انرژی خود خواهید داشت.
۱۰- بخشنده باشید: شاید زمان آن فرا رسیده باشد كه كسی (یا خودتان) را به خاطر چیزی كه اتفاق افتاده و یا گفته شده مورد بخشایش قرار دهید. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پذیرفته و فراموش كنید. بدانید كه نمیتوانید زمان را به عقب برگردانید. شادمانی خود را با از یاد بردن ناامیدیها و شكستهای گذشته دوباره به دست آورید.
آیا خوشبختی هم مثل کیسههای پول قابل شمردن و اندازهگیری است؟
بهنظر شما هورمونهای خاصی به نام «هورمون خوشبختی» وجود دارند كه بتوانیم با اندازهگیری آنها در آزمایشگاههای تشخیص طبی مشخص كنیم، ترشح این هورمون طبیعی است یا غیرطبیعی؟!
آیا بخش مشخصی از مغز ما را منطقه خوشبختی و مسائل مربوط به آن تشكیل داده است؟! سطوح و انواع مختلفی از خوشبختی وجود دارد. همه ما بهطور طبیعی از داشتن درد و رنج گریزان هستیم و میخواهیم زندگی آرام و شادی داشته باشیم. ضربالمثل معروفی در بسیاری از كشورهای غربی وجود دارد كه میگوید: «موفقیت، بهدست آوردن چیزی است كه میخواهی اما خوشبختی دوستداشتن چیزی است كه بهدست آوردهای…
خوشبختی واقعی، لذت كوتاهمدت نیست. خوشبختی واقعی درك تمام واقعیتهای زندگی است، به گونهای كه حتی پس از تحمل درد و مصیبت، همچنان وجود داشته باشد. بنابراین خوشبختی همین حالا و در همین لحظه وجود دارد و نباید در آینده جستوجویش كرد.یكی از راههایی كه حس خوشبختی به افراد میدهد، این است كه بتوانند بر امور مختلف زندگی كنترل داشته باشند. پس چه بهتر كه كنترل واقعی را بر «افكار» و «تصورات» خود داشته باشیم. درك صحیح از روند طبیعی زندگی كه از تولد شروع شده و پایان آن در این دنیا مرگ است، كمك میكند تا تمام اتفاقات موجود در این مسیر را بهتر بپذیریم و تمام راه را فقط بهدنبال خوشبختی كه هر لحظه با ما هست، به اشتباه طی نكنیم.
● نتیجه یك تحقیق درباره نقش پول در خوشبختی
نتیجه یك تحقیق كه بر موضوع خوشبختی اشاره داشت، بهخوبی نشان داد كه خوشبختی را با پول نمیتوان خرید!با طرح سوالی از مردم طبقات مختلف در چند كشور، خواسته شد تا آنها احساس رضایت خود را در هركدام از حالات مطرحشده مشخص كنند:
۱) زمانی كه ۱۰۰هزار دلار درآمد دارند و سایرین در شرایط مشابه آنان ۱۲۰هزار دلار میگیرند.
۲) زمانی كه ۹۰هزار دلار درآمد دارند و سایرین در همان شرایط ۷۰هزار دلار میگیرند.
بهنظر شما نتیجه این تحقیق چه بود؟ پاسخ خود شما چیست؟
در كمال تعجب اكثر مردم به مورد دوم پاسخ مثبت دادهاند. خصوصا در شرایطی كه دیگران هم بدانند كه این اختلاف وجود دارد و بهقول معروف تفاوت ذكرشده «زیر میزی» نباشد!
و اگر قرار باشد تفاوت محرمانه باشد، بیشتر ترجیح میدهند شرایط نخست را داشته باشند. نتیجه این تحقیق و سایر تحقیقات مشابه نشان داد كه:«میزان و درجه خوشبختی میان افراد ثروتمند طی زمان و با افزایش پول زیاد نمیشود بلكه احساس رضایت در حالی بیشتر میشود كه آنان خود را در مقایسه با دیگران ثروتمندتر ببینند.»
● آیا میدانید كه؟
بر اساس تحقیق مدرسه اقتصاد جهانی لندن روی موضوع خوشبختی، شادترین ملت روی زمین، بنگلادشیها هستند. با آنكه سرانه درآمد مردم در بنگلادش بسیار كمتر از سرانه درآمد در كشورهای مرفه است اما آنها احساس خوشبختی بیشتری میكنند. مدرسه اقتصاد جهانی، علت این احساس را اینگونه ذكر كرده است: «تمایل قوی در ایجاد ارتباطات خانوادگی و اجتماعی.»