واقعه کربلا گونهای خاص از ادبیات را موجب شده که از آن به ادبیات عاشورایی یاد میشود.ادبیات عاشورایی ، به بخش های مختلفی تقسیم می شود:
1-نظم(شعر و مرثیه)
بخش عمده ادبیات عاشورایی اشعار و مراثی است که طول چهارده قرن سروده شده است. نخستین شاعران این واقعه خود شهیدان کربلا و بستگان آنها بودهاند. رجزها و شعارهای امام حسین و یاران آن حضرت بخشی از اشعار عاشورایی است.[1] که از آنها بیشتر در راستای ترویج اهداف قیام امام استفاده میشود. خطبههای امام سجاد و حضرت زینب در شام و زیارتنامههای رسیده از معصومان از این دسته است.
نویسنده ادب الطف نام بیش از ۵۰۰ شاعر عاشورایی از قرن نخست تا قرن ۱۵ قمری را آورده است.[2] بشیر بن جذلم، عبیدالله بن حر جعفی، سلیمان بن قته خزاعی و ابوالاسود دئلی از جمله مرثیهسرایان عاشورا در قرن نخست قمری بودهاند[3]، برخی نخستین شاعر عربی را که درباره واقعه عاشورا شعر سروده است،عقبة بن عمرو سهمی دانستهاند.[4] پس از آن بخش مهمی از ادبیات عرب به شعر عاشورایی و مرثیهسرایی اختصاص داشته است. امامان شیعه اصحاب خود را به سرودن اشعاری در سوگ امام حسین و یارانش تشویق میکردند؛ امام صادق در روایاتی به سرودن شعر درباره امام حسین سفارش کرده است.[5] و امام رضا نیز از دعبل خزاعی خواسته است که در شهادت امام حسین مرثیهسرایی کند.[6] شاعران شیعه مانند کمیت، فرزدق، عبدالله بن کثیر، دعبل، سید حمیری با اشعار خود در شکلگیری ادبیات عاشورایی نقش داشتهاند. شاعران غیرشیعی نیز در باره واقعه عاشورا شعر میسرودند؛ از جمله از شافعی پیشوای شافعیان مرثیهای عاشورایی نقل شده است.[7] عبدالجلیل رازی شعرهای شاعران حنفی و شافعی برای امام حسین را غیرقابل شمارش توصیف میکند.[8]
2-نثر
2-1مقتلنگاری
مقتلنگاری بخشی از ادبیات عاشورایی است که گزارشهای مکتوب مربوط به واقعه کربلا را دربر دارد. کتابهای مقتل که ماجرای کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش را گزارش می کنند، جزو میراث ادبی و تاریخی شیعه محسوب میشوند و بیشترین کاربرد آنها استفاده در مجلس روضهخوانی است. آقا بزرگ در الذریعه از ۱۵۰ مقتل نام برده که در خصوص واقعه کربلا نوشته شده است[9] حدود ده مقتل مربوط به قرنهای نخستین است که مقتل ابیمخنف، نخستین آنها درباره واقعهٔ عاشورا است.[10] وی زمانی نگارش مقتل الحسین را آغاز کرد، هنوز برخی از شاهدان واقعهٔ کربلا، در قید حیات بودند.[11]روضة الشهداء را میتوان مشهورترین کتاب مقتل فارسی دانست.
2-2ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی در قالب تعزیهنامه، فیلمنامه و نمایشنامه بخشی از ادبیات عاشورایی است. تعزیهخوانی یکی از سنتهای عاشورایی است که از زمان دیلمیان آغاز و در دوره صفویه به شکل فعلی درآمد. آنچه که از این هنر نمایشی به ادبیات عاشورایی مربوط است نسخههای تعزیه است که گفته میشود در تدوین آنها از کتاب طوفان البکاء استفاده شده است.
2-3ادبیات داستانی
بخشی از ادبیات عاشورایی متونی است که جنبه داستانی دارد. در این متون بیشتر به واقعه عاشورا از زاویه اندوه، مصیبت و ابتلاء نگاه شده و تدوین آنها یک اثر حزنزا به قصد روضهخوانی مورد توجه بوده است. غالب این آثار، برای مجالس سوگواری تألیف و هدف عمدهاش فراهم کردن زمینه برای گریه بوده است. آثاری چون ابتلاء الاولیاء، ازالة الاوهام فی البکاء، اکسیر العبادة فی اسرار الشهادة، محرق القلوب از این دسته به شمار میروند.[12]
همچنین رمانهایی نیز درباره این واقعه نوشته شده است که نامیرا از آن جمله است.
ویژگی های ادبیات عاشورایی
ادبیات عاشوارایی را می توان با ویژگیهای آن بهتر شناخت. مهمترین ویژگیهای ادبیات عاشورایی عبارتند از:
1- عاشورا محوری: عاشورا هستۀ اصلی ادبیات عاشورایی را تشکیل میدهد. به همین خاطر پسوند “عاشورا” برآن اضافه گردیده است. البته نگارنده براین باور است که ادبیات عاشورایی محدود به حوادث روز عاشورا نمیگردد بلکه تمام آن چه را که در پیرامون این نهضت شکل گرفته نیز شامل میشود. حتا قیام ها و رخدادهای پس از عاشورا را که در مسیر قیام عاشورا به وجود آمده نیز دربر میگیرد. بنابراین وقتی گفته میشود “ادبیات عاشورایی"؛ یعنی ادبیاتی که درمحور اندیشه های انقلابی امام حسین(ع) پدید آمده است. به این ترتیب هر شعر وپدیدۀ ادبیی که در جهت اهداف نهضت عاشورا خلق گردیده باشد، می تواند ادبیات عاشورایی محسوب گردد. ولی وجه غالب در این نوع ادبی حضور کارگزاران نهضت عاشورا وحوادث مربوط به آن روز میباشد. نوحهها، مناقب ومرثیهها اکثراً درحول ومحور دهم محرم سال 61 هجری به وجود آمده اند.
2- مخاطب گرایی: ادبیات عاشورایی، ادبیات مخاطب گراست. دراین نوع ادبی، ادبیات هدف نیست بلکه آنچه را بیان میکند هدف است. اما این که چه گروه هایی، مخاطبین اصلی ادبیات عاشوارایی به شمار میآیند، قدری نیاز به تحقیق دارد. چه این که مخاطبین ادبیات عاشورایی درهرجامعه ای متفاوت است. افغانستان، ایران، پاکستان، عراق، سوریه، و… هرکدام فرهنگ خاص خود را دارند و دارای سطوح مختلف فکری وفرهنگی میباشند. افغانستان کشوری است که خرده فرهنگ های گوناگونی دارد. بعضی از این فرهنگها نمیتوانند مخاطبین ادبیات عاشورایی محسوب گردند وبرخی دیگر هم که با عاشورا وفرهنگ آن پیوند دیرینه دارند، در پذیرش الگوهای فکری عاشورا برخورد یکسانی ندارند. از این رو اگر بخواهیم مخاطبین ادبیات عاشورایی مورد تحلیل قراردهیم باید به بررسی وضعیت مذهبی و گرایشهای فکری -وحتا سیاسی- نیز توجه نماییم. درعین حال گروه های سنی را هم باید مد نظر قرار دهیم. روی این مبنا میتوانیم بگوییم که سه طیف ودسته در افغانستان در ارتباط با ادبیات عاشورایی موجود میباشد:
الف. مخالفین: این دسته گروهی میباشد که با اصل جریان عاشورا مخالف است و هیچ علاقه ای از خود نشان نمیدهد. مانند کمونست ها و فرقه های مذهبی مخالف نهضت عاشورا.
ب. تحصیل کردگان: این دسته افرادی هستند که از تحصیلات آکادمیک برخوردارند و نسبت به عاشورا وادبیات عاشورایی برخود آگاهانه –نه عاطفی واحساسی- دارند.
ج. بنیاد گرایان: منظور از آن روحانیون و عامۀ مردم میباشد. این گروه همواره بر حفظ وضعیت موجود تأکید میکنند وخواهان تداوم مراسم عاشورا مطابق سنن تاریخی میباشند.
مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی دو دستۀ اخیر میباشد. گروه نخست از حوزۀ مطالعۀ ما بیرون است.
اما از لحاظ سنی مخاطبین ادبیات عاشورایی این سه دسته اند:
الف.کودکان پایین تر ازهجده سال
ب. جوانان
ج. پیرمردان
ازمیان این دسته ها پیرمردان مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی محسوب می گردند.
اگر از لحاظ اجتماعی بررسی کنیم، این چند دسته را می توانیم بر بشماریم:
الف. علما
ب. اشراف
ج. دهقانان
دهقانان وعلما در شمار مخاطبین اصلی ادبیات عاشورایی قرار می گیرند چه این که اشراف کمتر توانسته اند پیوند شان را با فرهنگ عاشورا حفظ نمایند. این گروه بیشتر در صدد به دست آوردن قدرت اقتصادی وسیاسی و غلبه بر طبقات دیگر بوده اند. لیکن علما و دهقانان حافظان اصلی شعایر دینی ومذهبی درکشور محسوب می شوند. مراسم عاشورا هرساله با همیاری این دو گروه برگزار و تجلیل میگردد.
1-محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۸۶.
2-محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۸۷.
3-ضیایی، نگرشی، انتقادی-تاریخی به ادبیات عاشورا، ۱۳۸۱ش، ص۳۹-۴۰.
4-مهماندار، امام حسین در آیینه شعر و ادب، ص۵۳.
5-حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۵۰۴.
6-علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۲۵۷.
7-ضیایی، نگرشی، انتقادی-تاریخی به ادبیات عاشورا، ۱۳۸۱ش، ص۳۷-۳۸.
8-رازی قزوینی، نقض، ۱۳۹۱ش، ص۴۰۴.
9-رک: محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۷.
10-صفا، گنج سخن، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۶۸.
11-اسفندیاری، کتابشناسی تاریخی امامحسین، ۱۳۹۱، ص۴۲.
12-جعفریان، درباره منابع تاریخ عاشورا، ۱۳۸۰، ص۵۲-۵۱.