یهود از منظر قرآن
حضرت ابراهیم( علیه السلام) مدتی در شهر حران اقامت گزید و در آنجا با دخترعمه اش ساره ازدواج کرد، اما از آنجایی که مردم آن شهر به جز لوط و عده ای کمی دعوت او را اجابت نکردند، از آنجا به سرزمین شام که در آن زمان به آن کنعان می گفتند؛ هجرت کرد. اما پس از آن که مردم سرزمین شام دچار قحطی شدند، آن شهر را به قصد مصرترک کرد. سپس حضرت ابراهیم (علیه السلام )به همراه همسر و کنیز همسر خود(هاجر)، از مصر به فلسطین باز گشت و در آنجا به علت اینکه ساره فرزند دار نمی شد؛ به پیشنهاد خودِ ساره، حضرت ابراهیم (علیه السلام ) با هاجر ازدواج کرد و صاحب فرزندی بنام اسماعیل شد.(سالها بعد از ساره هم فرزندی بنام اسحاق متولد شد.)
حضرت ابراهیم (علیه السلام) به فرمان خداوند، هاجر را به همراه اسماعیل (علیه السلام) که طفل شیر خواری بود به مکه برد و در بیابانی دور از آبادی همان جای که بعدها در آن کعبه بنا گردید، رها کرد. تا اینکه خوراک و آبی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برایشان تهیه کرده بود، تمام شد و حضرت اسماعیل (علیه السلام) از تشنگی به خود می پیچید، هاجر نتوانست این منظره را تحمل کند. بنابراین در پی آب فاصله ی بین «صفا» و «مروه» را هفت بار طی کرد، تا اینکه متوجه شد زیر پاهای اسماعیل (علیه السلام) آب جاری شده است. با خوشحالی از آن آب خود و کودکش را سیراب کرد. خداوند در خواب به حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمان ذبح اسماعیل (علیه السلام) را می دهد. ایشان نظر حضرت اسماعیل (علیه السلام) را پرسیدند؟ پاسخ داد: پدرم آنچه را به آن مامور شده ای انجام بده ، و این امتحانی آشکار بود و خداوند اینگونه نیکوکاران را پاداش می دهد وبا ذبحی بزرگ او را فدا دادند. خداوند به حضرت ابراهیم (علیه السلام) دستور بنای کعبه را داد تا نخستین خانه ای باشد که برای پرستش خدای یکتا بنا می گردد و حضرت اسماعیل (علیه السلام) در این کار بزرگ و مهم حضرت ابراهیم (علیه السلام) را یاری نمود.
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20