حضرت زهرا علیهاالسلام از منظر امیرالمومنین
منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یك زن میتواند چنان بالا رود كه مایه مباهات و افتخار امام (علیه السلام) گردد. اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام خود تحقیق مستقلی میطلبد لكن در اینجا فهرستوار، به ذكر پارهای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد.
مباهات حضرت علی به همسری فاطمه علیهماالسلام
شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه علیهاالسلام افتخار میكند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاك برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیتهای سنگینی چون رهبری جهان اسلام میداند. برخی از موارد كه حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه علیهاالسلام استناد فرمودهاند عبارت است از:
* در پاسخ نامهای به معاویه از جمله فضیلتها و امتیازهایی كه حضرت به آن اشاره میفرمایند این است كه «بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم كش دوزخیان از شماست.»(1)
* در جریان شورای شش نفره كه خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین كرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: «آیا در بین شما به جز من كسی هست كه همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه.(2)
* حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه مینویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است كه گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، كدامیك از شما سهم و بهرهای چون من دارا هستید.»(3)
* در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و كمالات خویش و این كه باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهدهدار شود به ابوبكر فرمود: «تو را به خدا سوگند میدهم! آیا آن كس كه رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبكر پاسخ داد: تو هستی.(4)
فاطمه ركن علی است
از مقامات ممتازی كه مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه علیهاالسلام میباشد ركن بودن برای علی است. در حدیثی میخوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: «سلام علیك یا ابا الریحانتین، فعن قلیل ذهب ركناك.» (5)
چه تعبیر لطیف و زیبایی همان تعبیر حضرت علی علیه السلام در مورد زن كه فرمودند زن ریحانه است. پیامبر نیز فرمودند: «سلام بر تو ای پدر دو گل [زینب و ام كلثوم] به زودی دو ركن تو از دست میروند.»
علی علیه السلام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «این یكی از دو ركن بود» و بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند:« این ركن دیگر است.»
مددكار اطاعت الهی
انبیاء و پیشوایان معصوم تنها راه سعادت و خوشبختی انسانها را پیروی از دستورات الهی میدانستند و از این رو بهترین همكار و دوست برای آنان كسی بود كه در این راستا به آنها كمك كند.
میخوانیم علی علیه السلام در پاسخ پیامبر كه سؤال كردند:« همسرت را چگونه یافتی؟» گفتند:« بهترین یاور در راه اطاعت از خداوند.»(6)
تمسك علی علیه السلام به كلام زهرا علیهاالسلام
حضرت در حدیث اربع مائة بعد از این كه فرمودند در مراسم تجهیز مردهها گفتار خوب داشته باشید چنین ادامه دادند: «فان بنت محمد صلی الله علیه و آله لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنیهاشم، قالت: دعوا التعداد و علیكم بالدعا.»
حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از ارتحال رسول اكرم صلی الله علیه و آله به زنان بنیهاشم كه او را یاری میكردند و زینتها را رها كرده و لباس سوگ در بر نمودهاند، فرمود:«این حالت را رها كنید و بر شماست كه دعا و نیایش نمایید.»(7)
با این كه حضرت علی علیه السلام معصوم بوده و تمام گفتههای او حجت است ولی برای تثبیت مطلب به سخن زهرا علیهاالسلام تمسك میكند. این نشانگر عصمت حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام بوده و این كه تمام رفتار، گفتار و نوشتار او حجت است و از این جهت فرقی بین زن و مرد نیست.
تنها تسلی بخش علی علیه السلام
حضرت بعد از شهادت فاطمه خطاب به ایشان فرمودند:
«بِمَنِ العَزاءُ یا بِنتَ مُحمَد؟ كُنتُ بِكِ اَتَعزی فَفیمَ العَزاء مِن بَعدِكِ؟» (8)؛ با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین مییافتم؛ بعد از تو با چه کسی آرامش یابم؟
غضب خداوند به غضب فاطمه علیهاالسلام
حضرت علی علیه السلام از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل نموده كه ایشان فرمودند:
«انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها»(9)؛ خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه، خشمگین؛ و برای خشنودی و رضایت فاطمه راضی میشود.
و در حدیث دیگر خطاب به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند:
« انَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِكِ وَ یَرضی لِرِضاكِ»(10)؛ خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودی تو، خشنود میشود.
داستان جالب شاگرد و استاد....
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد”
استاد پرسید: “آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟”
شاگرد پاسخ داد: “بله، آقا”
استاد گفت: “اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمآیانگر صفات ماست، خدا نیز شیطان است”
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: “استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟”
استاد پاسخ داد: “البته”
شاگرد ایستاد و پرسید: “استاد، سرما وجود دارد؟”
استاد پاسخ داد: “این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ ”
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: “در واقع، سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد.” شاگرد ادامه داد: “استاد تاریکی وجود دارد؟”
استاد پاسخ داد: “البته که وجود دارد”
شاگرد گفت: “دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد.”
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: “آقا، شیطان وجود دارد؟”
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: “البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمآیانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست.”
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
آن مرد جوان یا شاگرد تیز هوش کسی نبود جز ، آلبرت انیشتن
فواید خواندن آیت الكرسی
امام محمد باقر از امیر المومنین (ع) روایت فرموده: هنگامی كه آیت الكرسی نازل شد رسول خدا (ص) فرمود آیه الكرسی آیه ای است كه از گنج عرش نازل شده و زمانی كه این آیه نازل گشت هر بتی كه در جهان بود با صورت به زمین خورد.
در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.
ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سوال كرد: ” دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد”
مرد گفت “رسول خدا فرمود:” آیه ای از گنج های عرش نازل شد كه بت های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.
===================
آیت الكرسی سید آیات قرآن
پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: ” یا علی ! من سید عربم-مكه سید شهر هاست- كوه سینا سید همه كوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است – فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه كتاب هاست – بقره سید همه سوره های قرآن است – ودر بقره یك آیه است كه آن آیه 50كلمه دارد و هر كلمه 50 بركت دارد و آن آیت الكرسی است.
================================
پا داش كسی كه آیت الكرسی را زیاد می خواند
عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت.
بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم.
صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم.
او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.
=========
داستان نزول
رسول اكرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیه الكرسی را به زمین نازل كندهمگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی كه بین آن ها و خداوند حجابی نبود.
سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی كسانی كه عصیان و گناه می كنند می فرستی ؛ در حالی كه ما پاك و مطهر هستیم.
سپس خدای متعال فرمود :” به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ كس شما را بعد از نماز نخواند مگر این كه او را در مرتبه بالای قدس جای دهم كه از نعمت های آن استفاده كنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحكت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند كه بسیار گناه كرده باشد كه كمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)
====================
آیت الكرسی برای حفظ چشم
بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الكرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)”
==========
امان نامه الهی
امام كاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم كه كسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شكر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید كه سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید كه سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید كه آیت الكرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.
================
مناجات زینت عبادت کنندگان
حمد و سپاس خدای را آن نخستین بی پیشین را وآن آخرین بی پسین را
خداوندی را که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید واندیشه واصفان از نعت او فرو ماند
آفریدگان را به قدرت خود ابداع کرد و به مقتضای مشیت خویش جامه هستی پوشید و به همان راه که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید
چون ایشان را به پیش راند کس را یارای واپس گراییدن نبود،و چون واپس دارد کس را یارا ی پیش تاختن نباشد
هر زنده جانی را از رزق مقسوم خویش توشه ای معلوم نهاد آن سان که کس نتواند از آن که افزونش داده اندکی بکاهد و بر آنکه اندکش عنایت کرده چیزی بیفزاید
سپس هر یک از آدمیان را عمری معین مقرر کرد و مدتی محدود که با گام های روز ها و سالهایش می پیماید تا آنگاه که به سر آردش آن سان که چون آخرین گام ها را بر دارد و پیمانه عمرش لبریز شود او را فرو گیرد :یا به ثواب فراوانش بنوازد ،یا به ورطه عقابی خوفناکش اندازد،تا بد کاران را به کیفر عمل خویش برساند ونیکو کاران را به پاداش کردار نیک خویش و این خود عین عدالت اوست
منزه و پاک است نامهای او و نا گسستنی است نعمتهای او
کس را نرسد که او را در برابر اعمالش بازخواست کند و اوست که همگان را به بازخواست کشد
حمد و سپاس خدایی را که اگر معرفت حمد خویش را از بندگان خود دریغ می داشت،در برابر آن همه نعمت ها که از پس یکدیگر به آنها فرو می فرستاد آن نعمتها به کار می داشتند و لب به سپاسش نمی گشادند، به رزق او فراخ روزی می جستند وشکرش نمی گفتند،واگر چنین می بود از دایره انسانیت برون می افتادند و در زمره چارپایان در می آمدند چنان می شدند که خداوند در محکم تنزیل خود گفته است “چون چارپایانند بل از چارپایان هم گمراه تر”
نیایش یکم از صحیفه سجادیه
فرازهایی از مناجات صحیفه سجادیه
پروردگارا به درگاه تو پناه می آورم و تو نیز پناهم بخش تا
موجودی آزمند و خویشتن دوست نباشم .
مگذار که صولت خشم حصار بردباری مرا درهم بشکند و حمله ی حسد مناعت فطرت مرا به خفت و مذلت فرو کشاند .
پروردگارا از بد خویی که دل دوستان بشکند و به دشمنان نشاط و نیرو بخشد از لجاج شهوت که همت های بلند را پست سازد و پرده ی عفاف و عصمت چاک زند به درگاه تو پناه می آورم.
پروردگارا روا مدار که سر به دنبال هوس بگذارم و در ظلمات جهل و ضلال از چراغ هدایت به دور افتم و بیغوله را از شاهراه باز نشناسم.
روا مدار که به خواب غفلت فرو افتم و کیفر غفلت خویش بینم.
آن چنان کن که خاطر زیر دستان ما از دست ما نرنجد و زیر دستان ما که در حق ما محبت و مرحمت روا داشته اند از پاداش سپاس ما خشنود شوند.
آن چنان کن که قدر نعمت بدانیم و شکر نعمت به جای آوریم
داستان کوتاه و پند آموز ” کلاس درس ابوریحان بیرونی “
روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که
خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد …
شاگردان با خشم به او می نگریستند
و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است .
آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سئوال ساده نمود و رفت …
فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده
تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند
و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد.
که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود …
یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود
در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید:
چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید
و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!
ابوریحان گفت:
یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ،
اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد…
شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد …
ابوریحان بیرونی دانشمند آزاده ایی بود که هیچگاه کسب قدرت او را وسوسه ننمود
و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد ، روانش شاد …
و چه نیکو بزرگان گفتند:
هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است …
به نقل از منابع مختلف
داستان پادشاه جوان و عارف پیر
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا
بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده
جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک
از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: “بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها
سپری کن.”
شاهزاده با تمسخر گفت: ” من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! ” عارف اولین عروسک را
برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او
سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد
بلافاصله گفت : ” جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی
نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که
همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته ” شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: ” پس بهترین دوستم
همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. “
عارف پاسخ داد : ” نه ” و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و
گفت: ” این دوستی است که باید بدنبالش بگردی ” شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با
تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : ” استاد اینکه
نشد ! “
عارف پیر پاسخ داد: ” حال مجددا امتحان کن ” برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد
و گفت: ” شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت
توجهی نکند و کی ساکت بماند.
«احسن الحال» به چه حال و شرايطي اطلاق ميشود؟
براساس منابع ديني و روايات اسلامي زمان هايي که طبيعت دچار تغيير و تحولات مي شود مثل زمان غروب يا طلوع خورشيد يا هنگام باريدن باران دعاي انسان مستجاب مي شود. نوروز نيز هم زمان با يکي از تحولات مهمي است که هر ساله در طبيعت رخ مي دهد زماني که زمستان به پايان مي رسد و بهار با همه زيبايي اش فرامي رسد به همين دليل لحظه تحويل سال جزو زمان هايي است که در آن احتمال استجابت دعا بسيار است. براي لحظه سال تحويل اعمالي مثل ذکر دعاي تحويل سال آمده است که در آن انسان از خداوند مي خواهد حال او را به «احسن الحال» تبديل کند. حجت الاسلام سعيد بهمني پژوهشگر قرآن و مدرس حوزه علميه قم در گفت وگو با خراسان به اين سوال که احسن الحال چيست و چه شرايطي دارد، پاسخ داده است.
حجت الاسلام بهمني تحول انسان و طبيعت را مهم ترين ويژگي نوروز بيان کرد و افزود: طبيعت از زمستان به سوي بهار شکوفا پيش مي رود. در اين ميان انسان هم دچار تحول و دگرگوني مي شود. يکي از زيباترين ادعيه ما که به دعاي تحويل سال مشهور است، درباره نوروز است که در آن انسان از خداوند مي خواهد که حال او را به «احسن الحال» تبديل کند، به عبارتي انسان با مسئلت اين که حال او به بهترين حال ها تبديل شود، سال خود را آغاز مي کند.
وي درباره معناي «احسن الحال» تصريح کرد: در روايات ما آمده که عيد روزي است که انسان در آن مرتکب گناه نشود. احسن الحال هم يعني اين که حالات انسان قرين هيچ گناهي نشود و همه لحظات او با اطاعت خداوند بگذرد. نتيجه اين اطاعت و گناه نکردن رشد و تعالي انسان و تبديل حال او به «احسن الحال» است. بنابراين «احسن الحال» به معناي فاصله گرفتن از گناه و تقرب به خداوند است و بدون اين دو، مولفه مهم «احسن الحال» تحقق نمي يابد.
اين پژوهشگر قرآن لحظات تحويل سال را به لحظه هاي شب قدر تشبيه کرد و گفت: همان طور که انسان در شب قدر از گناهان گذشته خود توبه مي کند و تصميم به زندگي بهتري مي گيرد، در لحظه هاي سال تحويل هم انسان با دعاي مخصوص اين زمان تصميم خودش را براي زندگي بهتر اعلام مي کند و از خداوند مي خواهد که در اين مسير به او ياري رساند.
در دعاي بيستم مکارم الاخلاق، امام سجاد(ع) مي فرمايند: «اللهم وفر بلطفک نيتي». نيتهاي ما بذرهاي اعمال ماست. به اين معنا که انسان ابتدا نيت مي کند و تصميم مي گيرد و بعد آن نيت را به عمل تبديل مي کند لذا امام سجاد در اين دعا از خداوند درخواست مي کنند که به لطف خودش زمينه هاي اعمال خوب را از طريق نيت هاي فراوان فراهم کند. اين نيت هاي فراوان به منزله بذرهاي اعمال صالح است. يعني مومنان اگر خود را قادر به اعمال صالح نمي بينند، در بهار دلشان بذرهاي نيت را مي کارند تا بعدها بذرهاي نيت کاشته شده در دلشان تبديل به اعمال صالح شود.
وي با بيان اين که ابتدا بايد «احسن النيات» در درون انسان به وجود آيد تا بعد به احسن الحال تبديل شود، گفت: پيش از آن که انسان «احسن الحال» را از خداوند طلب کند، بايد نيات آن در وجودش شکل بگيرد. احسن النيات اگر در وجود انسان به وفور شکل بگيرد، آن گاه باران رحمت الهي بر اين بذرهاي کاشته شده در وجود انسان مي بارد و به اعمال صالح منتهي مي شود. بنابراين وفور نيات صالح در وجود انسان همان زمينه و مقدمه حرکت به سوي «احسن الحال» است که البته اين نيات صالح نيازمند حرکت، پويايي و تلاش است تا به «احسن الحال» بدل شود. به تعبير قرآن «آمنوا و عملواالصالحات» انسان ابتدا بايد ايمان بياورد اما صرف ايمان آوردن کافي نيست و به عمل صالح هم نياز است.
به گفته حجت الاسلام بهمني همانطور که در شب قدر انسان احساس مي کند بايد تصميم تازه بگيرد و وارد فضاي جديد شود، در پايان سال و هنگام تحويل سال نو هم حالتي در انسان پديد مي آيد که احساس مي کند بايد وارد دوران تازه اي از زندگي شود و تصميمات تازه بگيرد. وي اظهار کرد: با توجه به دستورهايي که درباره شب قدر رسيده است گاه اين تصور ايجاد مي شود که تقدير انسان فقط در همين شب رقم مي خورد. از اين رو هرکس به قدر ظرفيت وجودي خود در اين شب از درگاه خداوند تمناهايي دارد. درحالي که شب قدر منحصر به آن سه شب (۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان) نيست. شب قدر اسم معناست و هر زماني است که انسان نسبت به قدر وجودي خود آگاه شود يعني فطرت انسان در لحظه هايي بيدار مي شود و به تعبير رسول ا… (ص) لحظه هايي است که انسان در مسير وزش نسيم هاي رحمت الهي قرار مي گيرد و او بايد بداند که نسيم رحمت الهي وزيدن گرفته است و بايد خود را در مسير اين وزش نسيم قرار دهد.
وي با بيان اين که در لحظه تحويل سال وجود انسان به لحاظ روحي و فطري براي پذيرش معارف الهي آمادگي دارد؛ گفت: در اين زمان، انسان احساس مي کند بايد از اشتباه هاي گذشته نزد خداوند توبه کند و تصميم هاي تازه بگيرد. امام صادق(ع) در حديثي مي فرمايند: «انسان عاقل کسي است که گذشته را استدراک (جبران) کند و بر زمان وارد شود؛ اين که کجا قرار دارد چگونه در چنين وضعيتي قرار گرفته و به کجا در حال حرکت است» پس زماني انسان مي تواند بر زمان وارد شود که خود را براي حرکت مهيا کرده باشد که اين مسئله نيازمند شناخت خود گذشته، حال و آينده است و لحظه تحويل سال تذکر نسبت به اين معاني است تا انسان از گذشته به آينده عبور کند.
حجت الاسلام بهمني با بيان اين که زمان هايي که طبيعت متحول مي شود مثل سال نو، دعاي انسان مستجاب مي شود گفت: در روايات ما بسيار تاکيد شده است که لحظه هاي تحول طبيعت مثل غروب خورشيد که روز به پايان مي رسد و شب تمام مي شود يا سحرگاه که شب به پايان و روز مي رسد آغاز مي شود يا زمان بارش باران،کسوف و خسوف خورشيد و ماه،زلزله و … جزو لحظه هايي است که دعاي انسان مستجاب مي شود و خداوند به دليل اين که در آن لحظه ها، اسباب تحول را در وجود انسان فراهم مي کند دعاي انسان را مستجاب مي کند، به همين دليل است که در اسلام براي اين لحظه ها اعمالي مثل خواندن نماز يا دعا توصيه شده است.
به گفته وي «احسن الحال» هم در وجود فرد و هم در وجود جامعه اتفاق مي افتد به ويژه آن که دعاي تحويل سال به صيغه جمع بيان مي شود و انسان دعا مي کند که خدايا حال ما را به «احسن الحال» تبديل فرما. در اسلام همواره جمع بيش تر مورد تاکيد است و اين صيغه جمع که در دعاي تحويل سال بيان شده است، اتفاقي نيست و کسي که اين موارد را طلب مي کند، طلب اجتماعي و جمعي دارد نه طلب فردي.
حجت الاسلام والمسلمين بهمني
به نقل از روزنامه خراسان
آثار صله رحم
«پيوند با خويشاوندان» از زيبايي هاي عيد نوروز است. «صله رحم» و «نوروز» در فرهنگ ايرانيان به هم وابسته است و ديد وبازديد و نوروز جدايي ناپذيرند. بنابراين «ديدار با خويشاوندان» از عناصر تشکيل دهنده عيدنوروز و از پايه هاي اساسي و اصول ارزشمند آن است به گونه اي که صله رحم هويت نوروز را نمايش مي دهد. عيد نوروز بهار صله رحم است و در نوروز صله رحم زنده مي شود و مي شکفد. بايد اين ارزش بزرگ در عيد نوروز گسترش يابد و از آفات و آسيب ها حفاظت و روز به روز بر آثار و منافع آن افزوده شود. «صله رحم» در آموزه هاي ديني از جايگاه والايي برخوردار است. در اسلام راستين و مکتب اهل بيت (ع) با تاکيد فراوان بر اصل صله رحم، آثار و برکات بزرگ و پايدار آن يادآوري شده است.
امام باقر(ع) در تبيين آثار صله رحم فرموده اند:صلة الرحم تزکي الاعمال و تنمي الاموال و تدفع البلوي و تيسر الحساب و تنسي في الاجل (الکافي، ج ۲، ص ۱۵).
صله رحم اعمال را پاک مي کند و افزايش مي دهد اموال و دارايي ها را افزايش مي دهد وزياد مي کند و بلا را دفع مي کند و مي گرداند و حسابرسي در قيامت را آسان مي کند و مرگ را به تاخير مي اندازد. «تزکيه اعمال» و درست و پاک شدن کارهاو افزايش اجر و پاداش آن، اثر بزرگ و باارزش پيوند با خويشاوندان است. تزکيه انسان هدف بعثت انبياست و صله رحم در اين راستا جاي مي گيرد. «فزوني ثروت ومال» از خواسته هاي فراگير بشر است. اين خواسته نيز در پرتو صله رحم تحقق مي يابد و صله رحم عامل افزايش دارايي هاست. دنيا آميخته به بلاهاي گوناگون است و انسان از بلاها گريزان است. «دفع بلا» نيز خواسته هميشگي بشر است.در اين حديث برگرداندن بلا، از منافع صله رحم بيان شده است. «تيسير حساب» اثر معنوي و اخروي بزرگ و پايدار پيوند با خويشاوندان است.حسابرسي اهل صله رحم در روز قيامت آسان و سبک خواهد بود.زماني که همه جهانيان نگران بررسي و محاسبه اعمال خويش اند، حسابرسي انسان هايي که در دنيا صله رحم کرده اند و پيوند با خويشاوندان صفت ثابت و پايدار آن ها بوده است، آسان مي شود. «تاخير مرگ» منفعت و اثر چهارمي است که در اين حديث براي صله رحم بيان شده است. عموم مردم از مرگ نگران و در پي کشف رازهاي مرگ مي باشند و درصدد مهار مرگ اند. پيوند با خويشاوند، اجل را کنترل مي کند و مرگ را در اختيار انسان قرار مي دهد و اين اثر بزرگ صله رحم نيز موجب تقويت روحيه صله رحم بين مردم است. تامل و درنگ در اين آثار و منافع بزرگ و شگفت انگيز پيوند با خويشاوندان، جايگاه عالي صله رحم را در نظام جامع اخلاقي ديني نشان مي دهد و اهميت و ضرورت آراستگي مردم را به صله رحم آشکار مي کند. آگاهي انسان ها از اين آثار درخشان عامل ايجاد، تقويت و گسترش پيوند با خويشاوندان مي شود. با درک اين آثار مهم، هزينه هاي ارتباطات با خويشاوندان و رفت و آمدها و ديد و بازديدها توجيه مي شود.براي رسيدن به اين منافع کلان و باارزش هر کاري رواست. در نظام سود و زيان در انديشه و رفتار بشري، توجه به اين پاداش هاي دنيوي و اخروي پيوند با خويشاوندان، شوق صله رحم را نهادينه مي کند.
حجت الاسلام دکتر محمدرضا جواهري
عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي
به نقل از روزنامه خراسان
پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
يا مقلّب القلوب و الأبصار يا مدبّر اللّيل و النّهار يا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا الى احسن الحال.
اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على ءابائه فى هذه السّاعة و فى كلّ ساعة وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتّى تسكنه ارضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا.
اللّهمّ اعطه فى نفسه و ذريّته و شيعته و رعيّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جميع اهل الدّنيا ما تقرّ به عينه و تسرّ به نفسه.
تبريك عرض ميكنم عيد نوروز و فرا رسيدن سال نو را به همهى همميهنان عزيز در سراسر كشور، و به همهى ايرانيانى كه در هر نقطهاى از دنيا سكونت دارند، و به همهى ملتهائى كه عيد نوروز را گرامى ميدارند؛ بالخصوص تبريك عرض ميكنم به خانوادههاى عزيز شهيدان، به جانبازان، به خانوادههاشان، به همهى ايثارگران، به همهى فعالان عرصههاى مختلف. آرزو ميكنم و دعا ميكنم كه خداوند متعال براى ملت ايران بهروزى، شادى، نشاط و دلِ خوش در اين سال جديد مقدر بفرمايد و بدخواهان اين ملت را در اهدافشان، در تلاشهاشان انشاءاللّه ناكام كند.
سالى كه گذشت - سال 90 - يكى از سالهاى پرحادثه در سطح جهان و در منطقه و در كشور ما بود. آنچه كه در مجموع انسان مشاهده ميكند، اين است كه اين حوادث بر روى هم به سود ملت ايران و در راه كمك به هدفهاى آن، تمام شده است. آن كسانى كه اهداف بدخواهانهاى دربارهى ملت ايران و ايران و ايرانى در سر ميپرورانند، در كشورهاى غربى دچار مشكلات گوناگون هستند. در سطح منطقه، ملتهائى كه جمهورى اسلامى از آنها همواره حمايت كرده است، به هدفهاى بزرگى دست پيدا كردهاند؛ ديكتاتورهائى به زير كشيده شدند؛ قانونهاى اساسىِ مبتنى بر اسلام در كشورهائى تصويب شد؛ دشمن درجهى يك امت اسلامى و ملت ايران - يعنى رژيم صهيونيستى - در محاصره قرار گرفت. در داخل كشور، به معناى حقيقى كلمه، سال 90، سال بروز اقتدار ملت ايران بود. در جنبهى سياسى، ملت ايران در اين سال، چه در راهپيمائى بيست و دوى بهمن، چه در انتخابات دوازدهم اسفند، آنچنان حضورى از خود نشان داد و آنچنان شاخصى را براى اقتدار ملى در تاريخ منطقه ثبت كرد كه نظير آن را در گذشته كمتر داشتيم.
با وجود اينهمه دشمنى، اينهمه تبليغات، اينهمه تهاجمهاى خصمانه و بدخواهانه، ملت ايران در طول اين سال، با همهى وجود توانست حضور خود را در صحنه، نشاط خود را، آمادگى خود را در عرصههاى گوناگون علمى و اجتماعى و سياسى و اقتصادى نشان بدهد و اثبات كند. بحمداللَّه سالى بود كه با همهى سختىها، داراى دستاوردهاى بزرگى بود. همچنان كه قبلاً عرض شده است، شرائط، شرائط بدر و خيبر بود؛ يعنى شرائط قبول چالشها و دشوارىها و غلبهى بر آنها.
چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟
افکار از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند…
بنابراین باید بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دست یابیم:
۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
۳- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
۴- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»
۵- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبههای مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبتنگر شویم.
۶- با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشههای جدید مثبت شکل گیرند.
۷- هر روز صبح که از خواب بر میخیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسماءالله روز خود را با نشاط و خوشبینی آغاز کنیم.
۸- از افراد منفینگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
۹- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی تواناییهای خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیشبینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازهای مهم هستند که ما آنها را مهم میپنداریم.
۱۰- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.
۱۲- به ندای منفی درونی خود و تلقینهای مخرب و نگران کنندهی دیگران بیتوجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
۱۳- به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
۱۴- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.
۱۵- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
۱۶- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)
۱۷- از چشم و همچشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
۱۸- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
۱۹- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.
۲۰- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
۲۱- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
۲۲- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسودهای داشته باشیم.
۲۳- از انزوا و گوشهگیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.
۲۴- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
۲۵- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشدهایم به رختخواب نرویم.
۲۶- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
۲۷- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
۲۸- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث میشود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهن
اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینهای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمیشوند.
فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگیمان متحول میشود.
به نقل از سایت روانشناسی
داستانی از فصول زندگی
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!
روش تفکر در ایام گذشته
حضرت آیت الله مجتبی تهرانی به مناسبت فرا رسیدن نوروز با تشریح روش تفکر در ایام گذشته در روزهایی که پایان یکسال را پشت سر میگذاریم، گفت: یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجه به اعمال گذشته است. | |
ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمی اگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر میکنم فایدهای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمل کنیم. غفلت از «مرور ایام» و «گذشت زمان» از جمله این مسائل «مرور ایام» است. به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب میشود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری میگردد زیاد است اما انسان از آن عبرت نمیگیرد! علی(ع) میفرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسئله «گذشت زمان» است. هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان امام صادق(ع) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»،(وسایلالشیعه، ج16، ص99) در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچگاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت. زمانها میگذرد و همه آنها برای انسان گواه هستند. اینطور نیست که ما فکر میکنیم! اعمال و کردار ما در زمانمحو نمیشود، بلکه همه آنها ثبت میگردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجه کنید! دارد که ایام و روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت میدهم. ما خود تشکیلدهنده زمان هستیم حتی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که میرویم و میگذریم و خواهیم گذشت. هر روز که میگذرد، تو کم میشوی از حسین بن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»،(ارشادالقلوب، ج1، ص40) ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته میشود، هر ماه و سالی که میگذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته میشود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که میگذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد. امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت یک سال دیگر گذشت، اما آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده متنبّه و متذکر شود است. خوب است همان طور که نسبت به امور مادیاش فکر میکند نسبت به عمر و هستیاش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است. این ایام، وقت حسابرسی نسبت به عمر است علی(ع) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که: «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(ع) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچگاه به سوی تو باز نمیگردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو میپرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟ در اینجا صحبت از روز نیست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت میکند، این روز و ایام نیست که فانی شده، این بخشی از هستی ما است که گذشته و از دست رفته است. خداوند سوال میکند که این سرمایه را در چه راهی فانی کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ»، چه کاری در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آیا در این روز به یاد خدا بودی و او را حمد و ستایش کردی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فِیهِ»، آیا در این روز خواسته و حاجت برادر ایمانیات را با این که قدرت داشتی برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کَرْبَهُ»، آیا از گرفتاریهای او گره گشایی کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آیا در غیاب برادر مؤمنت اخوت اسلامی و ایمانی را نسبت به خاندان و فرزندش رعایت کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ»، آیا بعد از مرگ او از این حریم ایمانی نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت کردی؟ «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ»، آیا از غیبت کردن پشت سر برادر مؤمنت جلوگیری کردی؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آیا کمک کار برادر مسلمانت بودی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، در این روز چه کار کردی؟ روش تفکر در ایام گذشته علی(ع) روش تفکّر در ایام گذشته را بیان میفرماید. در روایات نسبت به هر روز چنین سفارشی وجود دارد. آیا ما هر روز یک چنین محاسبهای انجام میدهیم؟ یا حداقل هفتهای یکبار و یا ماهی یکبار مینشینیم فکر کنیم که چه کارهایی انجام دادهایم. برخی از افراد برای امور مادیشان دفتر روزانه و هفتگی دارند و راجع به آنچه که در آن با توجه به فعالیتهای آن روز یا آن هفته ثبت شده فکر میکنند. برخی هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بیلان کار خود را ارائه میدهند که در این سال چه کارهایی انجام دادهاند. در لحظات آخر سال چه کنیم؟! آیا سزاوار نیست که انسان هنگامی که لحظات آخر سالش فرا میرسد اینطور فکر کند؟ یک سال بر ما گذشت! به عبارت دیگر بخشی از هستی ما رفت و هیچگاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قیامت که این قطعه از هستی ما آنگاه به ما باز میگردد که نموداری از کردار گذشتهمان در این سال را به ما نشان میدهد. همان طور که علی(ع) فرمود خوب است انسان بنشیند و در این باب فکر کند در سالی که گذشت و به اتمام رسید چه کردم؟ آیا به یاد خدا بودم؟ آیا او را ستایش کردم؟ آیا گرفتاری برادر مؤمنم را رفع کردم؟ آیا حاجتی از او برآورده کردم؟ آیا در غیابش مراقب بودم تا حیثیتش را حفظ کنم؟ آیا در این سال به وظایف برادری و اسلامی خود نسبت به دوستانی که از دست دادم عمل کردم؟ آیا حال بستگان آنها را جویا شدم؟ ولو اینکه به حسب ظاهر از آنها دلجویی کنم؟ در سالی که گذشت چه کردیم؟! الآن چه کنیم؟! علی(ع) بعد از آنکه چند چیز برای روش تفکر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، به خود بگو: ای فلانی! در این روزی که گذشت و به عبارت دیگر قسمتی از وجود و هستیات در این عالم که از دست رفت چه کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را یادآور شود، «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه کرد و دید آنچه که بر او گذشته خیر بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگوید: «الحمد لله» و نسبت به این موفقیتی که خدا به او عنایت فرموده بگوید: «الله اکبر» و بداند این توفیق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً أَوْ تَقْصِیراً»، و اگر دید گناهی انجام داده و خطایی از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدایش پوزش بخواهد و استغفار کند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ»،(وسایلالشیعه، ج16، ص98) و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه بازنگردد و آن را تکرار نکند. اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجه به اعمال گذشته خود میباشد. خصوصاً از فرصتهایی که برای انسان پیدا میشود برای تنبّه و تذکر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آیندهتنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصتها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت ام ا ما چه کردیم؟ هستی و سرمایهای که از ما کاسته شد را در چه راهی و چگونه مصرف کردیم؟ انسان نسبت به اعمال یک سالهاش بیلان آخر سال عرضه کند. همان طور که علی(ع) میفرماید این موجب میشود تا انسان نسبت به آیندهاش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشتههای خود نسبت به آیندهمان عبرت بگیریم!
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی
|
هفت سین قرآنی
بیایید امسال سال نو را با هفت سین قرآنی آغاز کنیم و خود وخانواده خود را بیمه کنیم وبرای تعجیل در ظهور آقا امام زمان( عج ( دعا کنیم واز خدا بخواهیم که دشمنان اسلام را نابود کند .
دوستان عزیز در قرآن 7 آیه وجود دارد که با کلمه “سلام” آغاز شده است و به هفت سین قرآنی مشهور می باشد. هفت سین قرآنی را با آب زعفران در یک بشقاب مینویسیم و کمی آب روی آن میریزیم و بعد از تحویل سال نو مینوشیم و حاجات خود را از خدای خوب ومهربان در خواست میکنیم.
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
” از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود.”
این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : ” در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که “سلام بر شما ای بهشتیان” ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.
2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)
” درود بر نوح در میان جهانیان.”
چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ ” العالمین” معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.
3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)
” درود بر ابراهیم.”
در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]
4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)
” درود بر موسی و هارون.”
درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)
- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)
- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.
5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)
” درود بر پیروان الیاس” (1)
خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)
امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به ” ال یاسین” به حای” الیاس” یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه ” الیاس” بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.
6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)
” … سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]
در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.
7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)
” [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . ”
این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.
به نقل ازسایت تبیان
آدلب و رسم نوروز در ایران زمین
| ||||||||||||
|
عید نوروز چگونه شکل گرفت
انسان، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.
پیدایش جشن نوروز
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».
روایت های اسلامی درباره نوروز
آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.
نمادهای سفره هفت سین
سیر : سیر گیاهی است گندزدا. و نمادی است برای سلامتی و تندرستی .
سماق : چون به رنگ خورشید به هنگام طلوع است نمادی است برای از بین رفتن شام تیره و طلوع صبح صادق.
آینه : نمادی از وجدان و بازتابِ اندیشه، گفتار و کردار آدمیمیباشد.
سنجد : میوه درخت کنار به نشانه عشق زیرا معتقدند که وقتی کنار به حد رشد خود رسید ، رایحه آن و میوه آن باعث عشق مردم به یکدیگر می گردد.
سرکه : در روایت است که چون درست شدن سرکه زمان طولانی نیاز دارد و صبر زیادی را می طلبد. بنابراین سرکه نمادی است برای صبر.
سیب : نمودارِ راز و رمز عشق و دلدادگی و باروری است.
سمنو : غذایی است مقوی و شیرین. که درست کردن آن نیاز به مهارت و صبر زیاد دارد. و نمادی است برای شیرینی زندگی .
سبزه : نمادی است برای جوانه زنی نو شدن.همچنین در روایات است که در دوران کهن ، شاهان ایرانی انواع غله را خیس می کردند. و هرکدام که بهتر جوانه می زد و شاداب تر به نظر می رسید. محصول آن سال زمین ها بود.
سکه : نمادی است از برکت.
تخم مرغ : نمادی است از زایش.
ماهی قرمز : نمادی است برای زنده نگاه داشتن سفره هفت سین.
شمع : نمادی است برای روشنایی.
دیوان حافظ : ایرانیان همواره از دیوان حافظ به عنوان آرامش دهنده و مسکن قلب ، در زمان ناراحتی ها و غم استفاده می کردند. و وجود این کتاب در سفره هفت سین نمادی است برای گوش فرادادن به نصیحت ها و اندرزهای بزرگان.
نقل و شیرینی هم نشانه شیرین کامی است.
هفت سین چیست ؟ هفت سین سفره ای است که ایرانیان هنگام نوروز می آرایند. این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال را در کنار سفرهٔ هفت سین می گذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه می دارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز ، سبزه را به آب می دهند.
منابع طبيعي در كلام مراجع تقليد
رود.
مقام معظم رهبري: پيام من به همه مردم عزيز ايران اين است كه درختكاري، ايجاد فضاي سبز، حفاظت از محيط زيست، حفظ جنگلها و ديگر منابع حياتي كشور را يك وظيفه اسلامي، انقلابي، وجداني و انساني به حساب آورند.
حفظ منابع طبيعي يك مسئله تجملاتي نيست، يك مسئله درجه دو نيست، بلكه يك مسئله حياتي است و از الويتهاي توسعه پايدار است. توسعه يافتگي پايدار هر كشوري به توسعه يافتن منابع در اختيار است كه يكي از منابع مهم در اختيار ما، جنگلها و مراتع است.
آيتالله مكارم شيرازي: حفاظت از منابع طبيعي به استناد ادله اربعه ضروري است، استفاده بهينه از منابع طبيعي باعث مبارزه با فقر است، باعث ايجاد اشتغال است، باعث خودكفايي و روي پا ايستادن و دم از استقلال همه جانبه زدن است.
آيتالله نوري همداني: خداوند متعال يك امانتي داده به هر ملتي، آن هم منابع طبيعي و مراتع، معادن، جنگلها، نيزارها، درياها، اينها همهشان مال ملت است، مال همه است، در برابر اينها مسئوليت داريم، بايد اين منابع را حفظ و نگهداري كنيم و گسترش بدهيم.
آيتالله صافي گلپايگاني: مردم بايد توجه كنند اصلاً تخريب جنگل حرام است و اگر كسي بخواهد براي استفادههاي شخصي جنگل را تخريب كند و يا منابع طبيعي را به صورتي در آورد كه مردم نتوانند از آن استفادههاي صحيح بكنند مسئوليت دارد.
آيتالله موسوي اردبيلي: كار در منابع طبيعي، تلاش براي رسيدن به خودكفايي است.
آيتالله علوي گرگاني: مسئوليتي كه به دوش شما است بسيار خطير است زيرا شما مسئولان حفاظت از اموال الله براي خلق الله هستيد.
به نقل از سایت جهاد کشاورزی
چگونه درست تصمیم بگیریم؟
همه در زندگی مشکلاتی داریم که همیشه در حال مبارزه با آنها هستیم و از وجودشان گله داریم. اما تعریف مشکل چیست و شما خودتان چگونه مشکلاتتان را تعریف میکنید؟
مشکل را میتوان روبهروشدن با چالشی خاص تعریف کرد که هنوز نتوانستهایم راهحل مناسبی برای آن پیدا کنیم.مشکلات میتوانند به طور عینی قابل رویت باشند؛ مانند مشکلات مربوط به همکاران یا مدیر در محل کار؛ یا اینکه جنبه عاطفی داشته باشند مثل احساس گناه به خاطر نرفتن سرکار یا جلسه امتحان. اما مشکلات عینی و عاطفی معمولا با هم تداخل پیدا میکنند.
فردی که کارش را از دست داده دچار ناراحتی و گاه افسردگی میشود و خود را فردی شکست خورده میداند و درنتیجه بیمیلی او در جستوجو برای یافتن کار، این تصور را تقویت میکند. این مثال نمونهای از بروز مشکل است؛ یعنی با اتخاذ راهحلی، بر مشکلات اولیه فرد افزوده میشود؛ اما این در حالی است که تجربه درونی فرد احتمالا به او میگوید که در آن شرایط، واکنش درستی نشان داده است.
در اینجا در خصوص مدیریت استرس و حل مشکلات، 2روش مهم پیشنهاد میشود:ساختن با مشکلات و نوع دیگر کنار آمدن با هیجانات عاطفی. در سازش با مشکلات باید با موقعیتهای پرتنش مقابله کرد؛ طوری که بتوان باعث تغییر و اصلاح آنها شد که در موارد احساسی و عاطفی هم رنج و غم تابع این وضعیت میشود.
اگر موقعیت و شرایط تغییر ندادنی را درنظر بگیریم، پذیرش حالت احساسی و هیجانی مهمترین راهحل است.در این روش باید به فرد کمک کرد تا طرز فکر خود را در مورد آن موقعیت تغییر دهد؛ مثلا فرد به این نتیجه میرسد که از دستدادن شغلش بخشی از واقعیتها در مورد نوع کار اوست، این وضع ممکن است برای هرکسی پیش بیاید؛ بدینترتیب خودش را مقصر و ضعیف نمیداند.
گام اول، کنترل احساسات
برای اینکه بتوانید درست فکر کنید و در نتیجه به خوبی از عهده مشکلات برآیید باید ابتدا روی احساسات خود کنترل داشته باشید. کنترل احساسات، کلیدی حیاتی برای کنترل فشارهای روحی است. برای دستیابی به این امر باید عقاید و نظراتی را که به طور کلی باعث به وجود آمدن واکنشهای احساسی و رفتاری شما در برخورد با واقعیتها میشوند تغییر دهید یا آنها را اصلاح کنید.
مشکلات را میتوان در چندین مرحله بررسی و حل کرد؛ شناسایی مشکل (من از چه چیزی ناراحتم؟)، انتخاب هدف (چه چیزی میخواهم؟)، پیدا کردن روشهای مختلف (چه کاری میتوانم بکنم؟)، بررسی احتمالات و پیامدها(چه پیش میآید؟)، تصمیم درست و به موقع بگیرید (چه تصمیمی بگیرم؟)، کارتان را به مرحله اجرایی بگذارید (چگونه عمل کنم؟)، ارزیابی صحیحی از موقعیت خود داشته باشید (چه نتیجهای میگیرم؟).
مراحل حل مشکل
مری شغل خود را ترک کرد تا بتواند کار بهتری پیدا کند ولی بعد از اینکه مهارت جدیدی آموخت، نتوانست کار مناسبی پیدا کند. او میخواست قبل از اینکه دوره آموزشیاش تمام شود، کار جدیدی را آغاز کند. او دوست داشت با موفق شدن در کار جدید، مطمئن شود که تغییر شغلش واقعا بجا بوده است!
مری میدانست که اعتمادبهنفس و موفقیت به احتمال زیاد بعد از اینکه مدتی در این کار تلاش کند، حاصل میشود، نه قبل از آن؛ اما چون تضمیمی برای این موفقیتها نبود احساس میکرد اعتماد لازم را به خود ندارد تا بتواند پیشرفت کند.
مری دائم خود را سرزنش میکرد که شاید نباید کارش را تغییر میداد و به تدریج امیدش را برای موفقیت در کار جدید از دست میداد. او وقتی میدید پیشرفت دیگران بیشتر از اوست با خود میگفت: «چرا من نمیتوانم موفق شوم؟» اما آیا بهتر نیست در چنین مواقعی یاد بگیریم مشکلات را به گونه دیگری مطرح کنیم تا دیگر غیرقابل حل به نظر نرسند و در عوض بتوانیم مشکل را حل کنیم و پیروز شویم؟
بهتر است ابتدا نقاط قوت، تواناییها و مهارتهای خود را در زمینه حل مشکل شناسایی کنیم. اما اگر نمیتوانیم آنها را به خوبی تشخیص دهیم، بهتر است اهداف خود را بیان کنیم و سپس مشخص سازیم که چه چیزی مانع میشود تا نتوانیم به آنها برسیم.فراموش نکنید برای رسیدن به اهداف خود باید به صورت مشخص و جزئی آنها را بیان کرد تا بتوان میزان پیشرفت را هم به تدریج مشاهده کرد.
از هدفهای کلی، مبهم و غیرواقعبینانه پرهیز کنید. همچنین اهداف باید در حیطه کنترل شما باشند (طوری نباشد که نتوانید آنها را کنترل کنید). مثلا «همکارم باید بیشتر کار کند و تمام مسئولیتها را بردوش من نگذارد!» این هدف در واقع مسئولیت دستیابی به هدف را منوط به همکاری میکند که همیشه از زیرکار شانه خالی میکند و با شما همکاری نمیکند!
هدفی که در این مورد میتوانید برای خود تعیین کنید میتواند به این صورت باشد: «میخواهم یاد بگیرم صریح و قاطع باشم تا بتوانم با دیگران درباره مشکلاتی که برایم پیش میآورند صحبت کنم و با همدیگر تغییرات لازم را به عمل آوریم.»
در مرحله بعد شما میتوانید به راهحلهای مختلفی که پیشرو دارید به خوبی توجه کنید و بهترین آنها را برگزینید. اگر شروع کردن این کار برای خودتان سخت است، میتوانید از دوستانتان بخواهید که راهحلهایی را به شما پیشنهاد بدهند و پس از آن پیامدهای ناشی از هر تصمیم را هم به خوبی بررسی کنید. در این مرحله باید مزایا و مضرات همه راهحلهایی را که در ذهن خود دارید به خوبی بررسی کنید تا مطمئن شوید بهترین راه کدام است.
انتخابات یعنی ...
با آغاز تبلیغات کاندیدهای مجلس فضای دشتی بسیار متفاوت تر از گذشته شده
هر جا میرویم صحبت از انتخابات است،هر گروه و دسته ای از کاندیدهای مورد نظر خود صحبت میکنند
در هر یک از این دو ستاد موجود در دشتی که وارد میشویم افرادی تجمع کرده و در حال بحث و گفتگو میباشند
همۀ اینها را باید به فال نیک گرفت،همۀ اینها دال بر مهم بودن انتخابات پیش رو می باشد
حال که در آستانۀ این انتخابات مهم قرار گرفته ایم حتما باید مسائلی را رعایت نماییم
سعی نماییم به نظرات و تصمیم دیگران احترام بگذاریم،هیچگاه نظر خود را بر دیگران تحمیل ننماییم
بگذاریم خود مردم آزادانه و با شعور خود تصمیم بگیرند
اگر نظر آنها و کاندید مورد نظر آنها با نظر و کاندید مورد نظر ما متفاوت است به نظر آنها احترام بگذاریم
از تخریب شخصیت دیگر کاندیدها و همینطور حامیان آنها جدا خودداری نماییم
برای تغییر نظر و دیگاه دیگران ،کاندید مورد نظر آنها را مورد بی مهری و کم لطفی قرار ندهیم،
هر یک از از این کاندیدها که به شهر ما تشریف آوردند به خوبی از آنها پذیرایی نماییم و در نشست های آنها شرکت نموده و با برنامه های آنها آشنا شویم
بذاریم رسم معرفت و مهمان نوازی خود را به همه ثابت نماییم
واقع بین باشیم و منطق را سر لوحۀ تصمیمات خود قرار دهیم
کاری نکنیم که در آینده در مقابل دوستان و همشهریان خود شرمنده شویم
مخالفان خود را دشمن خود نپنداریم
برای بدست آوردن دل کسی،خدمات ارزندۀ نمایندگان سابق و فعلی را نادیده نگیریم
برای بدست آوردن دل کسی ،کاندیهای جدید را تخریب شخصیتی ننماییم
به همۀ آنها احترام گذاشته و در نشست ها و سخنرانی آنها شرکت نموده و برنامه ها و اهداف آنها دنبال نمایم و در روز انتخابات با استقلال و آزادی کامل و بدون توجه به نظرات تحمیلی دیگران تصمیم بگیریم و کاندید مورد نظر خود را انتخاب نماییم
مهم نیست که کاندید مورد نظر خود به مجلس راه یابد یا راه نیابد بلکه مهم آن است که در فردای انتخابات به همان یک رای که در صندوق انداخته ایم افتخار نماییم و بتوانیم جلو همه سرمان را بالا نگه داریم.
بازندۀ انتخابات آن کسی نیست که در روز 13 اسفندماه کاندید مورد نظرش کرسی مجلس را از دست داده باشد بلکه بازندۀ انتخابات آن کسی است که در روز 13اسفند،شخصیت،معرفت،وجدان و همچنین دوستان و اطرافیان خود را از دست داده باشد.
به امید داشتن فردای بهتر.