باز دلم هوای درد و دل دارد
در و دل با خدای خویش
درد و دل با خدای گمشده ام
خدایی که سالیان سال از او دم زده ام ، اما در نهانخانه ی قلبم جايی برای او قرار نداده ام
خدايا!
شرمنده ام از اين همه بی شرمی
شرمنده ام از این همه گستاخی
شرمنده ام از این بار سنگین گناه
گناهانی که قامتم را خم کرده
خدایا!
کسی که تو را شناخت ، رنگ و بوی دنیایی باخت
کسی که ندایت راشنید ، دل از این دنیای فانی بُرید
پس قدرتی ده تا تو را بشناسم و ندایت را بشنوم.
قدرتی ده تا به جای مرکب شیطان بودن ، راکب شیطان باشم.
خدایا!
چقدر جاهل است کسی که در حال گناه ، از خلق شرم می کند و از خالق نه!
چقدر بیچاره است کسی که نمی داند روزی در محضرت حاضر خواهد شد
و چقدر زیان کرده کسی که نمی داند عالَم محضر خداست و در محضر تو گستاخی می کند.
خدایا!
خواب غفلت وجودمان را ظلمانی کرده ، بیدارمان کن قبل از آنکه بی عار شویم
ما را بمیران قبل از آنکه بمیریم
خدایا!
شهید سعید است و شهادت سعادت
پس مرا سعیدی از سعادتمندان خویش قرار ده
خدایا!
غریبم، غریب با دین، غریب با معنویت
توفیقی ده تا گرد و غبار غربت را با دستمال ایمان پاک کنم
خدایا!
مدت زمانی است که در کوچه پس
کوچه های زندگی در به در به دنبال شهادت می گردم ،
اما غافل از اینکه شهادت را جز به پاکان درگاهت نمی بخشی
خدایا!
عزیزی می گفت:
ما حسین وار زندگی نکردیم که لیاقت شهادت حسین گونه داشته باشیم ، پس ما را حُر گونه بپذیر
خدایا! هدایت تو شامل هر کس نشود
ترسم از این است که در ضلالت بمیرم
پس مرا بمیران قبل از آنکه بمیرم
مرا بیدار کن قبل از خواب ابدی…