حقوق شهروندی در جامعه اسلامی از دیدگاه امام علی(ع)
یکی از نمونههای روشن آزادی بیان در حکومت علی(ع) پرسشهای عبدالله بن کواء از امیر مؤمنان(ع) است. وی که از سران خوارج و مخالفان سرسخت و لجوج حضرتشان بود در هر کاری بر امام اعتراض و انتقاد مینمود و امام شبهات و ابهاماتی را که وی القا مینمود صبورانه پاسخ میداد.[4]
2. آزادی در انتقاد: امام در ارتباط با آزاد بودن شهروندان در انتقاد میفرماید: «فَلَا تَکُفُّوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ»؛[5] و چنین مپندارید که اگر با من سخن حقی گفته شود بر من گران میآید؛ یعنی اگر از نظر شما در زمینه مسائل سیاسی - اجتماعی در کار من اشکالی به نظر میرسد، آنرا آزادانه مطرح کنید تا من در صدد اصلاح آن برآیم.
3. آزادی در مشورت: «أَوْ َمَشُورَةً عَدْل».[6] علی(ع) خود، مردم را در ارائه راهکار و پیشنهاد در اداره امور جامعه فرامیخواند. مشارکت در تصمیمگیری در قالب مشورت، یکی از رئوس برنامهها و سیاستهای امام علی(ع) در اداره کشور بود؛ این یعنی دخالت مردم در سرنوشت خویش؛ یعنی مشارکت در تصمیم گیریها.
4. حق برخورداری از شخصیت و کرامت: یکی از مباحث مهم جهان کنونی، نقش، جایگاه و ارزش انسانها نزد حکومتها است! نهادها وسازمانهای متولی و حامیان حقوق مردم این موضوع را تحت عنوان «حقوق بشر» دنبال میکنند.
به اعتقاد ما، کرامت و ارزشی را که خدای متعال به انسان هدیه داده است، نزد امام علی(ع) به آن توجه ویژه شده، و آنحضرت کارگزاران خود را به رعایت آن تذکر داده است. به عنوان نمونه به مالک اشتر میفرماید: «و أشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم و اللطف بهم»؛ قلب تو را پوششی باید که تار و پودش مهر مردم و دوستی و لطف به آنان باشد.
اساساً از نگاه امام علی(ع) یکی از فلسفههای بعثت پیامبران احیای کرامت انسانی است: «و وصلت الکرامة علیه حبلهم»؛ و کرامت را شیرازه روابط خویش یافتند.
هنگامی که حیثیت و کرامت انسانها با گذشت زمان، توسط حکومتها تبدیل به ذلت و خواری شد. جهل وخرافات جایگزین مکارم اخلاق شد، پیامبران آمدند تا ارزشهای الهی را احیا کنند و عزت و کرامت از دست رفته مردم را به آنان بازگردانند.
در نگاه امام علی(ع) توجه به کرامت انسان فقط در قالب قواعد خشک حقوقی جلوهگر نیست، بلکه آنحضرت مردم را با رفتار خود به آن توجه میداد.