توصیف حضرت خدیجه(س) در قرآن و کتب آسمانی
در توصیف این بانوی گرامی ابتدا به توصیف و شناخت ایشان در قرآن کریم می پردازیم. حضرت خدیجه (س) نخستین امالمؤمنین است که در قرآن مجید مورد توجه بوده و به طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام و اوصاف او اشاره گردیده است.
حضرت خدیجه (س) قبل از ازدواج با پیامبر صلی الله و علیه و اله ثروتمندترین شخص جزیرهالعرب بود و حدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی او شب و روز در طائف و یمن و شام و مصر و سایر بلاد در حرکت بودند، بردههای بسیار داشت که به تجارت اشتغال داشتند.
حضرت خدیجه (س) پس از ازدواج با پیامبر صلی الله و علیه وآله همه اموالش را قبل از اسلام و بعد از آن در اختیار پیامبرصلی الله و علیه و آله گذاشت تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند. و خداوند در مقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله میفرماید: «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بینیاز نمود.»(ضحی/8)
این که نام وی در آدرس مذکور در قرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته، در تفسیرهای عامه و خاصه و در روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کردهاند که مراد از «بینیاز ساختن پیامبر» مال و بخشش خدیجه (س) بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته و برای پیشرفت دین مبین اسلام در اختیار پیامبر قرار داد.
مرحوم شیخ صدوق در تفسیر این آیات می نویسد: بدان دلیل آن حضرت «یتیم» خوانده شد که در کران تا کران هستی بی نظیر و تک نسخه است، چرا که این واژه به مفهوم بی همانندآمده است. به همین جهت خدا با اشاره به نعمتهای گرانش به او و می پرسد: آیا خدایت تو را تک نسخه و بی همانند نیافت؛ و پناه داد و برتری و شکوه تو را به مردم شناساند و تو را بلند آوازه ساخت؟! و تو را تنگدست یافت، و به وسیله ی ثروت هنگفت خدیجه (س) بی نیاز گردانید.
وصیت نامه علامه حلّي به فرزندش
فرزندم
بر تو باد به ملازمت علماء و همنشینی با صاحبان فضیلت. چه این مصاحبت وجودت را آماده تحصیل کمالات کرده و مهارت در استنباط مجهولات را به دنبال دارد . سعی کن امروز تو از دیروزت بهتر باشد و در هر لحظه ای از کمالی نو برخوردار گردی.
بر تو باد به صبر و بردباری و توکل بر خداوند و خوشنودی بر آنچه از دنیا به تو می رسد. در هر شب و روز از خود حسابرسی کن. بسیار از پروردگارت آمرزش خواه - زیرا در هیچ لحظه ای سپاس او را چنانچه بایسته است نتوانی - از نفرین مظلوم به ویژه یتیمان و بیوه زنان بترس . چه خداوند نسبت به شکستن دل های شکسته گذشت نمی کند.
بر تو باد به نماز شب که رسول خدا بر آن اصرار داشته و خواسته او بوده است فرموده است : «مَن خَتَم لَهُ بقیامِ اللیل ثم مات فلهُ الجنة» کسی که عمرش به «شب زنده داری» به پایان رسد بهشت از آن اوست (وسائل الشیعه ، ۵/۲۷۴)
بر تو باد به « صله رحم » این عمل عمر را افزون سازد .
بر تو باد به « حسن خلق » و برخورد نیک که رسول الله فرموده است:
«انکم لن تسعوا الناس باموالکم .فسعوهم باخلاقکم »
شما توان آن ندارید که مردم را با اموال خود یاری کنید پس با برخورد خوبتان آنان را خوشنود سازید. (وسائل الشیعة ، ج ۸/۵۱۳ )
بر تو باد به نیکی با اولاد پیامبر و پیوند با آنان . خدا در باره آنان سفارش موکد کرده و دوستی آنان را مزد رسالت قرار داده است.
بر تو باد به بزرگ داشتن فقهاء و احترام علماء
و بر تو باد به ژرف اندیشی و تفقه در دین و تلاش در جهت فزونی علم و دانش خود. مبادا که دانش خویش را کتمان کنی و بر روی نیاز داران نگشایی که خدای تعالی می فرماید : «ان الذین یکتمون ما انزلنا منَ البیّنات و الهدی من بَعد ما بیَّنّاهُ للناس فی الکتابِ اولئک یَلُعَنُهُمُ الله وش یَلعَنُهُمُ اللّاعنون » … آنان که پیام های وحی ما را که برای انسان ها تعیین کرده ایم و در کتاب به روشنی بازگو نموده ایم ، می پوشانند، بر این گروه نفرین خدا و نفرین شدگان باد (بقره/۱۵۸)
« و الحمدلله علی حسن التوفیق و هدایـة الطریق »
وصيت نامه شهيد صفر علي داوودي
“مادرم سلام اين فرزندت را از كردستان غريب و مظلوم بپذير، اينجا كسي را جز خداي بزرگ و ملائك نداريم مادرم براي ما دعا كن".
وصيت نامه شهيد حسين برهاني
اي ملت بدانيد امروز مسئوليتتان بزرگ و بارتان سنگين است و بايد رسالتتان را كه پاسداري از خون
شهيدان است انجام دهيد و تنها با اطاعت از روحانيت متعهد و مسئول كه در راس آن ولايت فقيه مي باشد
و امروز سمبل آن امام بزرگوار امت قادريد اين راه را ادامه دهيد.
از امام اطاعت كنيد كه عصاره اسلام است، او را تنها نگذاريد كه نماينده حجه بن الحسن (ع) است.
10/5/1362
بانوی ثروتمند حجاز و تجارتش
در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می کردند خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و دادوستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا را شنید و لقب “محمد امین” را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمیر کرد “محمدامین ” را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به دادوستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود “میسره” را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. درشهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام “نسطورا” برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با “محمد امین” نمود.
وصیت نامه
کمی فکرکرد سپس کاغذی خواست تا ویت نامه جدید بنویسد. او بر روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون اینکه پاکنویس کند خوش خط و خواناو بدون خط خوردگی ،روان و ساده وصیت نامه ای نوشت و آن را به همسرش داد.
بسم الله الرحمن الرحیم
این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا اشتباه، بی توجهی به ظرافت مسئولیت از
خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می کنم.
وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است . به همه چیزهایی که گفته ام و توصیه هایی که
داشته ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأکید می نمایم. به کسی تکلیف نمی کنم ولی
گمان می کنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب درآورند برای دانش آموزان مفید باشد.
هرچه از مال دنیا دارم متعلق به همسرم و فرزندانم می باشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون
شرع به عهده خودشان می گذارم .
خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد ( ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان
معصومین علیهم السلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را به عدالت قبول دارم
و از دریای کرمش امید عفو دارم .
این مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خط مشی برای باز ماندگان و بر حسب وظیفه شرعی
نوشتم وگرنه وصیت نامه این بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی گنجد
و مکه، حج بیت الله بر من واجب شده بود امکان رفتن پیدا نشد. اینک که به لقاء الله شتافتم این
واجب را یکی از بندگان صالح خدا به عهده بگیرد.
ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به « خیر العمل »صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید .
محمدعلی رجائی
سخنی از شهید حاج حسین خرازی
همواره سعیمان این باشد که خاطره شهداء را در ذهنمان زنده نگه داریم
و شهداء را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهداء راهشان،راه انبیاست
و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند….
ما لشکر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم،
اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم،
جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که
«الّلهُمَّ اجعل مَحیایَ،مَحیا محمدّ وآلِ محمد و مَماتی،مَماتَ محمّد وَآلِ محمد»
*گرامی باد یاد و نام همیشه جاوید شهداء *
وصیتنـامة شهید میر یوسف سیّد لو
امّا پیامی به امّت مسلمان ایران و بخصوص اهالی محترم و شهید پرور هریس
این انقلاب ثمرة خونهای شهدای زیادی می باشد که اکنون در دست شماست وبایدهمان
گونه که از این اسلام حمایت کرده اید باز هم پاسداری را ادامه دهید و امام عزیزمان را تنها
نگذارید. مطیع امر ولی فقیه باشید وحدت خود را حفظ نمائید و این دنیا که گذرگاه است و
محل امتحان، سعی کنید از این امتحان قبول شوید هر چه از طرف خداوند برایتان می رسد
پذیرا باشید و شکر گزار باشید یعنی برای مؤمن فرق نمی کند که اگر طلا برایش فرستاده
شود یا بلا، در این موقع خداوند بوعدة خود عمل می کند و پیروزی حتمی می باشد .
بدانید تا خداوند همة شما را امتحان نکند کار ادامه دارد.
یا حسین (ع)
کجایید ؟!
شخصیت عباس بن علی (ع)
کشته شدن قهرمانانه عباس بن علی(ع) در نبرد کربلا باعث ایجاد شخصیتی افسانه وار در میان شیعه و سنی گشته که تطبیق آن بر واقعیت کاری بسیار سخت است. مشکل اصلی در آنجاست که طبری و بلاذری، منابع اولیه نبرد کربلا، جزئیات کشته شدن او را در کربلا ذکر نکردهاند. شیخ مفید در الاختصاص عباس را با صفت «سقا» به معنی آبدهنده توصیف میکند. گفتهشدهاست که عباس شجاعت و شهامت را از پدر بزرگوارشان علی ابن ابی طالب علیه السلام به ارث برده بود و در جنگها همیشه او عَلَمِ را با خود حمل میکرد و به همین دلیل به «علمدار» مشهور بود. عباس علیه السلام تنها امامزاده غیر معصومی است که نماز و زیارت مخصوص به خود را دارد. زیارت نامه عباس منسوب به جعفر صادق (ع) است.
سخنی چند پیرامون شیخ کلینی
ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی یکی از بزرگترین و مهمترین محدثان و دانشمندان شیعه می باشد که نویسندۀ کتاب «کافی» نخستین کتاب از کتب اربعه حدیثی و فقهی شیعه است.البته او کتابهای دیگری مثل رجال، رسائل الائمة، اشعار الائمة و الرد علی القرامطه نیز داشته است که از فتنه آتش سوزی دشمنان معارف اهل بیت «علیهم السلام» در امان نمانده اند.
جایگاه کلینی نزد دانشمندان بزرگ اسلام چنان والاست که حتی امروزه دانشمندان اهل سنت مثل آلوسی به روایتهای او اعتماد می کنند و بزرگانی مثل خطیب بغدادی، ابن عساکر، ابن حجر عسقلانی، و ابن اثیر او را ستوده و احیاگر اندیشۀ ناب شیعه و مکتب خاندان پیامبر اکرم «علیهم السلام» معرفی کرده اند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : شهادت برترین مرگهاست.
شهید مصطفی معافی در سال 1339 در خانواده ای مذهبی در تهران دیده به جهان گشود .
اوتحصیلات خود را در مدارس زادگاهش سپری کرد واز دوران کودکی ونوجوانی در دسته ها و هیئت های عزاداری فعال بود . آخرین سال تحصیلی وی با شکوفایی انقلاب اسلامی وسرنگونی رژیم ستمشاهی همزمان شده بود که او نیز در کنار سیل عظیم مردمی به جمع انقلابیون پیوست و در اغلب راهپیمایی ها حضور یافت .
معافی در شهریور 1356 از وزارت کار و امور اجتماعی گواهینامه مهارت حرفه ای جوشکاری گرفت و در خرداد 1358 از هنرستان فنی شماره 10 دیپلم اتومکانیک در یافت کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خدمت سربازی رفت و پس از دو سال(1359 و1360 ) حضور در مناطق جنگی دوره سربازی اش را به پایان رساند چندی بعد دوباره به صورت داوطلب از سوی بسیج به جبهه اعزام شد در همان دوران بود که در جبهه توفیق دیدار با مقام معظم رهبری که در آن زمان با سمت ریاست جمهوری برای بازدید از جبهه ها به مناطق جنگی سفر کرده بودند ، نصیبش شد .او چند ماه بعد دوباره به تهران بازگشت .
شهیدمعافی در 8 آبان 1361 به استخدام سازمان آتش نشانی وخدمات ایمنی تهران در آمد وبا سمت آتش نشان فنی مشغول به کار شد .
اندک زمانی پس از استخدام از سوی انجمن اسلامی سازمان آتش نشانی به جبهه رفت وسرانجام در آبان 1362 در عملیات والفجر 4 در منطقه عملیاتی پنجوین به شهادت رسید اما پیکرمطهرش مفقود ماند تا آنکه چند سال بعد در 9 خرداد 1370 آن را به آغوش خانواده باز گرداندند ودر قطعه 27 بهشت زهرا به خاک سپردند . او جزو تیپ 3 ابوذر ، گردان مسلم بن عقیل ، گروهان 3شهادت ،دسته 3 شهید باهنر بود . از شهیدمعافی یادداشتی بر جای مانده که نشان دهنده آخرین شب حیات او در لحظاتی پیش از شروع حمله والفجر 4 است :
« امشب شب عمل است . امشب شب پیروزی اسلام بر کفر است .امشب برای من یوم الله است ،شبی است که شاید در زندگیم تکرار نشده باشد . امشب دستم به سوی خداست…»
شهید معافی در نامه ای به خانواده اش چنین نوشته بود :
«از شما می خواهم در قبال نیامدن جسد من خوشحال باشید چون این موضوع خواست قلبی من است .»
در سه راه خاوران یکی ازایستگاه های آتش نشانی به یاد شهیدمصطفی معافی نام گذاری شده است .
“روحش شاد و یاد و خاطره اش گرامی باد”
زیبا کلام
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن،
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن،
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن؛
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را.
شهید سعید زقاقی
* * * * *
خوشا آنانکه با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
خوشا آنانکه در این عرصه خاک
چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
* * * * *
شهدا از دست نمی روند، به دست می آیند.
نکند عکس شهدا را ببینیم و عکس آنها عمل کنیم …
دنیا مشتش را باز کرد.
شهدا “گل” بودند و ما “پوچ".
خدا آنها را برد و زمان ما را…
- - **- - -
مرد آمده بود چیزی بگوید
سرفه امانش نداد
.
.
.
چه میتوانست بگوید
وقتی تمامِ فهمِ شهر از جانباز
سهمیه دانشگاه است
و اسم یک کوچه…
- - - **- - -
راستی
آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما
همیشه ی خدا از لای در خانه شان چشم به راه پسرش بود، مُرد.
- - - **- - -
آن روزها که دشمن به جانمان حمله کرد شهدا ما را شرمنده خود کردند!
نکند این روزها که دشمن به نانمان حمله کرده است شرمنده شهدا شویم!
- - - **- - -
حرف دل ...
خدایا هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز می شود،
قلب من شکفته شده به هیجان در می آید زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص می کند،
جنگ بهترین محک امتحان برای فدائیان از جان گذشته است،
در جنگ همه شعارهای میان تهی، همه ادعاهای پوچ، همه خودنمایی ها و خودخواهیها فرو می ریزد .
در جنگ مرد حق فرصت دارد که با حربه شهادت بر شیاطین کفر و ظلم بتازد،
در جنگ حیات با شرف مبادله می شود،
در جنگ مرد خدا می تواند با قربان کردن جان خود، ایمان خویش را به خدا و به هدف اثبات کند.
شهید چمران
السلام والسلام
رزمی کار بود و خوش هیکل
قبل از اذان صبح دیدم ایستاده به نماز شب
با اون هیکل درشتش مث یه بچه سرش رو انداخته بود پایین
با یه آرامش خاصی حمد و سوره می خوند
رفت و رفت تا اینکه رسید به تشهد
یهو دیدم یه تیر اومد و خورد به سینه اش
نمی دونم تیر از کجا پیداش شد
درد می کشید و به روی خودش نمی آورد
نمازش رو نشکست تا اینکه افتاد
دویدم و رفتم بالای سرش
دیدم آروم داره سلام آخر نماز رو میگه:
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
همراه نمازش تموم کرد…
منبع: کتاب روایت مقدس ، صفحه205
عطش
خدايا،
اين عزت براي من كافي است كه تو پروردگار من هستي
و اين بزرگترين افتخار من است كه عبد و بندة تو باشم.
تو آنچنان هستي كه من دوست دارم.
پس، اي خدا، مرا آنچنان كن كه تو دوست داري.
فرازی از وصیتنامه شهید سيدعباس طباطبائيان
نمک خوردی پس ....
گفت: که چیه هی شهید شهید، جانباز حانباز
بسه دیگه خسته شدیم
میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که!
همه دنیای ما شدند امثال اینا!
گفتم: چرا مجبورشون کرده بود!
گفت: کی؟
گفتم: همونی که تو نداریش و اصلا تو دایره لغات تو تعریف نشده!
گفت: من ندارم؟ چی رو؟
گفتم: غیرت
شهدا برکتند...
هر عقیده ای که داشته باشیم ولی باید بدانیم اینها سزاوار احترامند
احترام به این شقایق ها فقط دریای ناارام دلما را به ساحل آرامش
می رساند،
فقط همین فکر نکنیم با یک صلوات منتی به سر آنها داریم… نه.. نه
منت را انها باید بذارند که با وجود اینهمه ارزش و وابستگی ها
برای اعتبار بخشیدن به من و تو رفتند
تا ما در برابر اینهمه نامرد ، بزرگ این جهان بمانیم
آنها شناسنامه های ما هستند باید مواظب هویت خود باشیم
اگر آنها را گم کنیم دیگر ارزش و هویت خود را نمی توانیم پیدا کنیم
شرف و غیرتمان فقط با وجود گلزار شهدا ی هر شهری معنا میشه
اینها ستاره های اسمان شب های بیقراری ما هستند
شب های سرگردانی و دلواپسی از افق های دوردست
اینها روشنایی روزهای اضطراب و تنش هستند
فقط یادمان باشد اینها برکتند.. برکت … برکت
بقلم فائزه