پيرامون دعاي هفتم صحيفه سجاديه
دعای هفتم صحیفه سجادیه از دعاهای صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) که هنگام سختیها و نزول بلاها و در زمان اندوه خوانده میشود و به آسان شدن دشواریها به دست خدا و فراهم آمدن اسباب حیات به واسطه رحمت الهی اشاره دارد. امام سجاد(ع) در این دعا باز شدن گرههای زندگی را از خداوند طلب میکند. امام همچنین در دعای هفتم صحیفه همه موجودات را تابع اراده خدا میداند و به ضعف همگان در برابر اراده خدا و عدم یاور و ناصر برای کسی که خدا او را ذلیل کرده، اذعان دارد.
توصیه شده است که این دعا برای رفع گرفتاریها با آداب خاصی از جمله بعد از نماز صبح و در بین الطلوعین خوانده شود.دعای هفتم صحیفه سجادیه دعایی است که حضرت سجاد(ع) به هنگام دشواریهای طاقتفرسا یا نزول بلاهای سخت و زمان حزن و اندوه، آن را برای رفع اندوه و سختیها میخواند. امام چهارم در اين دعا به طور ضمنی وظايف بنده در هنگام پيشآمد بلايا را نيز گوشزد كرده است.
آموزههای دعای هفتم صحیفه سجادیه که در ۱۰ فراز از امام سجاد(ع) صادر شده به شرح ذیل است:
خداوند بازکننده گره هر سختی و دشواریها
همه موجودات مطیع اراده الهی
فراهم آمدن وسایل زندگی و اسباب حیات به واسطه رحمت الهی
جریان قضا و قدر به قدرت خدا
حتمی بودن اراده الهی
خداوند پناهگاه انسان در مقابل بلاهای سخت و دشوار
ضعف همگان در برابر خواست خدا
درخواست گشایش درهای فرج از پروردگار
دعا برای انجام واجبات و اهتمام در مستحبات
جریان همه چیز فقط به خواست و اراده خدا
عدم یاور و ناصر برای آنکه خداوند او را ذلیل کرده.
منبع: انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۰۳-۲۲۴
محبّت دنیا و دنیاطلبی
حضرت علی (علیهالسّلام): «محبّت دنیا خرد را تباه میکند و دل را از شنیدن حکمت باز میدارد و کیفری دردناک میآورد.» [1]
حبّ دنیا و دنیاطلبی یکی از بزرگترین موانع نور علم و آفات علوم رسمی به شمار میرود. دلی که سرشار از محبّت دنیاست، هیچ گاه خریدار حکمت و معارف الهی نیست و انسان دنیادوست تنها برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش به سمت فراگیری علوم رسمی روی میآورد و آنگاه حتی اگر علم توحید را هم فرابگیرد، تنها موجب دوری هر چه بیشتر او از خدا میشود. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: «ما ازدادَ عبدٌ علماً فازدادَ فی الدّنیا رغبةً الّا ازدادَ من اللهِ بُعداً؛ [2] هر آنچه بنده دانش خود را افزایش دهد و سپس رغبت بیشتری به دنیا پیدا کند، موجب دوری بیشتر او از خدا میگردد.»
و این عالم در مسیر حرکت به سوی جهنّم گام برداشته است، چنانچه حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به طالبان علم هشدار میدهند: «مواظب باشید مبادا پنجاه سال یا بیشتر یا کمتر در حوزه با کدّ یمین و عرق جبین جهنّم کسب نمائید.» [3]
1. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، ج۱، ص۳۴۸، ح۱۲.
2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲، ص۳۸، علامه مجلسی، (بیروت، ۱۴۰۳ ق).
3. موسوی خمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، ص۲۷، (چ چهارم، پائیز ۱۳۷۴، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی) .
احاديث ماه رجب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، این ماه را ماه خدا خوانده و فرموده است هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد خشنودی خدا را به دست می آورد و غضب خدا را از خود دور می کند و دری از درهای دوزخ را به روی خود می بندد. رجب نام نهری است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است و آن که یک روز ماه رجب را روزه بدارد، از این نهر خواهد آشامید.[1]
امام صادق علیه السلام وقتی دانست که یکی از شیعیان، هیچ روزی از ماه رجب را روزه نگرفته، به او فرمود: آن قدر ثواب از تو فوت شده که مقدار آن را جز خدا کسی نمی داند! روزه دارِ این ماه حتی یک روز از سکرات و سختی های مرگ و بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن می گردد، به آسانی از صراط می گذرد و آن که سه روز از این ماه را روزه بدارد، از ترس بزرگ روز قیامت و از شدّت ها و هول های آن روز ایمن گردد.[2]
همچنین در آسمان هفتم فرشته ای است که آن را «داعی» نامند. هنگامی که ماه رجب از راه می رسد، این فرشته در همه شبهای این ماه، می گوید: «خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا! خوشا به حال فرمانبرداران خدا! خداوند متعال می فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهانِ بخشایش هستم. ماه، ماهِ من و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هر کس در این ماه مرا بخواند او را پاسخ می گویم و هر کس از من بخواهد به او می دهم. هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد، به من می رسد.»[3]
در این ماه، زیارت امام هشتم علیه السلام (مفاتیح الجنان، در اعمال ماه رجب) و نیز عمره بسیار ثواب دارد.[4]
شب جمعه اول ماه رجب را «لیلة الرغائب » می نامند. از حضرت رسول صلی الله علیه وآله، برای آن نماز نقل شده که بسیار فضیلت دارد، چنان که گناهان بسیار به سبب آن آمرزیده شود و آن نمازدر شب اول قبر، در صورت جوانی بسیار زیبا و خوش منظر و خوش صحبت بر او وارد شود و غم و اندوه از دلش بزداید و مونس او در قبر باشد. چگونگی این نماز به تفصیل در کتابهای دعا آمده است.[5]
[1] اقبال: 634.
[2] امالی صدوق: 15
[3] المراقبات: ص 70
[4] کافی: 4 / 536
[5] مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب؛ اقبال 3 / 185 فصل 10 و بحارالانوار 107 / 126
مفهوم محسنین
یکی از واژه های اساسی و کلیدی در قرآن کریم، واژة «محسن» و مشتقات آن می باشد. این واژه اسم فاعل از فعل «أحسَنَ» می باشد. از بررسی آن دسته از آیاتی که در آنها واژه های «محسن»، «محسنین» و «محسنات» به کار رفته است، این نتیجه به دست می آید که این واژه در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد یا روحی و اعتقادی. البته در اینجا نیز مانند کاربردهای واژه «احسان» معنی کاربرد دوم در برگیرنده معنی کاربرد نخست می باشد، زیرا هر کسی که خیری را به دیگران می رساند و به دیگران نیکی می کند، این رفتار او فی نفسه، عمل صالحی محسوب می شود که کاربرد دوم شامل آن بوده و چنین شخصی «محسن» در معنی دوم آن می باشد.
موارد کاربرد نخست واژه محسنین 1-«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [1]؛ کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردمان در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» از اینکه بدنبال ذکر آن اوصاف و رفتارها تعبیر به «والله یحبّ المحسنین» شده، معلوم می شود که اوصاف و رفتارهای ذکر شده معرّف «محسنین» است، همچنان که علامه طباطبایی در ذیل آیه می نویسد: «در این گفته خداوند «والله یحبّ المحسنین» این اشاره وجود دارد که اوصاف قبلی، معرّف عنوان «محسنین است[2]».
جذابيت کعبه و گرايش مردم به سوي آن
خدا مىداند، چه دلهاى از خدا رميدهاى، در اين بقعۀ مبارك، با خدا مأنوس شدهاند و چه گمراهانى، از بركت اين بيت شريف به راه آمدهاند و انسانهاى صالح بهشتى شدهاند و چه جانهاى آلوده و سياهى، در اين جا پاك و منوّر گرديدهاند. ولذا خدا، در توصيف اين خانه مىفرمايد: مُبارَكاً وَهُدَىً لِلْعٰالَمِينَ. « …
کتاب ” حج برنامه تکامل ” جلد ۱ صفحه ۳۱
تسویه در عرفان
تسویه، از ریشه «س وی»، مصدر باب تفعیل و به معنای مساوی کردن و به اعتدال رساندن است. [۱][۲]
این اصطلاح از کلمه قرآنی سَوَّیْتُهُ [۳][۴][۵][۶][۷]
واژه تسویه از دیدگاه مفسران
اغلب مفسران، تسویه را اعتدال در صورت و کامل شدن خلقت معنی کرده اند. [۸]
[۹]
میبدی آن را به معنای اعتدال مزاج و کمال برای قبول روح انسانی دانسته است. [۱۰]
اصطلاح تسویه در عرفان
اصطلاح تسویه در عرفان بسیار کم به کار رفته و ظاهراً تنها در آثار ع زیزالدین نسفی و محمود شبستری در باره آن توضیح داده شده است.
پی نوشت
1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «سوا»، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت (بی تا).
۲.ابن منظور، لسان العرب، ذیل «سوا».
۳. طه/سوره۲۰، آیه۵۸.
۴. قیامه/سوره۷۵، آیه۳۸.
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۱۰.
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۳۶.
۷. سجده/سوره۳۲، آیه۹.
۸. زمخشری، ج۲، ص۵۷۷.
۹. محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، قاهره ، چاپ افست تهران
اخلاقیات امام رضا
در ایام ولادت امام رضا (ع) شایسته است برخی از اخلاقیات آن امام بزرگوار را بیان کنیم.مشهور است که برجستگیهای اخلاقی آن امام همام (علیه السلام) عبارت بودهاند از:
زهد و بندگی
حضرت علی بن موسی (علیه السلام) در بیرغبتی به دنیا و بندگی خدا، جهد فراوان داشت. در پیش چشم مردم، آراسته بود و در خلوت، ساده زیست و زاهد. زبان مبارکش همواره به تلاوت قرآن بود و روزه بسیار میگرفت و عبادتی فراوان داشت. [1] [2] [3]
فروتنی
در برابر مردم بسیار فروتن بود. هیچگاه با کسی تندی نکرد و کلام کسی را نبُرید و پایش را هنگام نشستن پیش کسی دراز نکرد یا به دیوار تکیه نداد. [4] [5] [6]
علم
دانش امام رضا (علیه السلام) را نمیتوان با کسی از مردمان زمانهاش به قیاس نهاد. فضل و برتری علمیاش همواره در مناظراتی که با علما و بزرگان دیگر ادیان و فِرَق برگزار میشد، آشکار بود و هیچ کس نتوانست نکتهای بدو آموزد یا خردهای علمی از او گیرد.
سخاوت
امام رضا (علیه السلام) همچون پدران پاک خویش در این صفت شهره دوست و دشمن بود. یک بار در روز عرفه همه دارایی خویش را بخشید.
اصحاب با شگفتی تمام پرسیدند، آیا چنین بخششی روا است؟ فرمود: «نه تنها روا است که غنیمت است؛ غنیمتی برای کسب اجر و ثواب و کرامت.» [7]
فصاحت و بلاغت
چون امام رضا (علیه السلام) در تشریح و بیان موضوعی لب به سخن میگشود، هر شنوندهای را به سکوت وا میداشت و بر هر کسی اثر مینهاد. او نیز همچون پدران پاکش بسیار فصیح و بلیغ بود.
منبع:
1. عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۸.
2. عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۲.
3. عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۲.
4.عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۷.
5. عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۷.
6. عیون اخبار الرّضا، صدوق، ج۱، ص۱۹۷.
7. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۴۷۰.
قرآن و تربیت اجتماعی کودک
امروز کتابی در حوزه تربیت اخلاقی رو معرفی می کنیم این کتاب با عنوان «قرآن و تربيت اجتماعي كودك» تالیف خانم مهدیه رضایی است که به سفارش مركز پژوهشي قرآن كريم المهدي تدوین شده و توسط انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآنی در سال 93 به چاپ رسیده .
مهم ترین عناوین این کتاب عبارتند از:
اشاره؛ فهرست مطالب؛ مقدمه؛ درآمد؛ فصل اول: كليات (مباحث نظري)؛ فصل دوم: مراحل تربيت اجتماعي؛ فصل سوم: عوامل تربيت اجتماعي كودك؛ فصل چهارم: موانع تربيت اجتماعي كودك؛ فصل پنجم: روش هاي كاربردي تربيت اجتماعي كودك؛ ضمايم؛ فهرست منابع
مولفه های رفتاری شیعه در کلام امام صادق (ع)
امام صادق(ع) در سفارش های خود به عبدالله بن جندب پس از هشدارشیعیان به دام های شیطان، ویژگی های برجسته دوستان حقیقی خود رابر می شمرد و سپس خصلت های دیگر شیعیان را بیان می کند. دو ویژگی ممتاز شیعیان از نگاه امام صادق(ع) عبارت است از:
1- آخرت
«لقد جلت الاخره فی اعینهم حتی ما یریدون بها بدلا… و انماکانت الدنیا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الاعجم »; آخرت در نگاه آن ها بسیار بزرگ است، به اندازه ای که چیزی را با آن عوض نمی کنند… و دنیا نزد آن ها همانند مارگزنده و دشمن بی زبان است.
پیروان حقیقی و دوستان واقعی خاندان نبوت علیهم السلام به چیزی جز آخرت نمی اندیشند و تمام کردارها و رفتارهای خود را با نگاه به آخرت می سنجند. دنیا در نظر مؤمن وسیله ای است برای رسیدن به هدفی بزرگ که همان زندگی جاودان آخرت است. دوستان حقیقی اهل بیت علیهم السلام از مواهب دنیوی بهره می برند، اما هرگز زندگی جاودان را با زندگی گذرای دنیا عوض نمی کنند.
2- انس با خدا
«انسوا بالله واستوحشوا مما به استاءنس المترفون »; آن ها باخدا انس گرفته اند و از آن چه که مال اندوزان به آن انس گرفته اند، در هراسند.
مومنان از نعمت های الهی بهره می برند اما به آن ها وابسته نمی شوند. وابستگی به مال دنیا موجب بندگی انسان در برابرمادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته اند.شیعیان واقعی با یاد خدا آرامش می یابند نیستند.
حضرت صادق(ع) پس از برشمردن این دو ویژگی مهم، فرمود: «اولئک اولیائی حقا بهم تکشف کل فتنه و ترفع کل بلیه »; آن ها دوستان حقیقی من هستند. به وسیله آن ها فتنه شکست می خورد و هرگرفتاری هابر طرف می شود.
3-حسابرسی خود
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرف علمه فی کل یوم ولیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه فان رای حسنه استزاد منها و ان رای سیئه استغفر منها، لئلایخزی یوم القیمه »; بر هرمسلمانی که مارا می شناسد، سزاوار است که کردارش را در هر شبانه روز بر خودعرضه دارد و به محاسبه آن ها بپردازد، تا اگر کار نیکی در آن هادید، برآن ها بیفزاید و اگر کردار بدی در اعمال خود مشاهده کرد،از آن ها توبه کند، تا دچار ذلت و خواری روز قیامت نگردد.
4-سخاوت
«یابن جندب! ان شیعتنا یعرفون بخصال شتی: بالسخاء و البذل للاخوان »; ای پسر جندب! همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته می شوند: به سخاوت و بخشش به برادران.
خواندن پنجاه رکعت نماز و رعایت وقت نماز </P>
«وبان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا… و یحافظون علی الزوال »;شیعیان ما در شبانه روز پنجاه رکعت نماز می خوانند و توجه به وقت نماز ظهر (خواندن نماز اول وقت) دارند.
5-دوری از پرخاش و داد و فریاد
«لایهرون هریرالکلب »; شیعیان ما همانند سگ وزوزه نمی کشند.
6-دوری از طمع
«ولایطمعون طمع الغراب »; شیعیان ما همانند کلاغ طماع و حریص نیستند.
7-دوری از دشمنان
«و لایجاورون لنا عدوا و لا یساءلون لنا مبغضاولوماتوا جوعا»;شیعیان ما با دشمنان همسایگی نمی کنند و اگر از گرسنگی بمیرند،چیزی از آن ها نمی خواهند.
8-دقت در خوراک
«شیعتنا لایاءکلون الجری… و لا یشربون مسکرا»; شیعیان مامارماهی نمی خورند… و شراب نمی نوشند.
ادب ،ادب ،ادب..
ادب واژهاي است عربي به معناي خواندن و به همين جهت، عرب به کسي که مردم را براي اطعام دعوت ميکند «آدِبٌ» گويد. ابن منظور ميگويد: «اصل “اَدب” دعا و خواندن است، و ادب گفته شده، به خاطر اينكه مردم را به سوي خوبيها ميخواند و از بديها نهي ميكند» علامه دهخدا در تعريف ادب ميگويد: «ادب عبارت است از هر رياضت ستوده که به واسطۀ آن انسان به فضيلتي آراسته ميگردد»، و مرحوم علامه طباطبائي معتقد است «ادب، ظرافت در عمل است». بنابراين عمل انسان وقتي ظريف و زيبا جلوه ميکند که اولاً: از نظر شرع مقدّس اسلام منع نشده باشد، ثانياً: با اختيار انجام گيرد.در قرآن ادب در قالبهای گوناگون به مومنان آموزش داده شده است:
1-یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَینَْ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمَِیعٌ عَلِیمٌ.[الحجرات1 ]
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! چیزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشى مگیرید)، و تقواى الهى پیشه كنید كه خداوند شنوا و داناست!
2- یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبىِِّ وَ لَا تجَْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تحَْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ.[الحجرات 2]
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نكنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىكنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمىدانید!
آثار تربیتی اعتقاد به شفاعت
مسأله شفاعت اثر تربیتی ویژهای نهتنها در شفاعتخواهان، بلکه در شفاعتکننده بر جای مینهد؛ یعنی شفاعت انگیزهای است تا آدمی در پرتو انجام اعمال حسنه، به این مقام دست یابد؛ زیرا مقام شفاعت، براساس تفضل الهی برای اولیاء الله منظور گشته است.
اثر اعتقاد به شفاعت در زندگی دنیوی و اخروی قابل انکار نیست؛ همچنان که اثر این اعتقاد در زندگی فردی و اجتماعی آدمی نیز غیر قابل انکار است.
*از بین رفتن ناامیدی
اعتقاد به شفاعت پدیدآورندة امید در دل گناهکاران، و مایه بازگشت آنان در نیمه زندگی، به سوی خداست، و اگر حقیقت شفاعت درست مورد بررسی قرار نگیرد، خواهیم دید که اعتقاد به شفاعت اولیای خدا، نهتنها مایه جرئت و موجب سرسختی با خدا نمیباشد، بلکه سبب میشود که گروهی به امید اینکه راه بازگشت به سوی خدا به روی آنان باز است، بتوانند به وسیله اولیای خدا، آمرزش الهی را نسبت به گذشته جلب کنند و از عصیان و سرکشی و سرسختی دست برداشته، به سوی حق باز گردند.
* ایجاد انگیزه برای توبه کردن
نهتنها شفاعت در زندگی انسانها، این نقش را بر عهده دارد، بلکه پذیرش توبه، و در سطح وسیع تر موضوع «انتظار فرج» و امید به بهبود وضع آینده اجتماع، از عوامل سازنده و نیروبخش در دگرگون ساختن اوضاع و نابسامانیهای بشر میباشد و او را از محیط تیره و تار یاس و نومیدی، به فضای روشن رجا و امیدواری وارد میکند.
*دگرگونی در سرنوشت گناهکار
اعتقاد به شفاعت اولیای خدا (البته با شرایط خاصی) درباره گناهکاران سبب میشود که فرد گناهکار معتقد گردد که وی از این به بعد میتواند سرنوشت خود را دگرگون سازد، و اعمال دیرینه وی طوری نیست که برای او یک سرنوشت شوم قطعی و غیر قابل تغییر ساخته باشد؛ بلکه او از همین حالا به کمک اولیای خدا و تصمیم راسخ خود بر اطاعت و فرمانبرداری از خدا، میتواند سرنوشت خود را عوض کند، و درهای سعادت را به روی خود باز کند، ولی برعکس، یأس و نومیدی و اینکه دیگر کاری از او و دیگران ساخته نیست، چراغ امید را در شبستان عمر انسان خاموش میسازد.
جوانی که در طول زندگی، گناهان و لغزشهایی داشته است، هرگاه معتقد گردد که کارهای زشت پیشین او، آن چنان کاخ سعادت وی را ویران کرده که دیگر قابل ترمیم نیست، و برای او یک سرنوشت قطعی پدید آورده که به هیچ وسیلهای نمیتوان آن را دگرگون ساخت، و آمرزش خدا را به خویش جلب نمود، و حتی توبه و پشیمانی و شفاعت و کمکخواهی از اولیای حق، نمیتوانند سرنوشت او را دگرگون سازند، یک چنین اعتقاد نهتنها از حجم گناه او نمیکاهد، بلکه سبب میشود که پرونده زندگی وی روز به روز سیاهتر، و بار گناه او سنگینتر شود؛ زیرا او با خود چنین فکر میکند: اکنون که راه بازگشت به روی من باز نیست و از این به بعد هر نوع قدم نیکی در راه اطاعت خدا بردارم سودی به حال من نخواهد داشت، دیگر جهت ندارد که من در نیمه عمر، رنج اطاعت را بر خود هموار سازم، و از گناهان لذتبخش دست بردارم؛ ولی برعکس اگر روزنه امید را به روی خود باز ببیند و بداند که از همین حالا میتواند وضع خود را در آینده دگرگون سازد در این صورت کوششی میکند که گذشته را جبران کند و به وضع خود در آینده بهبودی بخشد.
نیت حسنه
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلنِّيَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ؛
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
اخلاق اقتصادی در اسلام
در روایات زیادی مسلمانان را به اصلاح کار و معیشت یکدیگر موظف نموده و توانگران را به دستگیری از فقیران و درماندگان جامعه فرمان داده است.یا به تعبیر جامع تر « اقتصاد » را در زندگی بشر دارای اهمیت می داند ولی نه بسان جوامع سرمایه داری که آن را اصیل دانسته و تمام فضائل اخلاقی و عواطف انسانی را فدای آن می نمایند. بلکه آن را یکی از امور مؤثر در زندگی قرار داده و نقش مهم اخلاق و فضیلت را هم نادیده نگرفته است و در هر شرائط اولویت را به اخلاق و فضیلت داده است. و لذا در روایات زیادی مسلمانان را به اصلاح کار و معیشت یکدیگر موظف نموده و توانگران را به دستگیری از فقیران و درماندگان جامعه فرمان داده است و آن ها که از این وظیفه مقدس اخلاقی و اجتماعی شانه خالی کنند و در اثر دست زدن به راههای زیانبار بازرگانی انحصاری و زیاده طلبی ، توازن اقتصادی را به خطر می افکنند، به شدت تهدید و نکوهش کرده است.
وجوب رسیدگی به امور مسلمانان
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم». «هرکس صبح کند بدون آن که قصدش رسیدگی به امور مسلمانان باشد، از مسلمانان نیست و هرکس صدای مردی را بشنود که مسلمانان را به یاری می طلبد و به یاری او نشتابد، مسلمان نیست». [۱] [۲]
عواقب برطرف نکردن نیاز مؤمنین
کلینی و صدوق از « فرات بن احنف » از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: «ایما مؤمن منع مؤمنا شیئا مما یحتاج الیه وهو یقدر علیه من عنده او من عند غیره اقامه الله یوم القیامه مسودا وجهه مزرقه عیناه مغلوله یداه الی عنقه، فیقال: هذا الخائن الذی خان الله ورسوله، ثم یؤمر به الی النار» «هر مؤمنی برادر مؤمنش را از چیزی که به آن احتیاج دارد و از خود یا از دیگری بتواند آن چیز را به او برساند، محروم کند، خداوند او را در روز قیامت با روی سیاه و چشمان برگشته و دستان به گردن آویخته، بازداشت می کند و اعلان می شود: این همان خائنی است که به خدا و رسولش خیانت کرده، سپس امر می شود او را به آتش افکنند»». [3] [4] [5]
پی نوشت
۱. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.
۲. الشیخ الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۶.
3. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۶۷.
4. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۲۳۹- ۲۴۰.
5. احمد بن خالد بن برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۰۰.
معرفي كتاب
کتاب اخلاق همسایه داری و آپارتمان نشینی
نویسنده : محمدجواد فلاح
تهیه کننده مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
مشخصات نشر: قم: دفترعقل، 1388
متأسفانه در دنیای ماشینی امروز، روابط عاطفی و انسانی مردم با یکدیگر چنان به ضعف و خاموشی گراییده است که همسایگان نزدیک نیز کوچک ترین خبری از حال همدیگر ندارند و حتی گاهی پس از چندین سال سکونت در یک محل، هنوز از نام هم بی خبرند. این در حالی است که خداوند در قرآن مجید، همه انسان ها را به احسان همسایگان سفارش می کند و می فرماید: «وَ بِالْوالِدَینِ إحساناً… الْجارِ ذی الْقُربی وَالْجارِ الجُنُبِ؛ و به پدر و مادر و… همسایه نزدیک و همسایه دور احسان کن». (نساء: 36) و امام علی(علیه السلام) در آخرین وصیت های خویش در نامه 47 نهج البلاغه می فرماید:
اللهَ اللهَ فی جیرانِکُمْ فَاِنَّهُمْ وصیهُ نَبِیِّکُمْ مازَالَ یُوصی بِهِمْ حتی ظَنَنّا اَنَّهُ سَیُورِّثُهُمْ.
از خدا بترسید! از خدا بترسید! درباره همسایگان که همواره مورد سفارش پیامبرتان بوده اند (آن حضرت) به قدری درباره آنان سفارش می کرد که گمان می بردیم برای ایشان میراثی قرار خواهد داد.
رفتار نیک همسایگان با یکدیگر می تواند سرچشمه برکت های فراوان باشد. امام صادق (علیه السلام) در سخنی زیبا می فرماید: «حُسْنُ الْجَوارِ یُعَمِّرُ الدّیارَ و یَزیدُ فی الْاَعْمارِ؛ همسایه داری نیکو، شهرها را آباد و عمرها را طولانی می کند».(1)
وجود همسایه خوب برای آدمی، نعمتی ارزشمند است و رفت وآمد، رسیدگی، احوال پرسی، یاری، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز و هم دردی از جمله وظایف همسایگان و نشانه جوان مردی است؛ به گونه ای که حضرت علی (علیه السلام) در تأیید این مطلب می فرماید: «مِنَ المُروّهِ تَعَهُّدُ الجیران؛ رسیدگی به همسایگان، جوان مردی است».(2)
پژوهشگر ارجمند، جناب آقای محمدجواد فلاح در این پژوهش، پس از بیان ضرورت طرح اخلاق همسایه داری و آپارتمان نشینی، به بایدها و نبایدهای این ارتباط پرداخته و آثار نامطلوب همسایه آزاری و راهکارهای مناسب را برای احیای آداب اصیل اسلامی به وسیله رسانه ملی بازگو کرده است. امید می بریم که تلاش بی شایبه ایشان، مورد استفاده جدّی برنامه سازان ارجمند قرار گیرد.
خدا با ماست
كاش اين جمله را هرگز فراموش نكنيم .اگر هميشه يادم باشد خدا با من است نه خوفي بر من است و نه اندوهي…
تهذيب در كلام استاد اخلاق
امام خمينى(ره) :
هر قدر در جوانى انسان مهذّب شد، شد.
اگر در جوانى خداى نخواسته مهذّب نشد بسيار مشكل است كه در زمان كهولت و پيرى كه اراده ضعيف است و دشمن قوى، اراده انسان ضعيف مى شود و جنود ابليس در باطنِ انسان قوى، ممكن نيست ديگر . . .
اگر هم ممكن باشد، بسيار مشكل است.از حالا به فكر باشيد، از جوانى به فكر باشيد.
صحيفه نور، ج ۱، ص ۱۲۵
آشنايي با زنان قرآني (خوله دختر ثعلبه)
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
قَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّتِی تُجادِلُکَ فِی زَوْجِها وَ تَشْتَکِی إِلَی اللهِ وَ اللهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ* الَّذِینَ یُظاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ* وَ الَّذِینَ یُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا ذلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ* فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً ذلِکَ لِتُؤْمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ (مجادله: 1- 4)
خداوند سخن زنی را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکایت می کرد را شنید [و تقاضای او را اجابت کرد]، خداوند گفت وگوی شما را با هم [و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش] می شنید و خداوند شنوا و بیناست. کسانی که از شما نسبت به همسرانشان ظهار می کنند [و می گویند: «انتِ علی کظهر امّی» تو نسبت به من به منزله مادرم هستی]، آنان هرگز مادرانشان نیستند، مادرانشان تنها کسانی هستند که آنها را به دنیا آورده اند. آنها سخنی زشت و باطل می گویند و خداوند بخشنده و آمرزنده است. کسانی که همسران خود را ظهار می کنند، سپس از گفته خود بازمی گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده ای را آزاد کنند. این دستوری است که به آن اندرز داده می شوید و خداوند به آنچه انجام می دهید، آگاه است. و کسی که توانایی [آزاد کردن برده ای] نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند، این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید، اینها مرزهای الهی است و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند.
شأن نزول آیات
این آیه ها، درباره خوله بنت ثعلبه، که همسرش به علت عصبانیت با لفظ ظهار او را طلاق گفته و سپس پشیمان شده بود، نازل گردید.
خوله کیست؟
خوله دختر ثعلبه بن اصرم بن فهر بن ثعلبه بن غنم بن عوف است. این زن، زیبایی ظاهر و باطن را با هم داشت و در فصاحت و بلاغت کم نظیر و از خاندانی بزرگ و بلندمرتبه بود. پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایمانی که به خداوند تبارک و تعالی داشت، به سوی ایشان شتافت و با گفتن شهادتین با رسول خدا (ص) بیعت نمود.
همسر خوله، اوس بن صامت بن قیس، از صحابی بزرگ رسول خدا (ص) بود که در جنگ های بدر، احد و … همراه پیامبر (ص) با کفار جنگیده بود. خوله و اوس، فرزندانی داشتند که ربیع بن اوس بزرگ ترین فرزند آنها بود.
فراخوان مقاله همايش «اخلاق و رسانه»
اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه از اساتید ، پژوهشگران ، دانشجویان ، طلاب وفضلاء جهت ارائه مقالات علمی – پژوهشی در بخشها و موضوعات پیشنهادی ُ مبتنی بر مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی، ارزششناسی و روششناسی اخلاق اسلامی، دعوت به عمل می آورد.
بخش اول: رسانه اخلاقی؛ بررسی، تبیین و آسیبشناسی رسانه اخلاقی
بعد تکنولوژیک رسانه
تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اخلاق (فرصتها، چالشها)
بعد کارکردی رسانه
کارکرد تبلیغی رسانه و اخلاق
کارکرد خبر و اطلاعرسانی رسانه و اخلاق
کارکرد تفریح و سرگرمی رسانه واخلاق
کارکردطنز واخلاق
کارکرد بسیج همگانی رسانه و اخلاق
کارکرد آگاهی بخشی رسانه واخلاق
بعد تأثیر رسانه
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق فردی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق خانوادگی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق جنسی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق اجتماعی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق اقتصادی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق سیاسی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق فرهنگی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق کودک نوجوان
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق عبادی
شاخص های رسانه اخلاقی در حوزه اخلاق محیط زیست
بخش دوم: اخلاق و رسانه؛ بررسی، تبیین و آسیبشناسی اخلاق رسانه ای
شاخص های اخلاقی حوزه سیاستگذاری رسانه
شاخص های اخلاقی مدیریت رسانه
شاخص های اخلاقی رفتار سازمانی رسانه
شاخص های اخلاقی پژوهشگری رسانه
شاخص های اخلاقی حرفه خبر
شاخص های اخلاقی حرفه بازیگری
شاخص های اخلاقی حرفه تدوین
شاخص های اخلاقی حرفه اجرا و گویندگی
شاخص های اخلاقی حرفه نویسندگی
شاخص های اخلاقی حرفه گریم و چهره آرایی
شاخص های اخلاقی حرفه کارگردانی
شاخص های اخلاقی حرفه تهیهکنندگی
شاخص های اخلاقی حرفه طراحی صحنه و لباس
زمان برگزاری همایش :7 و 8 آذر ماه 1397
مهلت ارسال چکیده مقالات : 7 مهرماه 1397
مهلت ارسال اصل مقالات :30 مهر ماه 1397
مفهوم سکینه
یکی از کلمات رایج در عرفان اسلامی است که به طور معمول از آن به آرامش تعبیر میشود. سکینه صاحب سه درجه است:
1. سکینه خشوع است. آنگاه که سالک به طاعت و بندگی حق قیام میکند.
2. سکینه هنگام معامله، رفتار و کردار است بدین صورت که نفس را به حساب کشد و ازعیوب و آفات آن مطلع گردد و با مردم ملاطفت کند. حق را با ادای حقوق بندگی و حفظ حدود،همراه با خلوص نیست و تهذیب و قصد عمل، مراقبت کند. این درجه از سکینه اختصاص به اهل فتوت دارد.
3. سکینهای که رضا به روزی قسمتشده را بر سالک ایجاد کند و بپروراند. و از بیان شطحیات فاحش باز دارد و صاحب خود را به حد رتبه واقف گرداند این درجه از سکینه تنها در قلب نبی یا ولی فرود میآید.(انصاری، 1373، 207)
در بیان اقسام مراحل سیرو سلوک از طمأنینه هم یاد شده است. در بسیاری از اوقات طمأنینه و سکینه به یک معنا یعنی همان آرامش تعبیر میشود اما حق این است که در کلام برخی از عارفان نامدار همچون خواجه عبدالله انصاری میان آن دو فرق گذاشته شده.( کیایی،1390، 39)
سکینه قهر و غلبهای است که هر از چندگاه آتش هیبت را خاموش میکند اما طمأنینه، سکون وآرامشی امنی است که در آن راحت انس است. پس سکونی که در طمأنینه است دائم و همیشگی است نه گهگاهی و موقت و آن برخلاف سکینه، راحت انس است. .(انصاری، 1373، 210)
خداوند در قرآن می فرماید:« هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ …» ( سوره فتح، آیه 4)
منابع:
1- کیایی، محمد حسین، آرامش واقعی و توهم آرامش، قم، عصرآگاهی، چاپ اول،1390
2-انصاری، عبد الله بن محمد، منازل السائرین،تهران ،نشر الزهرا، 1379
احرار چه کسانی هستند؟
امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «ان العبّاد او العبادة، كان ثلاثة: قومٌ عبدواللّه، خوفاً، فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدواللّه تبارك و تعالي طلب الثواب، فتلك عبادة الاجراء، و قومٌ عبدواللّه تبارك و تعالي حبّا له، فتلك عبادة الاحرار و هي افضل العبادة»(1)
يعني پرستش و يا پرستش كنندگان سه گروه است، گروهي خداوند را از ترس مي پرستند، پس اين پرستش بندگان است، گروهي خداوند تبارك و تعالي را براي رسيدن به پاداش مي پرستند، پس اين پرستش مزدوران است، و گروهي خداوند را از روي محبت مي پرستند، و اين پرستش آزادگان است، و اين از همه پرستش ها برتر است. و در نهج البلاغه همين حديث آمده لكن به جاي كلمه «حباً» واژه «شكراً» آمده است.(2)
حال باید دید احرار چه کسانی هستند:
قبل از تبيين ماهيت عبادت سپاسي، بايد درباره چيستي و ماهيت خود سپاس و تشكر، به اختصار توضيح داده شود. درباره ماهيت شكر سخن بسيار است، از جمله درباره شكر گفته اند: حقيقت شكر آن است كه از نعمت هايي كه براي انسان آفريده شده در جهت درست استفاده شود. يكي از نعمت هاي بزرگ الهي براي انسان، نعمت عبوديت و بندگي خداوند است. انسان تا مي تواند بايد تلاش كند كه از اين نعمت به صورت كامل و شايسته استفاده كند. يعني اولاً اهل بندگي و عبوديت باشد، ثانياً تاجرانه و يا از روي ترس عبادت نكند. بلكه از روي محبت و عشق و براي سپاس خداوند و براي بجا آوردن شكر عملي در برابر خداوند عبادت كند، اين نوع عبادت بهترين مصداق شكر و كامل ترين عبادات است. چون بندگي انسان را خالصانه و به عنوان سپاس الهي نشان مي دهد.(3)
و هم چنين گفته شده، شكر عبارت است از قدرداني نعمت مُنعِم و آثار اين قدرداني در هر كدام از شئون وجودي به گونه اي خاص ظهور مي كند. مثلاً آثار شكر در قلب عبارت از خضوع و خشوع و محبت است، و در زبان ثناء و مدح و حمد، و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح و امثال آن. و مرتبه متعالي شكر عبارت از نفس معرفت با قلب است و اظهار آن معرفت در زبان و عمل، بلكه خود حالت نفساني كه اثر معرفت منعِم است.(4)
براي مشخص شدن ماهيت و چيستي عبادت حبّي و سپاسي، در ابتداء بايد گفت:
اولاً: اساساً عبادت و پرستش خداوند در واقع، كامل ترين جلوه گاه آزادي انسان از قيد اسارت و هواهاي نفساني است. و عبد از نظر لغت، به انساني گفته مي شود كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع ارادة او و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چيزي نيست و در اطاعت او هرگز سستي به خود راه نمي دهد. به تعبير ديگر، عبوديت آن گونه كه در متون ديني آمده، اظهار آخرين درجة خضوع در برابر معبود است و به همين دليل تنها كسي مي تواند، معبود باشد كه نهايت سزاواري و شايستگي هر نوع كمال از آن او بوده و تمام نعمت هايي كه به انسان مي رسد از او باشد. انسان وقتي در برابر چنين وجودي، نيايش و كرنش و خضوع و عبادت مي كند، به طور يقين يا از روي محبت و عشق است و يا از روي سپاس گزاري از آنچه فيض، رحمت، نعمت و مانند آن است. لذا عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعي، يعني كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد و هر چه غير او است فراموش كند. حتي خويشتن را فراموش نمايد و اين گونه عبادت است كه هدف آفرينش را تأمين خواهد كرد.(5) اين گونه بندگي و پرستش، در واقع نمودار سپاس گزاري از حق بوده و نشان دهنده محبت و عشق بنده به خداوند است. اما اگر عبادت در همان آغاز از روي ترس يا طمع صورت بگيرد، گرچه مطلوب است، اما كامل و ايده ال نخواهد بود. اين كلام نغز حافظ در اين باره بسيار زيبا است كه مي گويد:
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروري داند
ثانياً: اگر بندگي و عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است. اما اگر انسان بر اساس فرهنگ وحياني عمل كند. يعني مطالعه آثار الهي و نعمت هاي او، انسان را وادار نمايد كه از روي سپاس آن همه نعمت، خدا را عبادت نمايد. همان عبادت سپاسي خواهد بود.
با توجه به اين بيان معلوم مي شود كه عبادت سپاسي، بعد از توجه به نعمت و شناخت نعمت و در مقام شكرگزاري از نعمت ها انجام مي شود. برخلاف عبادت مزدورانه كه در همان آغاز از روي طمع صورت مي گيرد.
ثالثاً: در آيه ديگر، درباره عبادت سپاسي و پرستش از روي شكرگزاري آمده است: انّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقاً فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشكرواله(6) يعني كساني را كه غير از خدا پرستش مي كنيد مالك رزق شما نيستند، روزي را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد. از اين آيه بدست مي آيد كه انگيزه برخي عبادت ها و يا اساساً انگيزه عبادت ها، حس شكرگزاري در مقابل مُنعِم حقيقي است، و هر انساني كه مي داند نعمت از آن خدا است و اوست كه نعمت مي دهد، تنها او را عبادت مي كند و از او شاكر است، پس عبادت شاكرانه است كه بهترين و كامل ترين نوع عبادت ها محسوب مي شود.(7)
رابعاً: از آن جا كه عبادت شاكرانه در واقع از روي عشق و اخلاص و محبت صورت مي گيرد و هيچ گونه شائبة ترس و طمع در ميان نيست، به همين جهت در بعضي روايات به جاي «شكر» سخن از «حبّ» است، يعني عبادت عاشقانه كه تنها از روي دل دادگي و عشق به خدا و سپاس او انجام مي گيرد.
پی نوشت:
1. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، بيروت، نشر دارالحياء تراث العربي، 1391 ش، ج 1، ص 45، ابواب مقدمات العبادت، باب 9، ح1.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 237.
3. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج15، ص416، ج11، ص186، ج10، ص280، ج 18، ص51، ج 16، ص148.
4. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه آثار امام، 1378 ش، ص 345 ـ 346.
5. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 22، ص 378.
6. عنکبوت: 17.
7. تفسير نمونه، همان، ج 16، ص 233.